داک
doc.fileon.ir

مرگ جوان در روایات

نویسنده : مینا علی زاده | زمان انتشار : 20 آبان 1399 ساعت 01:15

چکیده:براستی آیا همه کسانی که می میرند بر اثر اتمام زمان عمر طبیعی خود می میرند یا بر اثر علت های دیگر دچار مرگ زودرس می شوند و از دنیا می روند؟قرآن عواملی را که باعث رسیدن انسان به حد نهایی عمر یعنی اجل مسمی می شود بیان کرده است؛ایمان به خدا، تقوا و اطاعت از رسولان الهی

شاید هیچگاه خانواده اش باور نمی کردند جوان خوش سیمای آنها، صبح که از خانه خارج می شود دیگر به نزد آنها بر نمی گردد، فرزندان او هیچگاه فکر نمی کردند، ناگهان پدر خود را از دست بدهند و یتیم شوند، دوستان خانم خوش سیمایی که تا دیشب در میان جامعه خودآرایی میکرد، ناگهان متوجه می شوند که او دچار بیماری صعب العلاجی شده، چند روز بعد همه زیبایی خود را از دست می دهد و می میرد، اینها همه اتفاقاتی است که هر روز در میان اقوام، دوستان و آشنایان خود با آنها مواجه می شویم، جوانانی را می بینیم که در عنفوان جوانی ناگهان از دنیا می روند و ما از آنها تعبیر به جوانان ناکام می کنیم.
براستی آیا همه کسانی که می میرند بر اثر اتمام زمان عمر طبیعی خود می میرند یا بر اثر علت های دیگر دچار مرگ زودرس می شوند و از دنیا می روند؟
سه مطلب اساسی در قرآن درباره مرگ آمده است؛ سرنوشت حتمی همه موجودات « وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَن تَمُوتَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّـهِ كِتَابًا مُّؤَجَّلًا[آل عمران/۱۴۵] هیچ‌کس، جز به فرمان خدا، نمی‌میرد؛ سرنوشتی است تعیین شده»، هیچکس را راه فراری از آن نیست و همه آن رادرک خواهند کرد« قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِي تَفِرُّ‌ونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَاقِيكُمْ[جمعه/۸] بگو: «این مرگی که از آن فرار می‌کنید سرانجام با شما ملاقات خواهد کرد»، وقت مرگ هر کس مشخص است، نه یک لحظه تأخیری در آن دیده می شود و نه تعجیلی« إِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ فَلَا يَسْتَأْخِرُ‌ونَ سَاعَةً وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ[یونس/۴۹] هنگامی که اجل آنها فرا رسد، (و فرمان مجازات یا مرگشان صادر شود،) نه ساعتی تأخیر می‌کنند، و نه پیشی می‌گیرند!»
با توجه به این آیات، که میزان عمر هر کس را مشخص و از پیش تعیین شده اعلام می کند، باز سوال ما به جای خود باقی است، که آیا همه کسانی که می میرند بواسطه اتمام عمر طبیعی که خداوند برای آنها قرار داده می میرند یا برخی بر اثر عواملی، زودتر از وقتی که خداوند برای آنها مشخص کرده است می میرند؟
«اجل» در لغت به معنای «مدت معین برای چیزی»[۱] است. و در فرهنگ قرآن، به دو صورت آمده است؛ اجل مسما و اجل معلق یا غیر مسما، علامه طباطبایی در ذیل آیه« هُوَ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن طِينٍ ثُمَّ قَضَىأَجَلًا  وَأَجَلٌ مُّسَمًّى عِندَهُ[انعام/۲] او کسی است که شما را از گل آفرید؛ سپس مدتی مقرّر داشت (تا انسان تکامل یابد)؛ و اجل حتمی نزد اوست (و فقط او از آن آگاه است)» می فرماید« اجل دو گونه است : يكى اجل مبهم و يكى اجل مسمى ، يعنى معين در نزد خداى تعالى، و اين همان اجل محتومى است كه تغيير نمى پذيرد. و به همين جهت آن را مقيد كرده به( عنده - نزد خدا)و معلوم است چيزى كه نزد خدا است دستخوش تغيير نمى شود، و اجل مبهم یا معلق اجلی است که تحقق آن مشروط شده به شرط خاصی که گاهی ممکن است بخاطر عدم تحقق آن شرط، در موعد مقرر فرا نرسد.»[۲]
