حکم خواب دیدن در حالت جنابت
نویسنده : رضا قربانی | زمان انتشار : 08 بهمن 1400 ساعت 16:58
24
اشاره:
در بخش نخست دانستیم که «خواب» و «رؤیا» دو پدیده پیچیده و شگفتی است که از آغاز آفرینش و پیدایش انسان تاکنون، اندیشه بسیاری از افراد را به خود مشغول ساخته و همچنان مبهم باقی مانده است.
پیوند این دو با زندگی هر یک از ما، لمس حقایق در مسایل روزمره، پی بردن به واقعیات رفتار و پندار و ارتباط امروزمان به فردا و فرداها از طریق خواب و رؤیا، نوعی انس و احساس نزدیکی بسیاری به هر یک از ما بخشیده که ایجاد تردید یا انکار را مشکل و یا محال می سازد. به ویژه آنکه نوعی از خوابها، «بشارت» دانسته شده و برتر از آن، «جزئی از اجزاء نبوت» معرفی شده است.
نوشتار پیشین را با ارائه پرسشهایی دیرپا در اندیشه بسیاری از افراد، آغاز کردیم، ابتدا «خواب چه پدیده ای است؟» را پاسخ دادیم، سپس به تحلیل رؤیا پرداختیم، آنگاه ویژگیهای رؤیاهای صادقه یا خوابهای حقیقت نما را بیان نمودیم و در پایان خوابهای پریشان یا «اضغاث احلام» را تشریح کردیم.
اینک ادامه بحث را پی می گیریم.
دیدگاه قرآن و معصومان(ع) در باره خواب و
رؤیا چیست؟
به شب خواب را داد یکتا خدا
که یابید آرامش از آن، شما
بپوشاند با پرده تار شب
عملهای مردم سراپای، ربّ(1)
«و جعلنّا نومکم سُباتا»(2)؛ ما خوابِ شما را مایه آرامش و آسایش، قرار دادیم.
به هنگام آرمیدن، بخش عظیمی از فعالیتهای روحی و جسمی انسان تعطیل می شود و در پرتو آن اعضای فرسوده بازسازی شده، روح و جسم تقویت گشته، نشاط، تجدید شده و سرانجام پس از رفع هر گونه خستگی و ناراحتی، آمادگی دوباره برای کار و تلاش و حضور جدی در عرصه اجتماع فراهم می شود.(3) واقعیتی که در فرهنگ قرآن با واژه «سَبْت» یعنی قطع کوششهای جسمانی و روحانی بیان شده است.
در سخنی دیگر، پروردگار حکیم به حقیقتی شگرف اشاره کرده، از تحویل و تحول در روح آدمی به هنگام خواب، خبر می دهد، و می فرماید: «اللّه ُ یتوفی الانفس حین موتها و التّی لَمْ تَمُتْ فی مَنامِها ...(4)؛
خداوند تمامی روحها را موقع مرگ باز می ستاند و همچنین روحی را که در موقع خواب نمرده است، قبض کرده، آنگاه روحی که مرگ بر او واجب کرده نگاه داشته و دیگر روحها را ـ تا هنگامی معین به سوی دنیا ـ باز می فرستد، حادثه ای که در آن نشانه های قدرت خداوندی برای صاحبان خرد و اندیشه به چشم می خورد.»
پیشوایان معصوم(ع) با اشاره به سخنان پروردگار، خواب را برادر مرگ، دانسته،(5) موجب راحتی از درد، آسایش تن و آرامش اندیشه و روان بیان کرده اند(6) و از آنجا که تمامی روحها به هنگام خواب در دست خداوند قرار می گیرد، به پاکی و طهارت زمان خواب توصیه بسیاری نموده اند.(7)
امیر مؤمنان علی(ع) فرمود:
«مسلمان نباید با حالت جنابت بخوابد و جز با طهارتِ وضو به بستر نرود، هرگاه آب نیابد، تیمم کند، زیرا روح مؤمن به سوی خداوند متعال بالا می رود، او را می پذیرد و به او برکت می دهد. هرگاه پایان عمرش فرا رسیده باشد او را در گنجهای رحمتش قرار می دهد و اگر فرا نرسیده باشد او را با امنائش از فرشتگان به جسدش باز می گرداند.»(8)
کوتاهی حیات انسان و گستره مسؤولیت آدمی به گونه ای است که سفارش نخست پاکان و پیشوایان، هماره بر این سخن استوار بوده که عمر سرمایه ای گرانبهاست، که تنها یک بار فرصت استفاده از آن فراهم می شود، از این رو توصیه بسیاری شده که از کمترین زمان، بیشترین استفاده را نمایید، نگاهها از زرق و برق زندگی به جلوه های پایدار و جاودان آفرینش جهت یابد و به مقدار لازم و ضروریِ خواب بسنده شود تا برترین استفاده از فرصتهای زرین زندگی به دست آید:
مرو به خواب که حافظ به بارگاه قبول
ز ورد نیم شب و درس صبحگاه رسید(9)
پس از آن به آدابی هنگام خواب سفارش شده است همانند: نظافت اعضای بدن، رفتن به دستشویی، وضوی پیش از خواب، محاسبه اعمال، تلاوت آیاتی از قرآن ـ بویژه سوره توحید و تکاثر ـ ، دعا به هنگام خواب، خوابیدن به پشت یا قسمت راست بدن و سرانجام دعا به هنگام بیداری:
«الحمد للّه الذی احیانا بعد ما اماتنا و الیه النشور؛ سپاس خداوندی را که بعد از مرگ ما را زنده کرده و به سوی او مبعوث خواهیم شد.»(10)
خواب بس طولانی و سیصد ساله اصحاب کهف نشانه ای عظیم از نشانه های والا، برای صاحبان اندیشه بوده و خواهد بود. «رؤیا» یا «خواب دیدن»، آیتی دیگر از آیات بزرگ الهی است که از سوی خداوند برای مدد رساندن به اندیشه و خرد بندگان وارسته و شایسته آفریده شده است.
عقل انسان علاوه بر محدودیت، در معرض خطاهای بسیاری قرار دارد که غفلت و فراموشی برخی از آنهاست. از این رو نیاز به هدایت و راهنمایی خداوند از سوی پیامبران و فرستادگان الهی از یک سو و از طریق الهام و رؤیا از سوی دیگر ـ برای دستیابی به خیر و مصلحت ـ ضرورتی افزون می یابد.
علم لَدُنّی یا علم ربّانی که از طریق الهام و رؤیا به شایستگان عطا می شود، علاوه بر پیامبران، به دیگر انسانهای صاحب تقوا، صفای دل و شفافیت روح نیز داده خواهد شد. الهام، نوعی علم و آگاهی است که پروردگار مهربان به انسان افاضه می کند و در دل وی می افکند تا در پرتو آن، برخی اسرار بر او آشکار شده و بعضی حقایق روشن شود، همانند قضاوت و داوری داود(ع) و سلیمان(ع)(11) که در سوره انبیاء بدان اشاره شده است، یا تعلیم زره سازی به داود(ع)(12) و یا آموزش تعبیر خواب از طریق الهام به حضرت یوسف(ع).(13)
رؤیا در قرآن، تنها به معنای «رؤیای صادقه» است که خداوند در جریان آن نوعی وحی یا الهام مشخصی به انبیای خود، یا دیگر مردم القا می کند و یا حوادث آینده را به آنان بازگو می کند. همانند رؤیای حضرت ابراهیم(ع) که در خواب می بیند مشغول ذبح فرزندش اسماعیل است،(14) رؤیای یوسف صدیق(ع) که در آن یازده ستاره، خورشید و ماه را در حال سجده به خود نظاره کرد،(15) خواب مادر موسی که در آن الهام قلبی نسبت به گذاردن طفل در صندوقچه به او شد(16) و سرانجام خوابهای حقیقت نمایی که حضرت محمد(ص) در زمانهای مختلف می دید و آینده تلاش طاقت فرسای او از سوی خداوند ترسیم می شد. رؤیای ورود به مسجدالحرام با امنیت تمام، با سرهای تراشیده و تقصیر کرده و در حالی که هیچ ترسی برای آنان از سوی مشرکان وجود نخواهد داشت!(17)، از این نوع است.
