داک
doc.fileon.ir

خاطرات 18

نویسنده : علیرضا | زمان انتشار : 18 اسفند 1400 ساعت 02:24

راستين20

عضویت: 1397/06/17

تعداد پست: 4752

سلام

ي عروسي دعوت شديم ظهر بود???

توي خونه هم بود،فقط نشستيم و چاي شيريني ميوه تعارف كردن و خورديم و كادومونو داديمو اومديم

نه دامادي ديديم و نه عروسي

فك ميكردي رفتي مهموني عصرونه

مرداهم جلوي درخونه ميرقصيدن??

هميشه به مادرشوهرم ميگم عجب عروسي توپي رفتم اولين بار

گفتن مارسم داريم شب عروس بياد همه ببيننش

خو لامصب چرا دعوت كردي گفتي ظهر

مث اينكه ظهر واسه قوماي عروس بود و شب واسه داماد كه ديگه همه جمع ميشن

خداروشكر ارايشگاه نرفته بودم والا موهاي سرمو با موچين ميكندم از عصبانيت???

گیسوپریشون

عضویت: 1397/09/12

تعداد پست: 633

الان هروقت عروس میبینم حتی زشت هم شده باشه بهش نمیگم زشت شدی ،میگم زیباشدی چون میدونم به شکستن دلش نمی ارزه از طرفی تقصیر اون عروسم نیست

برای شفای مادرم دعا کنین لطفا

papkiyade

عضویت: 1396/11/18

تعداد پست: 13293

عروسی خودم که مختلط بود من تو یکی از رقصا دستامو اوردم بالا به حالت بندری بعد همسرم عادی بود خواننده گفت اقا دوماد از عروس خانوم یاد بگیر.یکی دیگشم این بود که گرمم بود یکی یه بادبزن بهم نداد روزنامه تاشده برداشته بودم خودمو باد میزدم اخمام توهم بود.فیلمبردارم شکار لحظه ها کرد??

انه...تکرار غریبانه روزهایت چگونه گذشت...?

پریدختان

عضویت: 1397/06/23

تعداد پست: 885

وای خدا بخیر کنه باز شروع شد

سلام گلم خوبی بخدا دیشب همش تو فکرت بودم ،بخاطر تاپیکای تو عضو سایت شدم پیگیرت بودم