ماه آخر بارداری
نویسنده : مهسا | زمان انتشار : 24 خرداد 1400 ساعت 07:33
عضویت: 1389/10/27
تعداد پست: 199
عزیزم من الن هفته32 بارداری هستم
خدارو شکر مشکل کم خونی ندارم ولی منم مشکل بی خوابی و تپش قلب دارم
که همه اینا طبیعیه،می خواستم بگم که سعی کن خودت رو تقویت کنی و استراحت کن که زایمان زود رس نداشته باشی،در مورد ساک بیمارستان هم
2 دست لباس برای نوزاد،یه پتو یا کیسه خواب،نوار بهداشتی،پنبه ریز،کرم مر طوب کننده،برس مو برای خودت که مو هات رو مرتب کنی،حوله،شیشه شیر
آماده نگه دار
موفق باشی
عضویت: 1390/01/16
تعداد پست: 219
آرزوی زایمان راحت می کنم برات خانمی.من 6 ماه هست فارغ شدم.دختر من 37 هفته و 5روزه به دنیا اومد.یعنی یه کم زود.با پاره شدن کیسه آب.ساکت رو آماده کن.اما استرس نداشته باش.تو که بیمارستان باشی مطمئن باش وسایلت رو به موقع برات میارن.ماه آخر فوق العاده مراقب باش.سنگینی زیاد اذیت می کنه.راه رفتن مصیبت میشه(البته این تجربیات من هست)خودت رو حسابی تقویت کن.
بــــاران باشــد..
تــــو باشـی...
یک خیــــــــابــــان بی انتــها...
به دنیــــــــا میگــــویم خــداحـــافــــظ !!
مدیر استارتر
عضویت: 1387/07/28
تعداد پست: 161
سلام بچه ها .. حسابی دارم اذیت می شم.. ممنون از محبتت.
چند شب پیش تو تعطیلات یه درد شدید سراغم اومد که دکترم گفت بیا اتاق زایشگاه بیمارستان .. منم ترسیدم تا دیروز رفتم سونو و دکتر .. دیگه عظلات پام کار نمی کنه.. خیلی درد دارم تو جناق هشتی لگن و پا...
افسرده شدم... من که انقدر اهل مسافرت و خوشی بودم... دیگه بریدم... همش از زایمان زودرس می ترسم.
می گن بچه عرضی واقع شده و این خیلی بده... هفته 30 ... دکتر بهم می گه اگر 3 هفته دیگه صبر کنی 100 درصد خطر رفع شده... ولی من با این دردها نمی دونم چه کنم..
مامان باران من از باز شدن کیسه آب می ترسم.. علائمش رو هم نمی دونم... گاه گداری دردم شدید می شه انگار یه مایع بیرنگ ترشح می شه که از پاهام می ریزه پائین خیلی می ترسم.خیلی...
فشار خونم نوسان داره... درد کشیدن زیاد هم درد زودرس می آره..
من استرس زیادی دارم. در صورتی که سر زایمان اولم اینطور نبودم ولی حالا حتی از اتاق عمل می ترسم.
مدیر استارتر
عضویت: 1387/07/28
تعداد پست: 161
سلام من اومدم هوم... خوبین.. خوشین سلامتین... ؟؟؟؟..........
چرا هیچکی هیچی ننوشته.... وااااااااااااااای خواهرا کجائین..
من الان نزدیک شدم به ماههای آخر و استرس دارم... یکی به دادم برسه... همش از زایمانم می ترسم.
دکتر قبلیم یه دکتر معمولی بود و همیشه برام وقت داشت. دکتر الانم دکتر نادریه و یه خورده سرش شلوغه... واسه همین همیشه استرس دارم که اگر به موقع نرسه.. اگر ماماش بخیه بزنه و ... به نظرتون جی کار کنم...