ارزش روشنگرانه رؤیا به گونه ای است که «مژده دنیا و آخرت» بدان گفته شده است!!، تفسیری که رسول اکرم ـ درود خداوند بر او و دودمان پاکش باد ـ فرمود. آنگاه که از آن حضرت در باره این آیه سؤال شد:
«لهم البُشری فی الحیاة الدنیا و فی الاخرة؛(18) در زندگی دنیا و در آخرت بشارت و مژده برای آنان است.
پاسخ فرمود: بشارت، رؤیای حسنه ای است که مؤمن دیده یا برای او می بینند و مژده ای برای دنیا یا جنّتی برای آخرت او خواهد داشت. چنین خوابهای صادق، جزئی از نبوت و کمال دهنده آن است:(19)
نگر خواب را بیهده نشمری
یکی بهره دانش ز پیغمبری
چنین نگرشی موجب گردیده بود که آن حضرت، صبحگاهان رو به اصحاب کرده، بفرماید:
هل من مبشّرات؟ آیا ـ از شما ـ کسی رؤیای صادقه دیده است؟!(20)
در بین همگان، رسول خدا(ص) بیشترین رؤیا را می دید(21) و گاه در ثلث آخر شب یعنی ساعات آخرینِ استراحت که پیش از اذان صبحِ بود، مشاهده می کرد.(22) گاه نیز می فرمود:
«الرّؤیا من اللّه و الحلم من الشیطان؛(23) رؤیاهای صادق از خداوند و خوابهای پریشان از شیطان است.»
ویژگی خوابهای رسول اکرم(ص) بدان گونه بود که نیازی به تعبیر نداشت، زیرا اتصالی آشکار با ملکوت داشته، واضح و شفاف بود. از این رو این گونه توصیف می شد:
«یأتیه مثل فلق الصبح؛(24) همچون شکاف صبح، واضح و پیدا و به دور از ابهام خواب می دید.»
تعبیر خواب چیست؟ چگونه می توان مُعَبّر
خواب شد؟
تفسیر، تأویل و تعبیر، سه واژه ای است که نقش هر یک پرده برداری از راز و رمزی نهفته است. هرگاه سخنی از لفظ و مفهوم و معنا به میان آید، «تفسیر» نقشی هدایت آفرین ایفا می کند، و چون از عین خارجی گفت و گو شود، «تأویل» مطرح می شود و هنگامی که در باره نفس افراد بحث شود، «تعبیر» اثرگذار خواهد شد.
کتاب خداوند، قرآن کریم ـ که هدایت و رحمت ره آورد آن خواهد بود ـ دارای تفسیر و تأویل است و در کتاب نفس انسان ـ که دنیایی بزرگ در حجمی کوچک است ـ چون صورتهایی در نفس نگریسته شود و بصیرتی روشنگر همانند شهود معصومانه پدیدار شود، تعبیر مطرح خواهد شد.(25)
پیشتر اشاره ای به این حقیقت درس آموز کردیم که راه فهم و دانستن، تنها از طریق حس و تفکر نیست بلکه اشراق و الهام و یا القاءات نیز راهی ارزشمند است. نکته ای که اکنون دانشمندان پس از تحقیقات فراوان بدان دست یافته اند، آن است که انسان را دارای دو ضمیر می دانند: ضمیر ظاهر و ضمیر باطن، یا خودآگاه و ناخودآگاه. با کشف این مطلب، راه تعبیر رؤیا نیز به دست آمده است، آنان گفته اند:
چون شعور باطن، جریانها و فعالیتهایی دارد که به شکل دیگری ظاهر می شود، هرچه که انسان ـ به قول این افراد ـ در عالم رؤیا می بیند، تجلّیات همان تمایلاتی است که پنهان مانده و در شعور باطن رانده شده و به شکل دیگری ظاهر می شوند. از این رو خواب منطقی دارد و منطق آن را کسی می فهمد که شعور باطن انسان را کشف کند و رابطه احساسات مخفی در شعور باطن او را با چنین تجلّیاتی که در خواب پیدا می شود، به دست آورد.
قرآن این سخنان را رد کرده «اشراق و الهام» را مطرح می سازد. همانند خواب حضرت یوسف که در کودکی به پدرش می گوید: «اِنّی رأیت احدعشر کوکبا و الشمس و القمر رأیتهم لی ساجدین؛(26) در خواب دیدم که یازده ستاره و خورشید و ماه در مقابل من سجده می کنند.»
حضرت یعقوب(ع) خواب او را این گونه تعبیر کرد که به مقام بزرگی می رسی که تمامی برادران، پدر و مادر در رتبه ای پایین تر از تو قرار می گیرند.
الهام خداوند بر قلب یوسف به صورت تعجب آفرین با امکان رابطه بین روح و عالم غیب در حالت خواب و به صورت رؤیا، دریافتی اینچنین فراهم کرده که فردایی که هنوز اتفاق نیفتاده است در آینه رؤیای امروز، دیده می شود!؛ یازده ستاره سمبل یازده برادر، خورشید نماد مادر و ماه تمثیل پدر شده و تعبیری اینچنین می آفریند!
و یا خوابی که قرآن از فرعون مصر نقل می کند:
«اِنّی اری سبع بقرات سمان یأکلهن سبع عجاف و سبع سنبلاتٍ خضر و اُخر یابساتٍ؛(27) همانا در خواب دیدم هفت گاو چاق را که هفت گاو لاغر آنها را خوردند و هفت خوشه سبز [و هفت خوشه] خشکیده دیگر.»
خواب گزاران دربار از تعبیر درماندند ولی یوسف صدیق این گونه تعبیر کرد:
هفت سالِ فراوانی خواهد آمد اما بعد از هفت سال سخت که در آن هرچه ذخیره کرده اید همه از میان می رود. در تعبیر یوسف، خوشه سبز، تمثیل رفاه و برکت، گاوهای لاغر نماد قحطی و فقر و گاوهای فربه، سمبل رفاه و فراوانی دانسته شد و تعبیری گویا و روشن و روشنگر پدیدار کرد!
سؤال برانگیز بودن «رؤیاهای راستین» و «تعبیر خواب» برای ناآگاهان با حقیقت رؤیا همیشه مطرح بوده است و از آنجا که به طور تجربی مواردی قطعی و ملموس در زندگی افراد ـ به طور مستقیم و غیر مستقیم ـ وجود داشته، هیچ راهی برای تردید و انکار خود وجود نداشته بلکه ابهام یا تعجب آن هر روز بیشتر می شده است.
روزی عمر بن خطاب گفت: در شگفتم از رؤیای کسی که می خوابد و در خواب چیزی می بیند که اصلاً به ذهنش خطور نکرده ولی رؤیایش مانند گرفتن و لمس کردن با دست است (ماجرای خواب در بیداری به طور دقیق رخ می دهد) اما گاهی هم انسان خواب می بیند و هیچ اتفاقی نمی افتد.
امام علی(ع) به او فرمود: می خواهی راز آن را برایت بگویم (و این آیه را خواند):
«اللّه یتوفی الانفس حین موتها و التی لم تمت فی منامها فیمسک التّی قضی علیها الموت و یرسل الاخری الی اجلٍ مسمّی؛ خداست که وقت مرگ ارواح خلق را می گیرد و آن را که هنوز مرگش فرا نرسیده نیز در حال خواب روحش را قبض می کند، سپس آن را که حکم به مرگش کرده، جانش را نگاه می دارد و آن را که نکرده به بدنش می فرستد تا وقت معین مرگ» ...
بنابراین، خداوند ارواح همه را نزد خود می برد، آنچه را که روح هنگامی که نزد خداست در آسمان می بیند رؤیای صادقه و آنچه را که به هنگام بازگشت به بدن می بیند، خواب دروغین(28) (رؤیای کاذبه) است.(29)
فلاسفه مسلمان تحت تأثیر تعالیم قرآن قرار گرفته، رؤیاها و نوع تعبیر هر خواب را با چنین نگرشی توضیح داده اند. به طور مثال ابن سینا، رؤیای صادقه را نتیجه ارتباط روح با ملکوت یا ملأاعلی به هنگام خواب و دریافت وحی یا الهام از خداوند می داند و خوابهای آشفته را ناشی از تأثیر احساسات جسمی در روح انسان.(30)
رسول خدا(ص) در خواب دید، عده ای بوزینه بر منبر آن حضرت بالا و پایین می روند و مردم در حالی که روی به منبر دارند، به قهقرا، عقب عقب برمی گردند. چون از خواب بیدار شد، احساس ناراحتی بسیاری داشت. ناگاه وحی بر او نازل شد:
«و ما جعلنا الرؤیا التی اریناک الا فتنةً للناس و الشجرة الملعونة فی القرآن»؛ [ای رسول ما!] و آن رؤیایی را که به تو نمایاندیم و [نیز] آن درخت لعنت شده در قرآن را جز برای آزمایش مردم قرار ندادیم.
