داک
doc.fileon.ir

سوتی های بی ادبی

نویسنده : مینا علی زاده | زمان انتشار : 06 بهمن 1400 ساعت 04:13

1993

مادر_کوچک

مدیر

عضویت: 1395/08/18

تعداد پست: 443

یه روز با همسرم رفته بودیم بازار... توی یه پاساژ حواسم نبود کنار یه مانکن ایستادم ازش سوال پرسیدم ... یا یک دفعه خ ردم توی در شیشه ای... لامصب نباید اینقد شیشه ها رو تمیز کنن : )))))))

jujoo

عضویت: 1392/03/26

تعداد پست: 4210

بسم الله الرحمن الرحیم "والله ینقذ العظیم"

نازی***811

عضویت: 1395/12/12

تعداد پست: 320

خواهرشوهرم میگفت رفتم دکترزنان تا دکتر اومد معاینه کنه چندتا باد دررفت میگفت دکتر دیگه معاینم نکرد گفت بلندشو برو خانم متخصص گوارش شما معدت مشکل داره

مادر_کوچک

مدیر استارتر

عضویت: 1395/08/18

تعداد پست: 443

زمانی فهمیدم ناباروری معنی نداره که بعد از چند سال ناباروری با پیج فاطیماه جون اشنا شدم و تازه فهمیدم میشه خیلی راحت باردار شد

اینم ادرس پیجشه خودتون برید ببینید

نازی***811

عضویت: 1395/12/12

تعداد پست: 320

وای مادرکوچک

Aramis2

عضویت: 1395/07/24

تعداد پست: 6622

موقعی که شوهرم اومده بود خواستگاریم. رفتیم تو اتاق حرف بزنیم. شوهرم حرفهاش رو زد بعد گفت خوب حالا شما بگید از خودتون و شرایطتتون.‌منم از بس هول بودم تز خجالت و استرس. گفتم به نام خداوند بخشنده مهربان.‌فلانی هستم ۱۹ سالهیعنی هنوز وه هنوزه بعد ۱۴ سال شوهرم به شوخی گاهی وقتها صدام میزنه به نام خدا فلانی چند ساله بیا کارت دارم

1992

jujoo

عضویت: 1392/03/26

تعداد پست: 4210

وای نازیی

بسم الله الرحمن الرحیم "والله ینقذ العظیم"

مادر_کوچک

مدیر استارتر

عضویت: 1395/08/18

تعداد پست: 443

نازی تا اخر شب فقط از خالن عذر خواهی میکردم میگفتم بخدا خواستم بش بگم نتت گیج شدم اون بیچاره هم فقط میخندید ولی همسرم مدام چشم غره میرفت

ستايش7112427

عضویت: 1393/08/25

تعداد پست: 1810

یه بار خاله م رفته بود شیر موز بخوره با جاریش و بچه هاش اقاهه میاد میگه چی میل دارین خالم با اعتماد بنفس صد درصدی میگه اب موز لطفاهیچی دیگه اقاهه پخش زمین شده بود

jujoo

عضویت: 1392/03/26

تعداد پست: 4210

الهی ارامیس حق داشتی نی نی بودی

بسم الله الرحمن الرحیم "والله ینقذ العظیم"

Aramis2

عضویت: 1395/07/24

تعداد پست: 6622

وای خدا خیرت بده استاتر کلی خندیدم

2006

Aramis2

عضویت: 1395/07/24

تعداد پست: 6622

اولین بار که خواستم پیشش بخوابم شب اول عقدمون لباس خواب سفید پوشیدم با شلوار مشکی😅😅😅 اخه تا اون موقع من لباس خواب به عمرم ندیده بودم.‌فکر کنید دختری که حق حرف زدن با پسرجماعت رو نداشت یک دفعه لباس خواب بهش بدن بگن بپوش برو پیش نامزدت.

مادر_کوچک

مدیر استارتر

عضویت: 1395/08/18

تعداد پست: 443

نازی***811

عضویت: 1395/12/12

تعداد پست: 320

همتون خیلی باحالید

Aramis2

عضویت: 1395/07/24

تعداد پست: 6622

با همه خنگ بازیهام از اخرم تو عقد دسته گل به اب دادیم. شوهرم برای شب عروسی که دستمال درست کنه. بازوش رو با تیغ برید دستمال درست کرد. هنوز جاش مونده. عاشق بازوشم

مادر_کوچک

مدیر استارتر

عضویت: 1395/08/18

تعداد پست: 443

یه باری ک خیلی خجالت کشیدم وقتی بود که اشتباه جک خیلی بی ادبی رو که خواستم بدم شوهرم فرستادم برای پدر شوهرم...چت خودش و همسرم پشت سر هم بود و دستم خورد رو اسم.اون... دیگه هم نمیشد کاری کرد...باز خوبه جوابی بهم نداد

حنا_جون_5043

عضویت: 1395/02/12

تعداد پست: 4067

وای جوجو انگاری همه ازین کلمه کلی خاطره دارن

یک خیابان کرده مجنونم🌷 تو می دانی کجاست؟/ آن خیابان کوی جانان قطعه ای از کربلاست 🌷یک خیابان دل ربوده از تمام عاشقان 🌷 هست آنجا جای پای مهدی صاحب زمان🌷 یک خیابان گشته تنها جلوه گاه عالمین🌷 یک طرف قبر ابوالفضل یک طرف قبر حسین 🌷کاش در بین دو شاهد عمر پایان می گرفت🌷 کاش جانم را اجل در آن خیابان می گرفت 😢

jujoo

عضویت: 1392/03/26

تعداد پست: 4210

من زیاد سوتی نمیدم.. ولی عجیب بود اون شب گوز داغدار

بسم الله الرحمن الرحیم "والله ینقذ العظیم"

Aramis2

عضویت: 1395/07/24

تعداد پست: 6622

مادر کوچکپدرشوهر

Aramis2

عضویت: 1395/07/24

تعداد پست: 6622

جوجو

jujoo

عضویت: 1392/03/26

تعداد پست: 4210

بسم الله الرحمن الرحیم "والله ینقذ العظیم"

1718

در حال شمارش افراد آنلاین


منبع: www.ninisite.com