هفته آخر بارداری تبادل نظر
نویسنده : رضا قربانی | زمان انتشار : 19 اسفند 1400 ساعت 19:19
عضویت: 1395/09/20
تعداد پست: 1755
من از بارداریم جز افسردگی چیزی عایدم نشده احتمالا دو هفته آخرم . به غصه خوردنم ادامه بدم .
مدیر استارتر
عضویت: 1396/02/15
تعداد پست: 140
میدونم ادم نباید از کسی توقع داشته باشه اما نمیدونم چرا اینطوری شدم. همش توقع دارم بهم محبت بشه برام غذا بیارن دعوتم کنن ??خل شدم
عضویت: 1396/01/22
تعداد پست: 3510
من که سر هر دو بچه همه کارام جز خونه تکونی خودم انجام دادم و میدم الانم تقریبا ده روز به زایمانم مونده خیلی سنگین شدم ودرد دارم سحری شوهرمو اماده میکنم صداش میکنم تازگیا یه کم دختر هشت ساله م کمک میکنه ولی نمیزارم خونه خیلی به هم ریخته شه که مجبور شم زیاد کار کنم ولی دیدم خانمایی که از اول بارداری از تخت پایین نمیان و کلی به خودشون میرسن
در مورد کرونا سوالی داری؟
همین الان از پزشکان متخصص دکتر ساینا سوالت رو بپرس
عضویت: 1396/03/01
تعداد پست: 289
من در کل بارداری که خونمو تمیز نکردم دو بار مامانمینا اومدن تمیز کردن بقیشم شوهرم اشپزی ام خودم کردم تا اخر فقط هفته اخر خونه مامان بودم سعی کن زیاد کار نکنی عزیزم استراحت کن چون بعد از زایمان خبری از استراحت نیست
1922
عضویت: 1396/01/22
تعداد پست: 3510
منم متاسفانه روحیه م سر هر دو بارداری داغون
کلا زن حامله دوس داره دیده شه همه توجه کنن محبت کنن زو رنج میشه دیگه مونده به برخورد درک اطرافیان به خصوص شوهر
عضویت: 1396/02/01
تعداد پست: 179
من که به بدبختی کارامو انجام میدم. تازه دوقلو هم باردارم. سرما هم خوردن بدجور. یکم شوهرم کمکم میکنه و بعضی وقتا هم میرم خونه مامانم. اما بیشتر وقتا همه چی با خودمه. زود خسته میشم و دست و پاهام جون نداره. همش کارامو تیکه تیکه انجام میدم. نظافت خونه هم کمتر میکنم. واقعااااا نمیتونم.
عضویت: 1394/03/27
تعداد پست: 15796
تقریبا ماه اخر تااا تونستم فریزمو تا خر خر پر کردم ک مدت از مواد غذایی راحت باشم
زمستانی سرد کلاغ غذا نداشت.گوشت بدن خود را میکند و به جوجه ها میداد.زمستان تمام شد و کلاغ مرد و جوجه ها نجات پیدا کردند و گفتند خوب شد مرد خسته شدیم از این غذای تکراری.
عضویت: 1389/12/12
تعداد پست: 7002
منم کمک ندارم ?ادم توقع نباید کنه
خدا تن سالم بهمون داده
البته من حسود دورم زیاده
برا همینم کنار گرفتن
به درک
خدا به راه راست هدایتشون کنه
خیلی سخته خلاصه
عضویت: 1396/02/01
تعداد پست: 179
بعصی وقتا هم از بیرون غذا میگیرم اما اونم دوس ندارم. خونگی بیشتر ترجیح میدم.
1911
عضویت: 1396/01/22
تعداد پست: 3510
همه شرایط جسمی اگه از لحاظ روحی ساپورت شی و ومورد توجه ومحبت باشی قابل تحمله
عضویت: 1389/12/12
تعداد پست: 7002
منم همینطور عذای بیرونو دوست ندارم تازگیا
خونگی هم حوصله ندارم
واقعا دلم میخواد زن داداشم عذا بیاره مثلا
انگار نه انگار
خواهرمم نیست
مادرمم فوت شده ?
