داک
doc.fileon.ir

متضاد کلمه اندیشه

نویسنده : مینا علی زاده | زمان انتشار : 08 اسفند 1400 ساعت 12:34

/'andiše/

معنی

۱. آنچه از عمل آگاهانۀ ذهن حاصل می‌شود؛ فکر.
۲. گمان.
۳. [قدیمی] ترس؛ بیم.
۴. [قدیمی] توجه؛ ملاحظه.
〈 اندیشه کردن: (مصدر لازم)
۱. فکر کردن.
۲. خیال کردن.
۳. احساس ترس و بیم کردن.

فرهنگ فارسی عمید

مترادف و متضاد

۱. پندار، تامل، تفکر، خیال، رای، سگال، ضمیر، فکر
۲. سودا
۳. احتیاط، صرافت، محابا، ملاحظه
۴. قصد، نیت
۵. اضطراب، بیم، پروا، ترس

فعل

بن گذشته: اندیشه کرد
بن حال: اندیشه کن

دیکشنری

  • آلمانی
  • انگلیسی
  • اردو
  • اسپانیایی
  • ایتالیایی
  • ترکی
  • روسی
  • عربی
  • فرانسوی
  • هندی

idea, mind, reflection, thinking, thought

نتایج بیشتر تنها برای کاربران ویژه