در دادگاه تمکین چه بگوییم
نویسنده : رضا قربانی | زمان انتشار : 24 اسفند 1399 ساعت 19:41
در دعاوی و شکایتهای حقوقی، هر واژه بار معنایی خاصی دارد و معمولا اطلاق آن به فرد یا افراد برای آنها مسوولیتهای مختلفی ایجاد میکند. یکی از ساده ترین واژه ها در این زمینه که مردان و زنان پس از ازدواج آن را تجربه میکنند واژه های شیرین زن و شوهر است. بر اساس تعریف تازهایی که دختران و پسران از چنین واژه هایی پس از ازدواج پیدا میکنند، صاحب حقوقی میشوند و در مقابل این حقوق تکالیفی به عهده آنها قرار داده میشود. همانطور که در مطالب قبلی اشاره شد زن پس از جاری شدن صیغه عقد و رسمیت یافتن ازدواج با همسرش میتواند از او نفقه طلب کند. در مقابل مرد نیز میتواند از همسرش تقاضای تمکین کند.
این واژه یعنی زن موظف به برآوردن نیازهای زناشویی است. به این مساله تمکین خاص میگویند و البته تمکین عام نیز مطرح است که به معنای حضور زن در سر زندگیاش است؛ اما از آنجا که همیشه همه چیز در میان همسران با صلح و صفا شکل نمیگیرد، گاهی زنان مجبور به طرح شکایت برای دریافت نفقه میشوند و گاهی نیز مردان مجبور میشوند برای تمکین از همسر خود شکایت کنند.
«لفظ تمکین به معنای الزام است و وقتی مرد دادخواست تمکین میدهد که زنی بدون عذر موجه منزل مشترک زناشویی را ترک کرده باشد و حاضر به بازگشت به منزل مشترک نباشد. از نظر قانونی مرد نیاز به همسر دارد و به همین دلیل دادخواست تمکین میدهد. معنی این دادخواست هم به زبان ساده چنین است: همسر عزیزم! لطفا به خانه برگرد و نسبت به ایفای وظایفی که قانون و شرع نسبت به همسرت به عهده تو گذاشته اقدام کن»!
با این توضیح مشخص میشود مردان زمانی دادخواست تمکین میدهند که همسر آنها بدون اجازه منزل را ترک کرده باشد و حاضر به بازگشت هم نباشد. از طرف دیگر، مردها در این مرحله معمولا ابتدای کار شکایت نمیکنند، بلکه سعی میکنند با پادرمیانی بزرگترها این مشکل را حل کنند و اگر به اصطلاح عامیانه این کار جواب نداد، قدم دیگری برمیدارند و با ارسال اظهارنامه، وظایف قانونی و شرعی همسر را به وی یادآوری میکنند. اگر باز هم این اتفاق رخ نداد، دادخواستی را با موضوع تمکین به دادگاه ارائه و در آن تلاشهای انجام شده را قید میکنند و خواستار بازگشت همسر خود میشوند.
یک نمونه از دادخواستهای تمکین چنین است:
«ریاست محترم دادگاه خانواده……….. با سلام و احترام؛ به استحضار میرساند اینجانب………………… طی سند رسمی عقدنامه به شماره…………….. مورخ…………………. با خوانده دعوی سرکار خانم………………………… ازدواج نموده ام. اکنون………….. سال از زمان عقد ما میگذرد اما خوانده بدون عذر و دلیلی موجه منزل مسکونی را ترک کرده و در حال حاضر در………………… ساکن است. برای بازگشت وی به منزل تاکنون چند نفر از اقوام را واسطه کرده ام، اما این مساله نتیجه ای نداده است. اظهارنامه های ارسالی از سوی بنده برای زوجه نیز تا این تاریخ بی پاسخ مانده است. با توجه به نکات یاد شده در دادگاه تقاضا دارم نسبت به صدور حکم الزام به تمکین برای زوجه مساعدت فرمایید. با تشکر و احترام…………………..»
پس از این مرحله دادگاه با تشکیل جلسه اقدام به بررسی ادعای مرد میکند. «مرد باید در جلسه اول دادگاه ثابت کند و دلایلی را بگوید که بر اساس آن مشخص شود همسرش بدون اجازه او خانه را ترک کرده است؛ البته پیش از هر اقدامی برای اینکه زن نیز از این شکایت مطلع شود، باید نشانی دقیقی از محل سکونت فعلی زن به دادگاه ارائه شود تا برای زن اخطاریه جهت حضور در دادگاه ارسال شود.
قاعدتا مرد نمیتواند نشانی منزل خود یعنی همان منزل مشترک را بدهد چون مرد میگوید همسرش از خانه خارج شده و دیگر بازنگشته است. اگر نشانی دقیقی ارائه نشود و اخطاریه مطابق روال قانونی ارسال نشود، تشکیل جلسه دادگاه به صدور حکم منجر نخواهد شد.»