مدیر استارتر
عضویت: 1396/02/15
تعداد پست: 140
دو روز رفتم خونه مادرم بمونم مادرشوهرم زنگ زد یجوری بهم فهموند شوهرم نباید خونه بدون غذا بمونه. گفت بهش زنگ میزنم نمیاد اینجا غذا بخوره بچم گناه داره چی بخوره. منم فرداش برگشتم خونه. حالا شوهرم خودش همش میگه برو خونه مادرت . اینا ناراضین
عضویت: 1395/06/20
تعداد پست: 4950
من اومدم ببینم کیا دو هفته مونده ب زایمانشون
دعل کنین برسم ب اون هفته ها بیام بگم چیکار کردم :|
من خودکشی نمیکنم اما،اگ ی ماشین با سرعت نور بیاد سمتم،،قدم از قدم ور نمی دارم...
مدیر استارتر
عضویت: 1396/02/15
تعداد پست: 140
منم همینطور عذای بیرونو دوست ندارم تازگیا خونگی هم حوصله ندارم واقعا دلم میخواد زن داد ...
دقیقا درکت میکنم. ادم دوس داره بهش محبت بشه رعایت حالشو بکنن.
1826
عضویت: 1396/02/10
تعداد پست: 5129
با اجازه استارتر...بچه ها من هفته بیست و پنجو دارم تموم میکنم.یکم خوراکم این چند روز کمتر بوده.حرکت نی نی مم کمتر شده.بخاطر کم غذا خوردنه منه؟؟؟
فرهنگ یعنی بپذیریم وجود هر شخص دو بخش دارد!بخش اول:چیزهایی که انتخاب خودش نیست و بطور طبیعی به او داده شده است و نباید مسخره شوند! و بخش دوم:چیزهایی که انتخاب خودش هستند و به ما ربطی ندارند!!
عضویت: 1395/10/15
تعداد پست: 626
منم از اول بارداری تا الان کل کارا رو خودم انجام دادم یک نفرم کمکم نیومده.
حالام ک دو هفته مونده ب زایمانم خیییییلی سنگین شدم ولی درد و اینا ندارم.
فقط طوری شدم ک اصلا دوس ندارم از سر جام بلند شم سفره رو هم ب زور جم میکنم خونه مادرشوهرم اینام ک میرم خیییییلی سختمه سفره جم کنم و خم و راست شم.ولی خوب هیچکی نیست کمک کنه ولی انتظاریم از هیچکس ندارم
عضویت: 1395/04/21
تعداد پست: 41682
واي من كه تازه اول هشتم سنگين شدم
روز بروز سنگين ترم ميشم
مث جوجه هاي بيحال ازينور پاميشم ميافتم اونور
خوشبحالتون فقط دوهفته مونده به پايان انتظار
کسی چه می داند شاید همین لحظه زنی برای مرد سیاستمدارش می رقصد یا پیانو می نوازد و اواز می خواند و جلوی جنگ جهانی بعدی را می گیرد...کسی چه می داند شاید تنها شرط معشوقه هیتلر به خاک خون کشیدن دنیا بود...کسی سر از کار زن ها در نمی اورد با سکوتشان شعر می خوانند با لبهایشان قطعه نامه صادر می کنند با موهایشان جنگ می طلبند با چشم هایشان صلح....کسی چه می داند شاید اخرین بازمانده ای دنیا زنی باشد که با شیطان تانگو می رقصد....
عضویت: 1395/10/24
تعداد پست: 140
من یک هفته مونده به زایمانم...همه کارامم خودم انجام میدم...حتی خرید و رانندگی....آدم بدنش رو هر جور عادت بده همونجور جواب میبینه....هر چقدر بیوفتی و کسل باشی بدتره
هر چه دلم خواست نه آن میشود.....هر چه خدا خواست همان میشود
عضویت: 1393/04/13
تعداد پست: 16102
با گريه و استرس و جَويدنِ خودم و ديگران