و تفسیر شد که بعد از تو عده ای از بنی امیه بر مردم حکومت خواهند کرد و به جای تو خواهند نشست و در عین اینکه مردم به ظاهر مسلمانند و روی آنان به طرف اسلام است، در واقع آنها مردم را از اسلام دور می کنند!!(31)
به یقین میزان روشنگری در تعبیر رؤیا، ارتباطی مستقیم و تمام عیار با مقدار روشنی دل و دیده، صفای خاطر و صداقت باطن دارد. هر آن چه ارتباط بیشتری با حقایق هستی و معارف عرشی فراوان تر باشد، الهام و اشراق به ذهن و زبان افزون تر خواهد بود و تعبیر با واقعیات تطبیق بیشتری خواهد کرد.
آنان که به دنبال «علم تعبیر خواب» بوده، پیش از هر دانش، باید در پی بینش باشند؛ بینشی که در آن مراقبت از سرای دل، رسالت نخست محسوب می شود و احتیاط در گفتنها، خوردنی ها و شنیدنی ها وظیفه ای ضروری خواهد بود تا در پی تصمیمی الهی در ترک گناه و انجام واجبات، روی به افزایش نورانیت سرای وجود کرده، روزها بگذرد و کمترین خطایی از انسان سر نزند. به دنبال آن احتیاط و این تصمیم که ره آورد بینشی عرشی است، علم تعبیر خواب در آغوش جان انسان قرار می گیرد و با حقایق هستی ارتباطی رو در رو ایجاد می شود.
تا از دیار هستی در نیستی خزیدیم
از هر چه غیر دلبر، از جان و دل بریدیم
با کاروان بگویید از راه کعبه برگرد
ما یار را به مستی بیرون خانه دیدیم
لبیک از چه گویید ای رهروان غافل
لبیک او به خلوت از جام می شنیدیم
ای پرده دار کعبه، بردار پرده از پیش
کز روی کعبه دل، ما پرده را کشیدیم(32)
مجموعه معارف الهی بیانگر این حقیقت گرانقدر است که «خواب های صادق» سفیر خداوند به سوی بندگان پاک اوست تا آنان را نسبت به کارهای پسندیده تشویق کرده، اطمینان به روشنی راه بخشد و درباره گناهان وخطاهابرحذر دارد.(33) از این رو نخست باید از شرایط روحی، زمانی و مکانی خواب آگاهی یافت، سپس چونان رازی سر به مهر، رؤیای خود را برای همگان بیان نکرد، زیرا هر گونه تعبیری که بیان شود، همان اتفاق خواهد افتاد.
رسول اکرم ـ درود خداوند بر او و خاندان پاکش باد ـ می فرمود:
«هنگامی که فردی از شما، رؤیای حسنه دید از تعبیر وحقایق آن آگاهی یابد و چون، خوابهای زشت و ناپسند دید، به دنبال تفسیر و اخبار آن نرود.»(34)
«رؤیا برای شخص همچون پرنده ای، در حال پرواز است، هنگامی که تعبیر شد [بر زمین فرود آمده] اتفاق انجام می شود. خوابِ خود را برای همگان بازگو نکنید، مگر آنکه شخصی علاقمند و صاحب نظر باشد،(35) مؤمنی به دور از حسد و کنیه(36) یا نزد عالمی وارسته و پاک نهاد و یا دلسوزی مهربان.(37)
نکته ای شگفت انگیز که در تعبیر خواب حضرت یوسف آمده و قرآن کریم به آن صراحت دارد، آن است که هر گاه خوابِ ندیده را به معبّری ارائه کنیم و او آن را تعبیر کرد، همان اتفاق خواهد افتاد، گرچه اصل ماجرا دروغ بوده و در حقیقت رؤیایی دیده نشده باشد!! هنگامی که دونفر زندانی نزد یوسف آمده گفتند خواب دیده ایم، یکی گفت:
«انّی ارانی اَعصِرُ خمرا(38) من خود را در خواب دیدم که انگور برای شراب می فشارم.» یوسف پاسخ داد به زودی آزاد می شوی و بعد از آن ساقی پادشاه خواهی شد.
دیگری گفت: «اِنّی ارانی احمل فوقَ رأسی خُبزا تَأکُلُ الطّیر منه(39)؛
من خود را در خواب دیدم که بر روی سرم نان می برم و پرندگان از آن می خورند» یوسف(ع) فرمود: تو را به دار می کشند.
او وحشت کرد و گفت: نه!، من دروغ گفتم. حضرت یوسف در جواب گفت: « قضی الامرالذی فیه تستفتیان؛(40)
امری که شما از من جویا شدید، تحقق یافت و قطعی گردید!»
چگونه می توان از بلاها و تلخی هایی که در پاره ای از خوابها بدان اشاره شده، مصون ماند؟
با توجه به حقایقی اینچنین در باره پی آمدهای تعبیر خواب، به خوبی از فلسفه گفتار برخی از معبّران آگاه و هوشیار، با خبر می شویم که در پاره ای موارد، به هنگام بیان تعبیر خواب، به یک جمله بسنده کرده، می گویند: صدقه بدهید!؛ استغفار کنید!؛ سعی نمایید گناه نکنید! و ...
اکنون که سخن به اینجا رسید، شایسته است، با هم مروری بر ابزارهایی که مانع نزول بلاها، سختی ها و تلخی هایی که در رؤیاهای صادقه بدان اشاره شده است، نماییم و حتّی پیش از خواب دیدن یا وقوع اندوه به آنها عمل کنیم، چرا که: علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد، بلا ندیده دعا را شروع باید کرد.
1. دعا:
بلاها در زندگی انسان چونان «امواج خروشان» و «سیل پرهیجان» بوده که گاه باخبر ـ به وسیله رؤیا ـ و گاهی بی خبر سر می رسند، آنچه همانند سدی آهنین، مانع تخریب آنان خواهد شد، دعای خوبان است. به ویژه دعایی که در حال رفاه و خوشی بر زبان جاری شود، تا در روز سختی و تلخی حوادث مؤثر گردد. در پی دعا، ترنم زبان و دل به ذکر خداوند همانند: «لا حول و لا قوة الا باللّه العلی العظیم» و «یا رؤوف و یا رحیم»، رهایی بخش انسانها از بلاها خواهد بود.(41)
2. استغفار:
استغفار همچون عطری است که با آن بوی بد گناهان زدوده شده رایحه روح پرور، امید، ایمان و اطمینان ـ که ره آورد تقرب الهی و دوری بلاست ـ جایگزین آن می شود. امام علی(ع) دو امان برای عذاب بیان فرمود و در پی آن نخست رسول خدا(ص) و سپس استغفار را وسیله نجات از عذاب گناهان برشمرد و رسول اکرم(ص)، بهترین دعا را استغفار دانسته و برترین استغفار را بازگشت از گناهان و پشیمانی از رفتار گذشته معرفی کرد.(42)
3. صدقه:
دافع بلاها، غصه ها و دردها که قضای حتمی الهی را برطرف می سازد، آتش عذاب را دور کرده، فقر را زدوده و عمر را طولانی نموده و سرانجام هفتاد نوع مرگ بد و سوء را برطرف می کند، صدقه است(43)؛ نسیمی آرامش بخش که تلاطم و ناهمواریهای زندگی را دگرگون ساخته، آسایشی روح نواز می آفریند.(44)
ادامه بحث را در بخش بعدی که آخرین قسمت است، پی می گیریم.
1 ـ ترجمه منظوم قرآن، امید مجد، ص582.
2 ـ نبأ، 9.
3 ـ تفسیر نمونه، ج26، ص19.
4 ـ اللّه یتوفی الانفس حین موتها و التی لم تمت فی منامها فیمسک التی قضی علیها الموت و یرسل الاخری الی اجل مسمی انّ فی ذلک لایات لقوم یتفکرون؛ زمر، 42.