یه مشکل دیگم اینه که بچه نحوه قرار گرفتنش عرضیه و می گن خطرناکه... بعدیش هم اینه که شکمم نسبت به بجه قبلیم یک سوم می شه.. خیلی کوچیکه.... بخاطر اذیتهای ماههای قبل خیلی نگرانی دارم.
1937
عضویت: 1389/09/10
تعداد پست: 1902
ای بابا ژاله جون.من هفته 37 هستم هنوز نه بیمارستانم معلومه نه دکترم.نه ساکم رو بستممممممممممم
از من خونسردتر دیدی تو این سایت!!!!!!!!!!
می خوام طبیعی زایمان کنم ولی بچه هنوز نچرخیده و نظر دکتر اینکه به احتمال زیاد نمی چرخههههههه.برای همین ناراحتم.
مشکل خاصی هم نداشتم و ندارم خدا رو شکر
دکتر گفته پیاده رویت رو به 30 دقیقه در روز برسون و نباید زیادتر بشه که زایمان زودرس میاره.
البته بیشتز از این هم نمی تونم .سخت شده دیگه!!!
مدیر استارتر
عضویت: 1387/07/28
تعداد پست: 161
رز آبی ممنون از اطلاعات و راهنماییت... مامان بادوم خوش به حالت چقدر ریلکس هستی...
من اینروزها انقدر عصبی هستم... دارم دیوونه می شم.هفته 32-33 هستم.
من تازگیها یه کارتون روغن.. رب... برنج.. تمواد بهداشتی و سبزیجات و دو سن ایچ آلبالو و پرتغالی بزرگ لیتری و.. رو خریدم..
بازم فکر می کنم این ماه یه نظافت خونه داشته باشم... من همش به فکر کم و کسری هام و هم وضعیت زایمانم هستم.
تازگیها خیلی انرژی کم می آرم.. خیلی عصبی میشم و کلافه ام... نمی تونم راحت بشینم یا بخوابم... فکر می کنم مشکل فشار بالا هم گرفته باشم... 2 بار خون دماغ شدم...
راستی روزمادر و هفته بزرگداشت مقام زن به همه مبارک و انشالله سالم و تن درست باشید و لایق این مقام الهی باشیم.
عضویت: 1389/09/10
تعداد پست: 1902
ای بابا ژاله جون رلکس رلکس رلکستررررررر. این استرس اصلا برات خوب نیست.
من هم انرژی کم میارم و این طبیعیه نگران نباش.بیشتر استراحت کن که بچت هم وزن بگیره.
همین استرس باعث بالا رفتن فشار میشه که خوب نیست.
عضویت: 1390/03/03
تعداد پست: 15
منم تو هفته 26 هستم منمم شکلاتی داشتم
و هیچ آمادگی ندارم ولی فکر می کنم اول نی نی به دنیا بیاد بعد همشو مرتب می کنم
عضویت: 1390/03/03
تعداد پست: 15
پیشنهاد می کنم آب زیاد بخوری زود به زود دستشویی بری و خودتو خوب بعد ار دستشویی با دستمال کاغذی پاک کنی تا کاملا خشک بشه و لباس زیرت هر روز عوض کنی
1967
عضویت: 1389/08/08
تعداد پست: 14
سلام.من 37هفته و5روزمه.دیروز رفتم پیاده روی ولی خیلی خسته شدم.دیگه میخوام استراحت کنم وخونه بمونم به نظرتون همین که تو خونه کمی تحرک دارم کافیه؟
عضویت: 1389/12/19
تعداد پست: 24173
هدیه جون خوب تو خونه پیاده روی کن همینجوری ارو ماروم تو سالن راه برو تو اتاقا دور بزن هر چی راه بری بهتره هر وقت هم خسته شدی میتونی بشینی...خوش به حالت من هنوز 5 هفته دارم تا زایمان دارم کلافه میشم دیگه
وصف رخساره خورشید ز خفاش مپرس دوست عزیز لطفا متن امضاء من رو بخونید نی نی سایتی گرامی لطفا اگر با کامنتهای من مخالفتی داشتید احساستون رو کنترل کنید و من رو ریپلای نکنید مگر اینکه مستقیما شما رو مخاطب قرار داده باشم یا استارتر تاپیکی باشید که توش پست گذاشتم ، من مایل نیستم هیچ بحث و تبادل نظری با مخالفانم داشته باشم مگر اینکه خودم اعلام آمادگی کنم پس خودتون رو خسته نکنید و با اجتناب از هر بحث بیهوده ای در حق اعصاب و شخصیت من و خودتون لطف بزرگی بفرمایید
عضویت: 1389/08/24
تعداد پست: 1890
وای خوش به حال همتون. من هنوز 10 هفته مونده تا زایمانم. از الان احساس میکنم خیلی دیر میگزره. این کمر درد و پشت در د هم که منو کشته.