ابلاغ باید واقعی و قانونی باشد. ابلاغ واقعی به این صورت است که اخطاریه به دست خود خوانده یا یکی از بستگان او داده شود یا بر در محل سکونت او الصاق شود و ابلاغ قانونی نیز به این معنی است که فاصله ابلاغ تا رسیدگی به شکایت کمتر از ۵ روز نباشد؛ البته با در نظر گرفتن ۲ روز ابلاغ و تشکیل جلسه، باید فاصلهای ۷ روزه میان ابلاغ تا تشکیل جلسه دادگاه وجود داشته باشد. البته اگر در کمتر از این فاصله طرفین با حضور در جلسه دادگاه نسبت به رسیدگی به پرونده خود اعلام آمادگی کنند، منع قانونی برای رسیدگی به پرونده وجود ندارد.
در جلسه دادگاه رسیدگی به شکایت تمکین چه اتفاقی رخ میدهد؟
شکایت تمکین هم مانند همه شکایتهای حقوقی مقدماتی دارد. مردان پس از حضور در دادگاه درباره علت قهر همسر خود نکات مشترکی را عنوان میکنند؛ مثلا میگویند: «همسرم از من خواست خانه را به نامش بکنم، همسرم گفت چون شوهر خواهرم برای خواهرم اتومبیل خریده باید من هم برای او اتومبیل بخرم، همسرم خواست او را مسافرت خارج از کشور ببرم و…» بخش دوم همه این جملات نیز چنین است: «چون این کار را نکردم از خانه قهر کرد و رفت.»
مردان زمانی دادخواست تمکین میدهند که همسر آنها بدون اجازه منزل را ترک کرده باشد و حاضر به بازگشت هم نباشد
برخی زنان در جلسات دادگاه حضور نمییابند و تصور میکنند این مساله میتواند کمکی به آنها بکند اما این حضور نیافتن دقیقا به ضرر آنهاست، چون دادگاه در صورتی که این غیبت با وجود ابلاغ قانونی و واقعی باشد، به ضرر زن رای خواهد داد؛ اما زنانی که در دادگاه حضور مییابند معمولا حرفهای مشخصی را بیان میکنند، حرفهایی مانند: «شوهرم منو کتک زده، اون آدم خلافکاریه، شرافت من توی خونه اون در خطر بوده، شوهرم با زن دیگهای رابطه نامشروع داشته و…» برخی از ادعاهایی است که زنان در جلسه دادگاه مطرح میکنند تا به تمکین محکوم نشوند. نکته قابل تامل در این زمینه این است که در دادگاههای خانواده، اصل بر تمکین زن است و در صورت غیرموجه بودن دلایل زن، دعوی مرد مورد پذیرش قرار میگیرد و رای بر تمکین و بازگشت زن به زندگی مشترک صادر میشود.
زنان تنها در شرایط خاصی میتوانند از همسر خود تمکین نکنند. این شرایط خاص نیز شامل مواردی میشود که مطابق قانون، تمکین زن و حضور در خانه مرد برای او ترس ضرر جسمانی، مالی یا شرافتی داشته باشد؛ البته در این مورد هم مانند تمامی دعاوی حقوقی هریک از طرفین باید ادعاهای خود را اثبات کنند وگرنه دادگاه زیر بار صدور رای بر بطلان دعوی نمیرود.
یکی از راههای اثبات این است که مرد اعتراف کند حرفهای همسرش درست است که البته امکان آن یک در ۱۰۰هزار است. در بیشتر موارد، مردان و زنان حرفهای یکدیگر را انکار میکنند و به این ترتیب هریک از طرفین باید دلیل و مدرکی برای اثبات حرف خود به دادگاه معرفی کند؛ دلایلی که به قول این قاضی «قرینه حالیه» باشد و حرف هر کدام از طرفین را اثبات کند. اثبات هریک از این مسائل نیز شیوه خاص دارد؛ مثلا اثبات رابطه نامشروع تنها با حکم کیفری صادر شده از دادگاه ممکن است.
اثبات کتک کاری هم معمولا با شکایتی که زن بابت این مساله در دادگاه از همسر خود مطرح کرده، همراه است. در چنین مواردی وجود یک پرونده که به صدور رای هم منتهی نشده میتواند مفید باشد. دادگاه معمولا در چنین مواردی اقدام به استعلام کرده راست و دروغ حرف طرفین را اثبات میکند. اعتیاد شدید هم یکی از مواردی است که عسر و حرج زن را ثابت و تکلیف تمکین را از او نفی میکند؛ البته برای اثبات اعتیاد همسر حتما باید او در دادگاه انقلاب پرونده یا سابقه محکومیت و حبس داشته باشد. استعمال تریاک به دفعات از سوی مرد هم جزو موارد عسر و حرج زن است و باید چنین مواردی برای دادگاه احراز شود.
در مقابل، مردان نیز شیوههای خاصی برای اثبات عدم تمکین همسران خود دارند. مثلا اگر مردی بتواند نواری ضبط شده در قالب صدا یا تصویر ارائه کند که همسرش در آن عنوان کرده حاضر به تمکین از همسرش نیست، دادگاه پس از بررسی و اطمینان از واقعی بودن این مدرک، حکم به الزام زن به تمکین میدهد. در یکی از پروندههای شعبه ۲۶۸ زنی در یک نوار با قاطعیت عنوان میکند تا ۱۰۰ سال دیگر هم حاضر به تمکین از همسرش نیست و با تایید خود زن، دادگاه برای این پرونده رای به نفع مرد صادر میکند.