5 ـ رسول اکرم(ص)؛ ر.ک: کنزالعمال، خ39321.
6 ـ امام علی(ع)؛ غررالحکم و دررالکلم.
7 ـ امام صادق(ع): ر.ک: من لایحضره الفقیه، ج4، ص352؛ بحارالانوار، ج62، ص316.
8 ـ بحارالانوار، ج61، ص31 و ج10، ص91 و ج79، ص182؛ تفسیر نورالثقلین، ج4، ص488.
9 ـ دیوان حافظ، از غزل 237.
10 ـ ر.ک: بحارالانوار، ج76، ص187 و 182 و 76 و 190 و 192 و 186 و 218 و 191.
11 ـ انبیاء، 78 و 79.
12 ـ همان، 80.
13 ـ یوسف، 6.
14 ـ صافات، 105.
15 ـ یوسف، 4.
16 ـ طه، 39.
17 ـ انفال، 43؛ فتح، 27؛ اسراء، 60.
18 ـ یونس، 64.
19 ـ بحارالانوار، ج61، ص177 و 180 و 178 و 192.
20 ـ همان، ج61، ص177.
21 ـ بحارالانوار، ج18، ص195 و ج61، ص182.
22 ـ همان، ج61، ص182.
23 ـ بحارالانوار، ج61، ص161.
24 ـ همان، ج18، ص195.
25 ـ نگاه کنید به تفسیر آیه 196، سوره اعراف از حضرت آیت اللّه جوادی آملی.
26 ـ یوسف، 4.
27 ـ یوسف، 43.
28 ـ نک: روح المعانی فی تفسیر القرآن، ابوالفضل شهاب الدین السید محمود الآلوسی، البغدادی، ج2، ص409.
29 ـ چندین عنصر در تعبیر صحیح خواب دخالت دارد:
1. زمان رؤیا: رسول اکرم(ص) فرمود: صحیح ترین خواب، رؤیایی است که در روز دیده شود، زیرا خداوند مرا در روز مورد خطاب قرار داد. و امام صادق(ع) صحیح ترین رؤیاها را، آن دانست که در وقت قیلوله [بهترین موقع خواب در روز یعنی نزدیک ظهر]، دیده شود. (ر.ک: کنزالعمال، ج15، ص374؛ تعطیر الانام فی تعبیر المنام، ص25.)
2. شخصیت خواب بین: گاه موضوع رؤیا یکسان است اما خواب بینندگان متفاوت. از این رو تعبیر نیز متفاوت و حتی متضاد. مثل رؤیای سر دادن اذان توسط دو نفر و تعبیر ابن سیرین برای یکی که به حج مشرف می شوی (بنا بر آیه: و اذان من اللّه و رسوله الی الناس یوم الحج الاکبر ـ توبه، 3) و برای دیگری که به اتهام دزدی گرفتار می شوی (بنا بر آیه: فَاَذّن مؤذنٌ بینهم ایتها العیر انکم لسارقون ـ یوسف، 70) بدین خاطر علامه مجلسی(ره)، پاکی نفس و مراقبت بیشتر از دل را زمینه ساز رؤیاهای نورانی و مکاشفات رحمانی دانسته که با واقعیات تطبیق می کند (تعبیر خواب، علامه مجلسی، ص4).
3. مکان رؤیا: برخی مکانها، محل آمد و رفت شیاطین است و بعضی دیگر مهبط و محل فرود ملائکه! از این رو خوابیدن در مکانهایی چون خانه ای که انسان در آن تنهاست، یا سگ، ظرف ادرار، تار عنکبوت، جنب، حائض و زن بیگانه در آن است، منع شده است و در جاهایی دیگر، خوابیدن حکم کراهت خواهد داشت. (نگاه کنید به کتابهای فقهی شیعی در این باره).
4. ماده رؤیا: رؤیت امام یا پیامبر(ص)، خوابی صادق و الهی است از این رو رسول اسلام(ص) بدین نکته اشاره صریحی فرمود. (ر.ک: سنن ابن ماجه، ج2، ص185).
در کنار این معارف، شرایط تعبیرکننده مانند دوری از حسد و ظلم، عاقل بودن، دوستی و صداقت و آگاهی و بصیرت بسیار مؤثر است. (نک: رؤیا از نظر دین و روانشناسی، ص235 ـ 247).
30 ـ ر.ک: الادراک الحسی عند ابن سینا، محمد عثمان نجاتی، ص217؛ نقل از قرآن و روانشناسی، دکتر محمدعثمان نجاتی، ترجمه عباس عرب، ص290.
31 ـ توحید، استاد شهید آیت اللّه مطهری، ص152 و 153.
32 ـ امام خمینی(ره)؛ پالایش نفس (مجموعه اشعار در باره تهذیب نفس)، ص15 و 16.
33 ـ امام صادق(ع)؛ بحارالانوار، ج61، ص167.
34 ـ کنزالعمال، خ41392.
35 ـ همان، خ41390.
36 ـ بحارالانوار، ج61، ص174.
37 ـ کنزالعمال، خ41395.
38 ـ یوسف، 36.
39 ـ همان.
40 ـ یوسف، 41.
41 ـ بحارالانوار، ج10، ص99 و ج93، ص289 و ج81، ص203 و ج93، ص301 و ج84، ص259 و ج77، ص270.
42 ـ نهج البلاغه، حکمت ش88؛ فروع کافی، ج8، ص93؛ کنزالعمال، خ2085.
43 ـ بحارالانوار، ج96، ص132؛ کنزالعمال، خ15996 و 16114؛ وسایل الشیعه، ج4، ص255؛ لئالی الاخبار، ج1، ص247.
44 ـ برای توضیح بیشتر در باره مجموعه پرسشهایی که نسبت به بلا، گرفتاری و تلخیهای زندگی مطرح است، مراجعه کنید به همین مجله، شماره های 99 و 100 و 101 (خرداد، تیر و مرداد 79) بحث: خانواده، بلاها، سختی ها.
اشاره:
در بخش نخست دانستیم که «خواب» و@@N@@«رؤیا» دو پدیده پیچیده و شگفتی است که از آغاز@@N@@آفرینش و پیدایش انسان تاکنون، اندیشه بسیاری@@N@@از افراد را به خود مشغول ساخته و همچنان مبهم@@N@@باقی مانده است.
پیوند این دو با زندگی هر یک از ما، لمس@@N@@حقایق در مسایل روزمره، پی بردن به واقعیات@@N@@رفتار و پندار و ارتباط امروزمان به فردا و فرداها از@@N@@طریق خواب و رؤیا، نوعی انس و احساس نزدیکی@@N@@بسیاری به هر یک از ما بخشیده که ایجاد تردید یا@@N@@انکار را مشکل و یا محال می سازد. به ویژه آنکه@@N@@نوعی از خوابها، «بشارت» دانسته شده و برتر از@@N@@آن، «جزئی از اجزاء نبوت» معرفی شده است.
نوشتار پیشین را با ارائه پرسشهایی دیرپا در@@N@@اندیشه بسیاری از افراد، آغاز کردیم، ابتدا «خواب@@N@@چه پدیده ای است؟» را پاسخ دادیم، سپس به تحلیل@@N@@رؤیا پرداختیم، آنگاه ویژگیهای رؤیاهای صادقه یا@@N@@خوابهای حقیقت نما را بیان نمودیم و در پایان@@N@@خوابهای پریشان یا «اضغاث احلام» را تشریح@@N@@کردیم.
اینک ادامه بحث را پی می گیریم.
دیدگاه قرآن و معصومان(ع) در باره خواب و
@@N@@رؤیا چیست؟@@N@@
به شب خواب را داد یکتا خدا
@@N@@که یابید آرامش از آن، شما
بپوشاند با پرده تار شب
@@N@@عملهای مردم سراپای، ربّ(1)
«و جعلنّا نومکم سُباتا»(2)؛ ما خوابِ شما را@@N@@مایه آرامش و آسایش، قرار دادیم.