***زندگی کن و بخند***فقط به خاطر آنهایی که با لبخندت زندگی میکنند***
مدیر استارتر
عضویت: 1387/07/28
تعداد پست: 161
من 6هفته دارم تا زایمان... خیلی بهترم اما دردهای لگنی و جناغ بین پاهام زیاد شده... قاط زدم...
بازم یه لیست سیاهه گرفتم از کارهای کلی خونه ... می خوام یه سری جا به جا کنم تا واسه اومدن بچه جای کافی واسه وسایلش باشه... همه بهم می گن بس که استرس داری خونه ت رو زیر و رو کردی .. چه خبره...
حالا خوبه وسواس ندارم اگر داشتم چی می شد. فعلا کارجابجایی آشپزخونه تموم شده و اتاق خواب بچه ها که توی کمدهای تخت پسری و کشوهاش فضا برای نی نی باز شده و ساک بیمارستان آماده شده..
تازگیها هم برنج و روغن و رب و سن ایچ برای مهمونی و ... خریدم لوازم اضافه هم مونده... لباسهای بچه هم کامل شده.. یعنی خریدهاش کامل شده..
امروز هم کیک پوشکه درست می کنیم براش...
رلکس هستم ولی تو حول و ولا هستم... چون مهمونای شهرستانی دارم و تقریبا 10-12 روز بعد از زایمانم عروسی عموشه .. دوست ندارم وقتی بخیه دارم و وقت استراحتم هست هی بدوم اینور و اونور..
عضویت: 1389/12/19
تعداد پست: 24173
اوه ژاله جون اینقدر کار برای خودت درست نکن معلومه که خیلی کدبانویی ولی بیشتر استراحت کن عزیزم حول و ولا برای چی ؟
هر چیزی هم که تو خونه کم بیاد یه دقیقه زنگ میزنی سوپر مارکت میاره در خونه...تمیز کاری هم هرچی انجام دادی بسه مهمونات که اومدن هم خودشون بهت کمک میکنن بیشتر مواظب خودتو نینی باش
وصف رخساره خورشید ز خفاش مپرس دوست عزیز لطفا متن امضاء من رو بخونید نی نی سایتی گرامی لطفا اگر با کامنتهای من مخالفتی داشتید احساستون رو کنترل کنید و من رو ریپلای نکنید مگر اینکه مستقیما شما رو مخاطب قرار داده باشم یا استارتر تاپیکی باشید که توش پست گذاشتم ، من مایل نیستم هیچ بحث و تبادل نظری با مخالفانم داشته باشم مگر اینکه خودم اعلام آمادگی کنم پس خودتون رو خسته نکنید و با اجتناب از هر بحث بیهوده ای در حق اعصاب و شخصیت من و خودتون لطف بزرگی بفرمایید
1974
عضویت: 1389/08/24
تعداد پست: 1890
دوست جونا شماها کمردرد و پشت درد نداشتین؟ اگه داشتین برا تسکینش چه کردین؟؟
ژاله جون این کیک پوشکی رو چطور درست میکنی؟
***زندگی کن و بخند***فقط به خاطر آنهایی که با لبخندت زندگی میکنند***
مدیر استارتر
عضویت: 1387/07/28
تعداد پست: 161
مسی جون نمی تونم هنوزم با اینهمه درد هر کی می آد می گه نمی خوای دست از کار برداری... انقدر درد دارم که فکر می کنم گاهی اگر مرد هم بودم خودم رو بستری می کردم... ولی لامذهب غیرتی ام دیگه همش فکر می کنم اگر یکی بیاد خونم یه جایی واسه ایراد باشه ها حرص می خورم... خلاصه جابجایی های خونه تموم شد.. خریدهای کلی و عمده هم تموم شد.. لباس های مورد نیاز خودم و نی نی هم خریده شد... ساک بیمارستان هم آماده ست.. فقط یکی دو کار دیگه مونده اما امون از درد و استرس و ناراحتی اعصاب...