بنابراین مدت عمر نهایی هر کس نزد خدای متعال، مشخص است و تغییری نمی کند و آن را « اجل مسما» نامیده اند، اما برای رسیدن به آن حد نهایی از عمر که خداوند برای انسان مقررکرده، شرایطی گذاشته شده که هر انسانی ملزم به رعایت آنهاست و در صورت عدم رعایت آنها مدت عمر او قبل از رسیدن به آن حد نهایی پایان ی پذیرد که از آن به « اجل مبهم یا غیر مسما» نام برده شده  است.
قرآن عواملی را که باعث رسیدن انسان به حد نهایی عمر یعنی اجل مسمی می شود بیان کرده است.« أَنِ اعْبُدُوا اللَّـهَ وَاتَّقُوهُ وَأَطِيعُونِ *يَغْفِرْ‌ لَكُم مِّن ذُنُوبِكُمْ وَيُؤَخِّرْ‌كُمْ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى[نوح/۳و۴] که خدا را پرستش کنید و از مخالفت او بپرهیزید و مرا اطاعت نمایید! *اگر چنین کنید، خدا گناهانتان را می‌آمرزد و تا زمان معیّنی شما را عمر می‌دهد» از این آیه به خوبی روشن می شود که سه عامل در رسیدن به انتهای وقت مقرر شده برای عمر هر کس دخالت دارد و ترک هر یک باعث می شود تا انسان نرسیده به آخر عمر طبیعی خود از دنیا برود؛ ایمان به خدا، تقوا و اطاعت از رسولان الهی
این معنا در روایات اهل بیت(علیهم السلام) که مفسران واقعی قرآن هستند نیز ذکر شده است. از جمله روایتی است که از امام جواد(علیه السلام) ذکر شده است. حضرت می فرماید:«مَوْتُ‏ الْإِنْسَانِ‏ بِالذُّنُوبِ‏ أَكْثَرُ مِنْ مَوْتِهِ بِالْأَجَلِ وَ حَيَاتُهُ بِالْبِرِّ أَكْثَرُ مِنْ حَيَاتِهِ بِالْعُمُرِ [۳] مرگ آدمی به سبب گناهان بیشتر از مرگ به واسطه ی اَجَل است و ادامۀ حیاتش به سبب نیکوکاری بیشتر از حیاتش به واسطۀ عمر طبیعی است»
از این روایت معلوم می شود که انجام گناهان باعث کوتاهی عمر و انجام کارهای نیک و رعایت تقوای الهی باعث طول عمر انسان می شود.
امام صادق(علیه السلام) درباره تأثی گناهان بر نزدیکی اجل و مرگ زودرس به خدا پناه می برد و مفرماید:« نعوذ بالله من الذنوب التي تعجل الفناء وتقرب الآجال وتخلي الديار وهي قطيعة الرحم والعقوق وترك البر[۴] به خدا پناه مي برم از گناهاني كه نابودي را شتاب مي دهند و مرگ ها را نزديك مي سازند و خانه ها را ويران مي كنند و آنها قطع رحم و آزردن و نافرماني پدر و مادر و ترك احسان و نيكي است.»
نتیجه آنکه مردم به سبب گناهان و ترك عبادت و تقواي الهي، دچار مرگ زودرس مي شوند و پيش از آن كه مرگ محتوم و قطعي آنان برسد، خودشان با دست هاي خود، گور خود را مي كنند و از نعمت زندگي محروم مي شوند   و این مطلب پاسخ همان سوالی است که در ابتدای بحث مطرح کردیم.
پی نوشت
۱.راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، ج۱، ص۶۵ ؛ مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۱، ص۴۳
۲.طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل آیه ۲ سوره انعام
۳. علی بن عیسی اربلی،کشف الغمه فی معرفة الائمه، ج۲، ص ۳۵۰
۴.کلینی، الکافی، ط اسلامیه، ج۲، ص۴۴۸

این سایت با نظارت اداره تبلیغ اینترنتی معاونت تبلیغ حوزه های علمیه فعالیت نموده و تمامی حقوق متعلق به این اداره می باشد.