به هنگام آرمیدن، بخش عظیمی از فعالیتهای@@N@@روحی و جسمی انسان تعطیل می شود و در پرتو آن@@N@@اعضای فرسوده بازسازی شده، روح و جسم تقویت@@N@@گشته، نشاط، تجدید شده و سرانجام پس از رفع هر@@N@@گونه خستگی و ناراحتی، آمادگی دوباره برای کار و@@N@@تلاش و حضور جدی در عرصه اجتماع فراهم@@N@@می شود.(3) واقعیتی که در فرهنگ قرآن با واژه@@N@@«سَبْت» یعنی قطع کوششهای جسمانی و روحانی@@N@@بیان شده است.
در سخنی دیگر، پروردگار حکیم به حقیقتی@@N@@شگرف اشاره کرده، از تحویل و تحول در روح@@N@@آدمی به هنگام خواب، خبر می دهد، و می فرماید:@@N@@«اللّه ُ یتوفی الانفس حین موتها و التّی لَمْ تَمُتْ فی@@N@@مَنامِها ...(4)؛
@@N@@خداوند تمامی روحها را موقع مرگ باز@@N@@می ستاند و همچنین روحی را که در موقع خواب@@N@@نمرده است، قبض کرده، آنگاه روحی که مرگ بر او@@N@@واجب کرده نگاه داشته و دیگر روحها را ـ تا@@N@@هنگامی معین به سوی دنیا ـ باز می فرستد، حادثه ای@@N@@که در آن نشانه های قدرت خداوندی برای صاحبان@@N@@خرد و اندیشه به چشم می خورد.»
پیشوایان معصوم(ع) با اشاره به سخنان@@N@@پروردگار، خواب را برادر مرگ، دانسته،(5)@@N@@موجب راحتی از درد، آسایش تن و آرامش اندیشه@@N@@و روان بیان کرده اند(6) و از آنجا که تمامی روحها@@N@@به هنگام خواب در دست خداوند قرار می گیرد، به@@N@@پاکی و طهارت زمان خواب توصیه بسیاری@@N@@نموده اند.(7)
@@N@@امیر مؤمنان علی(ع) فرمود:
«مسلمان نباید با حالت جنابت بخوابد و جز با@@N@@طهارتِ وضو به بستر نرود، هرگاه آب نیابد، تیمم@@N@@کند، زیرا روح مؤمن به سوی خداوند متعال بالا@@N@@می رود، او را می پذیرد و به او برکت می دهد. هرگاه@@N@@پایان عمرش فرا رسیده باشد او را در گنجهای@@N@@رحمتش قرار می دهد و اگر فرا نرسیده باشد او را با@@N@@امنائش از فرشتگان به جسدش باز می گرداند.»(8)
@@N@@کوتاهی حیات انسان و گستره مسؤولیت آدمی@@N@@به گونه ای است که سفارش نخست پاکان و@@N@@پیشوایان، هماره بر این سخن استوار بوده که عمر@@N@@سرمایه ای گرانبهاست، که تنها یک بار فرصت@@N@@استفاده از آن فراهم می شود، از این رو توصیه@@N@@بسیاری شده که از کمترین زمان، بیشترین استفاده@@N@@را نمایید، نگاهها از زرق و برق زندگی به جلوه های@@N@@پایدار و جاودان آفرینش جهت یابد و به مقدار@@N@@لازم و ضروریِ خواب بسنده شود تا برترین@@N@@استفاده از فرصتهای زرین زندگی به دست آید:
مرو به خواب که حافظ به بارگاه قبول
@@N@@ز ورد نیم شب و درس صبحگاه رسید(9)
پس از آن به آدابی هنگام خواب سفارش شده@@N@@است همانند: نظافت اعضای بدن، رفتن به@@N@@دستشویی، وضوی پیش از خواب، محاسبه اعمال،@@N@@تلاوت آیاتی از قرآن ـ بویژه سوره توحید و تکاثر@@N@@ـ ، دعا به هنگام خواب، خوابیدن به پشت یا قسمت@@N@@راست بدن و سرانجام دعا به هنگام بیداری:
«الحمد للّه الذی احیانا بعد ما اماتنا و الیه@@N@@النشور؛ سپاس خداوندی را که بعد از مرگ ما را زنده@@N@@کرده و به سوی او مبعوث خواهیم شد.»(10)
@@N@@خواب بس طولانی و سیصد ساله اصحاب@@N@@کهف نشانه ای عظیم از نشانه های والا، برای@@N@@صاحبان اندیشه بوده و خواهد بود. «رؤیا» یا@@N@@«خواب دیدن»، آیتی دیگر از آیات بزرگ الهی@@N@@است که از سوی خداوند برای مدد رساندن به@@N@@اندیشه و خرد بندگان وارسته و شایسته آفریده شده@@N@@است.
عقل انسان علاوه بر محدودیت، در معرض@@N@@خطاهای بسیاری قرار دارد که غفلت و فراموشی@@N@@برخی از آنهاست. از این رو نیاز به هدایت و@@N@@راهنمایی خداوند از سوی پیامبران و فرستادگان@@N@@الهی از یک سو و از طریق الهام و رؤیا از سوی@@N@@دیگر ـ برای دستیابی به خیر و مصلحت ـ ضرورتی@@N@@افزون می یابد.
علم لَدُنّی یا علم ربّانی که از طریق الهام و رؤیا@@N@@به شایستگان عطا می شود، علاوه بر پیامبران، به@@N@@دیگر انسانهای صاحب تقوا، صفای دل و شفافیت@@N@@روح نیز داده خواهد شد. الهام، نوعی علم و آگاهی@@N@@است که پروردگار مهربان به انسان افاضه می کند و@@N@@در دل وی می افکند تا در پرتو آن، برخی اسرار بر@@N@@او آشکار شده و بعضی حقایق روشن شود، همانند@@N@@قضاوت و داوری داود(ع) و سلیمان(ع)(11) که@@N@@در سوره انبیاء بدان اشاره شده است، یا تعلیم@@N@@زره سازی به داود(ع)(12) و یا آموزش تعبیر@@N@@خواب از طریق الهام به حضرت یوسف(ع).(13)
@@N@@رؤیا در قرآن، تنها به معنای «رؤیای صادقه»@@N@@است که خداوند در جریان آن نوعی وحی یا الهام@@N@@مشخصی به انبیای خود، یا دیگر مردم القا می کند و@@N@@یا حوادث آینده را به آنان بازگو می کند. همانند@@N@@رؤیای حضرت ابراهیم(ع) که در خواب می بیند@@N@@مشغول ذبح فرزندش اسماعیل است،(14) رؤیای@@N@@یوسف صدیق(ع) که در آن یازده ستاره، خورشید@@N@@و ماه را در حال سجده به خود نظاره کرد،(15)@@N@@خواب مادر موسی که در آن الهام قلبی نسبت به@@N@@گذاردن طفل در صندوقچه به او شد(16) و سرانجام@@N@@خوابهای حقیقت نمایی که حضرت محمد(ص) در@@N@@زمانهای مختلف می دید و آینده تلاش@@N@@طاقت فرسای او از سوی خداوند ترسیم می شد.@@N@@رؤیای ورود به مسجدالحرام با امنیت تمام، با@@N@@سرهای تراشیده و تقصیر کرده و در حالی که هیچ@@N@@ترسی برای آنان از سوی مشرکان وجود نخواهد@@N@@داشت!(17)، از این نوع است.
@@N@@ارزش روشنگرانه رؤیا به گونه ای است که@@N@@«مژده دنیا و آخرت» بدان گفته شده است!!،@@N@@تفسیری که رسول اکرم ـ درود خداوند بر او و@@N@@دودمان پاکش باد ـ فرمود. آنگاه که از آن حضرت@@N@@در باره این آیه سؤال شد:
«لهم البُشری فی الحیاة الدنیا و فی@@N@@الاخرة؛(18) در زندگی دنیا و در آخرت بشارت و@@N@@مژده برای آنان است.
پاسخ فرمود: بشارت، رؤیای حسنه ای است که@@N@@مؤمن دیده یا برای او می بینند و مژده ای برای دنیا یا@@N@@جنّتی برای آخرت او خواهد داشت. چنین@@N@@خوابهای صادق، جزئی از نبوت و کمال دهنده آن@@N@@است:(19)
@@N@@نگر خواب را بیهده نشمری
@@N@@یکی بهره دانش ز پیغمبری
چنین نگرشی موجب گردیده بود که آن@@N@@حضرت، صبحگاهان رو به اصحاب کرده، بفرماید:
هل من مبشّرات؟ آیا ـ از شما ـ کسی رؤیای@@N@@صادقه دیده است؟!(20)
@@N@@در بین همگان، رسول خدا(ص) بیشترین@@N@@رؤیا را می دید(21) و گاه در ثلث آخر شب یعنی@@N@@ساعات آخرینِ استراحت که پیش از اذان صبحِ@@N@@بود، مشاهده می کرد.(22) گاه نیز می فرمود:
@@N@@«الرّؤیا من اللّه و الحلم من الشیطان؛(23)@@N@@رؤیاهای صادق از خداوند و خوابهای پریشان از@@N@@شیطان است.»