آمی جون من هنوز کمر درد شدید دارم پشتم لگنم باسنم و جناغی وسط پاها بین دو ران ... و بی حسی دست چپم... و تازگیها هم بچه مدام با یک گردش درد بهم می ده و سفت میشه... ولی می گن طبیعیه... اما دکتر به من آمپول هیوسین... قرص ایزوپرین داده و گفت نهایتا می تونی سه تا شیاف دیکلوفناک بزاری که وقتی اونو گذاشتم راحت تر بودم اما خلاصه تموم شد و دیگه نمی تونستم استفاده کنم.. اما ایزو پرین رو می تونیم تا آخر بخوریم.
در مورد کیک پوشکی اگر توی گوگل سرچ کنی و بری روی تصاویر می بینی ... من مای بی بی ها رو لوله کردم بهشون چسب زدم و یه کیک سه چهار طبقه درست کردم و روش رو با حریر و تور تزئین و وسایل ریزی که برای بجه خریدم روش گذاشتم و ازشون عکس گرفتم ... واسه جشن سیسمونی چیز قشنگی شد... و عکسهاش رو هم می خوام بدم توی آلبوم دیجیتالم کار کنن
عضویت: 1390/02/10
تعداد پست: 687
مامانای مهربون من 2 هفته دیگه تا زایمان دارم می دونم استرس خوب نیست ولی همش می ترسم نی نی زودتر به دنیا بیاد
چیکار کنم؟
عضویت: 1389/08/24
تعداد پست: 1890
مرسی ژاله جون، لطف کردی. ان شاءالله به سلامتی همتون زایمان امن و راحتی داشته باشین.
***زندگی کن و بخند***فقط به خاطر آنهایی که با لبخندت زندگی میکنند***
عضویت: 1389/12/19
تعداد پست: 24173
سایه جون اصلا غیر طبیعی نیست که تو این دو هفته زایمان کنی چونکه تاریخ دکترها هیچ وقت دقیق دقیق که نیست به جای استرس وسایل لازم خودت و نینی رو بزار دم دستت یکی دوبار با شوهرت مرور کن که اگر ناگهانی کیسه اب پاره شد چه کارایی باید بکنین
تازه بچه که یهویی نمیاد بیرون!!! حتی اگر کیسه پاره بشه یا دردات شروع بشه چند ساعتی وقت داری عزیزم
وصف رخساره خورشید ز خفاش مپرس دوست عزیز لطفا متن امضاء من رو بخونید نی نی سایتی گرامی لطفا اگر با کامنتهای من مخالفتی داشتید احساستون رو کنترل کنید و من رو ریپلای نکنید مگر اینکه مستقیما شما رو مخاطب قرار داده باشم یا استارتر تاپیکی باشید که توش پست گذاشتم ، من مایل نیستم هیچ بحث و تبادل نظری با مخالفانم داشته باشم مگر اینکه خودم اعلام آمادگی کنم پس خودتون رو خسته نکنید و با اجتناب از هر بحث بیهوده ای در حق اعصاب و شخصیت من و خودتون لطف بزرگی بفرمایید
1718