ویژگی خوابهای رسول اکرم(ص) بدان گونه@@N@@بود که نیازی به تعبیر نداشت، زیرا اتصالی آشکار با@@N@@ملکوت داشته، واضح و شفاف بود. از این رو این@@N@@گونه توصیف می شد:
«یأتیه مثل فلق الصبح؛(24) همچون شکاف@@N@@صبح، واضح و پیدا و به دور از ابهام خواب می دید.»
تعبیر خواب چیست؟ چگونه می توان مُعَبّر
@@N@@خواب شد؟@@N@@
تفسیر، تأویل و تعبیر، سه واژه ای است که@@N@@نقش هر یک پرده برداری از راز و رمزی نهفته@@N@@است. هرگاه سخنی از لفظ و مفهوم و معنا به میان@@N@@آید، «تفسیر» نقشی هدایت آفرین ایفا می کند، و@@N@@چون از عین خارجی گفت و گو شود، «تأویل»@@N@@مطرح می شود و هنگامی که در باره نفس افراد بحث@@N@@شود، «تعبیر» اثرگذار خواهد شد.
کتاب خداوند، قرآن کریم ـ که هدایت و@@N@@رحمت ره آورد آن خواهد بود ـ دارای تفسیر و@@N@@تأویل است و در کتاب نفس انسان ـ که دنیایی@@N@@بزرگ در حجمی کوچک است ـ چون صورتهایی@@N@@در نفس نگریسته شود و بصیرتی روشنگر همانند@@N@@شهود معصومانه پدیدار شود، تعبیر مطرح خواهد@@N@@شد.(25)
@@N@@پیشتر اشاره ای به این حقیقت درس آموز@@N@@کردیم که راه فهم و دانستن، تنها از طریق حس و@@N@@تفکر نیست بلکه اشراق و الهام و یا القاءات نیز@@N@@راهی ارزشمند است. نکته ای که اکنون دانشمندان@@N@@پس از تحقیقات فراوان بدان دست یافته اند، آن@@N@@است که انسان را دارای دو ضمیر می دانند: ضمیر@@N@@ظاهر و ضمیر باطن، یا خودآگاه و ناخودآگاه. با@@N@@کشف این مطلب، راه تعبیر رؤیا نیز به دست آمده@@N@@است، آنان گفته اند:
چون شعور باطن، جریانها و فعالیتهایی دارد@@N@@که به شکل دیگری ظاهر می شود، هرچه که انسان ـ@@N@@به قول این افراد ـ در عالم رؤیا می بیند، تجلّیات@@N@@همان تمایلاتی است که پنهان مانده و در شعور@@N@@باطن رانده شده و به شکل دیگری ظاهر می شوند.@@N@@از این رو خواب منطقی دارد و منطق آن را کسی@@N@@می فهمد که شعور باطن انسان را کشف کند و رابطه@@N@@احساسات مخفی در شعور باطن او را با چنین@@N@@تجلّیاتی که در خواب پیدا می شود، به دست آورد.
قرآن این سخنان را رد کرده «اشراق و الهام»@@N@@را مطرح می سازد. همانند خواب حضرت یوسف@@N@@که در کودکی به پدرش می گوید: «اِنّی رأیت@@N@@احدعشر کوکبا و الشمس و القمر رأیتهم لی@@N@@ساجدین؛(26) در خواب دیدم که یازده ستاره و@@N@@خورشید و ماه در مقابل من سجده می کنند.»
حضرت یعقوب(ع) خواب او را این گونه@@N@@تعبیر کرد که به مقام بزرگی می رسی که تمامی@@N@@برادران، پدر و مادر در رتبه ای پایین تر از تو قرار@@N@@می گیرند.
الهام خداوند بر قلب یوسف به صورت@@N@@تعجب آفرین با امکان رابطه بین روح و عالم غیب@@N@@در حالت خواب و به صورت رؤیا، دریافتی@@N@@اینچنین فراهم کرده که فردایی که هنوز اتفاق@@N@@نیفتاده است در آینه رؤیای امروز، دیده می شود!؛@@N@@یازده ستاره سمبل یازده برادر، خورشید نماد مادر و@@N@@ماه تمثیل پدر شده و تعبیری اینچنین می آفریند!
و یا خوابی که قرآن از فرعون مصر نقل@@N@@می کند:
«اِنّی اری سبع بقرات سمان یأکلهن سبع@@N@@عجاف و سبع سنبلاتٍ خضر و اُخر یابساتٍ؛(27)@@N@@همانا در خواب دیدم هفت گاو چاق را که هفت گاو@@N@@لاغر آنها را خوردند و هفت خوشه سبز [و هفت@@N@@خوشه] خشکیده دیگر.»
خواب گزاران دربار از تعبیر درماندند ولی@@N@@یوسف صدیق این گونه تعبیر کرد:
هفت سالِ فراوانی خواهد آمد اما بعد از هفت@@N@@سال سخت که در آن هرچه ذخیره کرده اید همه از@@N@@میان می رود. در تعبیر یوسف، خوشه سبز، تمثیل@@N@@رفاه و برکت، گاوهای لاغر نماد قحطی و فقر و@@N@@گاوهای فربه، سمبل رفاه و فراوانی دانسته شد و@@N@@تعبیری گویا و روشن و روشنگر پدیدار کرد!
سؤال برانگیز بودن «رؤیاهای راستین» و@@N@@«تعبیر خواب» برای ناآگاهان با حقیقت رؤیا@@N@@همیشه مطرح بوده است و از آنجا که به طور تجربی@@N@@مواردی قطعی و ملموس در زندگی افراد ـ به طور@@N@@مستقیم و غیر مستقیم ـ وجود داشته، هیچ راهی@@N@@برای تردید و انکار خود وجود نداشته بلکه ابهام یا@@N@@تعجب آن هر روز بیشتر می شده است.
روزی عمر بن خطاب گفت: در شگفتم از@@N@@رؤیای کسی که می خوابد و در خواب چیزی می بیند@@N@@که اصلاً به ذهنش خطور نکرده ولی رؤیایش مانند@@N@@گرفتن و لمس کردن با دست است (ماجرای خواب@@N@@در بیداری به طور دقیق رخ می دهد) اما گاهی هم@@N@@انسان خواب می بیند و هیچ اتفاقی نمی افتد.
امام علی(ع) به او فرمود: می خواهی راز آن را@@N@@برایت بگویم (و این آیه را خواند):
«اللّه یتوفی الانفس حین موتها و التی لم تمت@@N@@فی منامها فیمسک التّی قضی علیها الموت و یرسل@@N@@الاخری الی اجلٍ مسمّی؛ خداست که وقت مرگ@@N@@ارواح خلق را می گیرد و آن را که هنوز مرگش فرا@@N@@نرسیده نیز در حال خواب روحش را قبض می کند،@@N@@سپس آن را که حکم به مرگش کرده، جانش را نگاه@@N@@می دارد و آن را که نکرده به بدنش می فرستد تا@@N@@وقت معین مرگ» ...
بنابراین، خداوند ارواح همه را نزد خود@@N@@می برد، آنچه را که روح هنگامی که نزد خداست در@@N@@آسمان می بیند رؤیای صادقه و آنچه را که به هنگام@@N@@بازگشت به بدن می بیند، خواب دروغین(28)@@N@@(رؤیای کاذبه) است.(29)
@@N@@فلاسفه مسلمان تحت تأثیر تعالیم قرآن قرار@@N@@گرفته، رؤیاها و نوع تعبیر هر خواب را با چنین@@N@@نگرشی توضیح داده اند. به طور مثال ابن سینا،@@N@@رؤیای صادقه را نتیجه ارتباط روح با ملکوت یا@@N@@ملأاعلی به هنگام خواب و دریافت وحی یا الهام از@@N@@خداوند می داند و خوابهای آشفته را ناشی از تأثیر@@N@@احساسات جسمی در روح انسان.(30)
@@N@@رسول خدا(ص) در خواب دید، عده ای بوزینه@@N@@بر منبر آن حضرت بالا و پایین می روند و مردم در@@N@@حالی که روی به منبر دارند، به قهقرا، عقب عقب@@N@@برمی گردند. چون از خواب بیدار شد، احساس@@N@@ناراحتی بسیاری داشت. ناگاه وحی بر او نازل شد:
«و ما جعلنا الرؤیا التی اریناک الا فتنةً للناس و@@N@@الشجرة الملعونة فی القرآن»؛ [ای رسول ما!] و آن@@N@@رؤیایی را که به تو نمایاندیم و [نیز] آن درخت@@N@@لعنت شده در قرآن را جز برای آزمایش مردم قرار@@N@@ندادیم.
و تفسیر شد که بعد از تو عده ای از بنی امیه بر@@N@@مردم حکومت خواهند کرد و به جای تو خواهند@@N@@نشست و در عین اینکه مردم به ظاهر مسلمانند و@@N@@روی آنان به طرف اسلام است، در واقع آنها مردم@@N@@را از اسلام دور می کنند!!(31)
@@N@@به یقین میزان روشنگری در تعبیر رؤیا،@@N@@ارتباطی مستقیم و تمام عیار با مقدار روشنی دل و@@N@@دیده، صفای خاطر و صداقت باطن دارد. هر آن چه@@N@@ارتباط بیشتری با حقایق هستی و معارف عرشی@@N@@فراوان تر باشد، الهام و اشراق به ذهن و زبان@@N@@افزون تر خواهد بود و تعبیر با واقعیات تطبیق@@N@@بیشتری خواهد کرد.
آنان که به دنبال «علم تعبیر خواب» بوده،@@N@@پیش از هر دانش، باید در پی بینش باشند؛ بینشی که@@N@@در آن مراقبت از سرای دل، رسالت نخست@@N@@محسوب می شود و احتیاط در گفتنها، خوردنی ها و@@N@@شنیدنی ها وظیفه ای ضروری خواهد بود تا در پی@@N@@تصمیمی الهی در ترک گناه و انجام واجبات، روی@@N@@به افزایش نورانیت سرای وجود کرده، روزها@@N@@بگذرد و کمترین خطایی از انسان سر نزند. به دنبال@@N@@آن احتیاط و این تصمیم که ره آورد بینشی عرشی@@N@@است، علم تعبیر خواب در آغوش جان انسان قرار@@N@@می گیرد و با حقایق هستی ارتباطی رو در رو ایجاد@@N@@می شود.
تا از دیار هستی در نیستی خزیدیم
@@N@@از هر چه غیر دلبر، از جان و دل بریدیم
با کاروان بگویید از راه کعبه برگرد
@@N@@ما یار را به مستی بیرون خانه دیدیم
لبیک از چه گویید ای رهروان غافل
@@N@@لبیک او به خلوت از جام می شنیدیم
ای پرده دار کعبه، بردار پرده از پیش
@@N@@کز روی کعبه دل، ما پرده را کشیدیم(32)
مجموعه معارف الهی بیانگر این حقیقت@@N@@گرانقدر است که «خواب های صادق» سفیر خداوند@@N@@به سوی بندگان پاک اوست تا آنان را نسبت به@@N@@کارهای پسندیده تشویق کرده، اطمینان به روشنی@@N@@راه بخشد و درباره گناهان وخطاهابرحذر@@N@@دارد.(33) از این رو نخست باید از شرایط روحی،@@N@@زمانی و مکانی خواب آگاهی یافت، سپس چونان@@N@@رازی سر به مهر، رؤیای خود را برای همگان بیان@@N@@نکرد، زیرا هر گونه تعبیری که بیان شود، همان@@N@@اتفاق خواهد افتاد.
رسول اکرم ـ درود خداوند بر او و خاندان@@N@@پاکش باد ـ می فرمود:
«هنگامی که فردی از شما، رؤیای حسنه دید@@N@@از تعبیر وحقایق آن آگاهی یابد و چون، خوابهای@@N@@زشت و ناپسند دید، به دنبال تفسیر و اخبار آن@@N@@نرود.»(34)
@@N@@«رؤیا برای شخص همچون پرنده ای، در حال@@N@@پرواز است، هنگامی که تعبیر شد [بر زمین فرود@@N@@آمده] اتفاق انجام می شود. خوابِ خود را برای@@N@@همگان بازگو نکنید، مگر آنکه شخصی علاقمند و@@N@@صاحب نظر باشد،(35) مؤمنی به دور از حسد و@@N@@کنیه(36) یا نزد عالمی وارسته و پاک نهاد و یا@@N@@دلسوزی مهربان.(37)
@@N@@نکته ای شگفت انگیز که در تعبیر خواب@@N@@حضرت یوسف آمده و قرآن کریم به آن صراحت@@N@@دارد، آن است که هر گاه خوابِ ندیده را به معبّری@@N@@ارائه کنیم و او آن را تعبیر کرد، همان اتفاق خواهد@@N@@افتاد، گرچه اصل ماجرا دروغ بوده و در حقیقت@@N@@رؤیایی دیده نشده باشد!! هنگامی که دونفر زندانی@@N@@نزد یوسف آمده گفتند خواب دیده ایم، یکی گفت:
«انّی ارانی اَعصِرُ خمرا(38) من خود را در@@N@@خواب دیدم که انگور برای شراب می فشارم.»@@N@@یوسف پاسخ داد به زودی آزاد می شوی و بعد از آن@@N@@ساقی پادشاه خواهی شد.
دیگری گفت: «اِنّی ارانی احمل فوقَ رأسی@@N@@خُبزا تَأکُلُ الطّیر منه(39)؛
@@N@@من خود را در خواب دیدم که بر روی سرم نان@@N@@می برم و پرندگان از آن می خورند» یوسف(ع)@@N@@فرمود: تو را به دار می کشند.
او وحشت کرد و گفت: نه!، من دروغ گفتم.@@N@@حضرت یوسف در جواب گفت: « قضی الامرالذی@@N@@فیه تستفتیان؛(40)
@@N@@امری که شما از من جویا شدید، تحقق یافت و@@N@@قطعی گردید!»
چگونه می توان از بلاها و تلخی هایی که در@@N@@پاره ای از خوابها بدان اشاره شده، مصون ماند؟
با توجه به حقایقی اینچنین در باره پی آمدهای@@N@@تعبیر خواب، به خوبی از فلسفه گفتار برخی از@@N@@معبّران آگاه و هوشیار، با خبر می شویم که در@@N@@پاره ای موارد، به هنگام بیان تعبیر خواب، به یک@@N@@جمله بسنده کرده، می گویند: صدقه بدهید!؛ استغفار@@N@@کنید!؛ سعی نمایید گناه نکنید! و ...
اکنون که سخن به اینجا رسید، شایسته است، با@@N@@هم مروری بر ابزارهایی که مانع نزول بلاها،@@N@@سختی ها و تلخی هایی که در رؤیاهای صادقه بدان@@N@@اشاره شده است، نماییم و حتّی پیش از خواب دیدن@@N@@یا وقوع اندوه به آنها عمل کنیم، چرا که: علاج واقعه@@N@@قبل از وقوع باید کرد، بلا ندیده دعا را شروع باید@@N@@کرد.
1. دعا:
بلاها در زندگی انسان چونان «امواج@@N@@خروشان» و «سیل پرهیجان» بوده که گاه باخبر ـ به@@N@@وسیله رؤیا ـ و گاهی بی خبر سر می رسند، آنچه@@N@@همانند سدی آهنین، مانع تخریب آنان خواهد شد،@@N@@دعای خوبان است. به ویژه دعایی که در حال رفاه و@@N@@خوشی بر زبان جاری شود، تا در روز سختی و تلخی@@N@@حوادث مؤثر گردد. در پی دعا، ترنم زبان و دل به@@N@@ذکر خداوند همانند: «لا حول و لا قوة الا باللّه العلی@@N@@العظیم» و «یا رؤوف و یا رحیم»، رهایی بخش@@N@@انسانها از بلاها خواهد بود.(41)
2. استغفار:
استغفار همچون عطری است که با آن بوی بد@@N@@گناهان زدوده شده رایحه روح پرور، امید، ایمان و@@N@@اطمینان ـ که ره آورد تقرب الهی و دوری بلاست ـ@@N@@جایگزین آن می شود. امام علی(ع) دو امان برای@@N@@عذاب بیان فرمود و در پی آن نخست رسول@@N@@خدا(ص) و سپس استغفار را وسیله نجات از عذاب@@N@@گناهان برشمرد و رسول اکرم(ص)، بهترین دعا را@@N@@استغفار دانسته و برترین استغفار را بازگشت از@@N@@گناهان و پشیمانی از رفتار گذشته معرفی کرد.(42)
3. صدقه:
دافع بلاها، غصه ها و دردها که قضای حتمی@@N@@الهی را برطرف می سازد، آتش عذاب را دور کرده،@@N@@فقر را زدوده و عمر را طولانی نموده و سرانجام@@N@@هفتاد نوع مرگ بد و سوء را برطرف می کند، صدقه@@N@@است(43)؛ نسیمی آرامش بخش که تلاطم و@@N@@ناهمواریهای زندگی را دگرگون ساخته، آسایشی@@N@@روح نواز می آفریند.(44)
@@N@@ادامه بحث را در بخش بعدی که آخرین@@N@@قسمت است، پی می گیریم.
1 ـ ترجمه منظوم قرآن، امید مجد، ص582.
2 ـ نبأ، 9.
3 ـ تفسیر نمونه، ج26، ص19.
4 ـ اللّه یتوفی الانفس حین موتها و التی لم تمت فی@@N@@منامها فیمسک التی قضی علیها الموت و یرسل@@N@@الاخری الی اجل مسمی انّ فی ذلک لایات لقوم@@N@@یتفکرون؛ زمر، 42.
5 ـ رسول اکرم(ص)؛ ر.ک: کنزالعمال، خ39321.
6 ـ امام علی(ع)؛ غررالحکم و دررالکلم.
7 ـ امام صادق(ع): ر.ک: من لایحضره الفقیه، ج4،@@N@@ص352؛ بحارالانوار، ج62، ص316.
8 ـ بحارالانوار، ج61، ص31 و ج10، ص91 و ج79،@@N@@ص182؛ تفسیر نورالثقلین، ج4، ص488.
9 ـ دیوان حافظ، از غزل 237.
10 ـ ر.ک: بحارالانوار، ج76، ص187 و 182 و 76 و@@N@@190 و 192 و 186 و 218 و 191.
11 ـ انبیاء، 78 و 79.
12 ـ همان، 80.
13 ـ یوسف، 6.
14 ـ صافات، 105.
15 ـ یوسف، 4.
16 ـ طه، 39.
17 ـ انفال، 43؛ فتح، 27؛ اسراء، 60.
18 ـ یونس، 64.
19 ـ بحارالانوار، ج61، ص177 و 180 و 178 و 192.
20 ـ همان، ج61، ص177.
21 ـ بحارالانوار، ج18، ص195 و ج61، ص182.
22 ـ همان، ج61، ص182.
23 ـ بحارالانوار، ج61، ص161.
24 ـ همان، ج18، ص195.
25 ـ نگاه کنید به تفسیر آیه 196، سوره اعراف از@@N@@حضرت آیت اللّه جوادی آملی.
26 ـ یوسف، 4.
27 ـ یوسف، 43.
28 ـ نک: روح المعانی فی تفسیر القرآن، ابوالفضل@@N@@شهاب الدین السید محمود الآلوسی، البغدادی، ج2،@@N@@ص409.
29 ـ چندین عنصر در تعبیر صحیح خواب دخالت دارد:
1. زمان رؤیا: رسول اکرم(ص) فرمود: صحیح ترین@@N@@خواب، رؤیایی است که در روز دیده شود، زیرا@@N@@خداوند مرا در روز مورد خطاب قرار داد. و امام@@N@@صادق(ع) صحیح ترین رؤیاها را، آن دانست که در@@N@@وقت قیلوله [بهترین موقع خواب در روز یعنی@@N@@نزدیک ظهر]، دیده شود. (ر.ک: کنزالعمال، ج15،@@N@@ص374؛ تعطیر الانام فی تعبیر المنام، ص25.)
2. شخصیت خواب بین: گاه موضوع رؤیا یکسان است@@N@@اما خواب بینندگان متفاوت. از این رو تعبیر نیز@@N@@متفاوت و حتی متضاد. مثل رؤیای سر دادن اذان@@N@@توسط دو نفر و تعبیر ابن سیرین برای یکی که به حج@@N@@مشرف می شوی (بنا بر آیه: و اذان من اللّه و رسوله@@N@@الی الناس یوم الحج الاکبر ـ توبه، 3) و برای دیگری@@N@@که به اتهام دزدی گرفتار می شوی (بنا بر آیه: فَاَذّن@@N@@مؤذنٌ بینهم ایتها العیر انکم لسارقون ـ یوسف، 70)@@N@@بدین خاطر علامه مجلسی(ره)، پاکی نفس و@@N@@مراقبت بیشتر از دل را زمینه ساز رؤیاهای نورانی و@@N@@مکاشفات رحمانی دانسته که با واقعیات تطبیق@@N@@می کند (تعبیر خواب، علامه مجلسی، ص4).
3. مکان رؤیا: برخی مکانها، محل آمد و رفت شیاطین@@N@@است و بعضی دیگر مهبط و محل فرود ملائکه! از@@N@@این رو خوابیدن در مکانهایی چون خانه ای که انسان@@N@@در آن تنهاست، یا سگ، ظرف ادرار، تار@@N@@عنکبوت، جنب، حائض و زن بیگانه در آن است،@@N@@منع شده است و در جاهایی دیگر، خوابیدن حکم@@N@@کراهت خواهد داشت. (نگاه کنید به کتابهای فقهی@@N@@شیعی در این باره).
4. ماده رؤیا: رؤیت امام یا پیامبر(ص)، خوابی صادق و@@N@@الهی است از این رو رسول اسلام(ص) بدین نکته@@N@@اشاره صریحی فرمود. (ر.ک: سنن ابن ماجه، ج2،@@N@@ص185).
در کنار این معارف، شرایط تعبیرکننده مانند دوری از@@N@@حسد و ظلم، عاقل بودن، دوستی و صداقت و آگاهی@@N@@و بصیرت بسیار مؤثر است. (نک: رؤیا از نظر دین@@N@@و روانشناسی، ص235 ـ 247).
30 ـ ر.ک: الادراک الحسی عند ابن سینا، محمد عثمان@@N@@نجاتی، ص217؛ نقل از قرآن و روانشناسی، دکتر@@N@@محمدعثمان نجاتی، ترجمه عباس عرب، ص290.
31 ـ توحید، استاد شهید آیت اللّه مطهری، ص152 و@@N@@153.
32 ـ امام خمینی(ره)؛ پالایش نفس (مجموعه اشعار در@@N@@باره تهذیب نفس)، ص15 و 16.
33 ـ امام صادق(ع)؛ بحارالانوار، ج61، ص167.
34 ـ کنزالعمال، خ41392.
35 ـ همان، خ41390.
36 ـ بحارالانوار، ج61، ص174.
37 ـ کنزالعمال، خ41395.
38 ـ یوسف، 36.
39 ـ همان.
40 ـ یوسف، 41.
41 ـ بحارالانوار، ج10، ص99 و ج93، ص289 و ج81،@@N@@ص203 و ج93، ص301 و ج84، ص259 و ج77،@@N@@ص270.
42 ـ نهج البلاغه، حکمت ش88؛ فروع کافی، ج8،@@N@@ص93؛ کنزالعمال، خ2085.
43 ـ بحارالانوار، ج96، ص132؛ کنزالعمال، خ15996 و@@N@@16114؛ وسایل الشیعه، ج4، ص255؛ لئالی الاخبار،@@N@@ج1، ص247.
44 ـ برای توضیح بیشتر در باره مجموعه پرسشهایی که@@N@@نسبت به بلا، گرفتاری و تلخیهای زندگی مطرح@@N@@است، مراجعه کنید به همین مجله، شماره های 99 و@@N@@100 و 101 (خرداد، تیر و مرداد 79) بحث:@@N@@خانواده، بلاها، سختی ها.
@@N@@