حکم خارج شدن چند قطره ادرار
نویسنده : رضا قربانی | زمان انتشار : 24 اسفند 1399 ساعت 08:29
۲. پوشش واجب است انسان در هنگام تخلی – و مواقع دیگر - عورت (شرمگاه) خود را از دیگران غیر از همسر خود بپوشاند، چه مرد باشد و چه زن، و چه محرم و چه نامحرم، حتی از بچهی نابالغ که دارای قدرت تشخیص میباشد.
توجه:
۳. برخی از مکروهات تخلی ۱. ایستاده ادرار کردن.
۲. ادرار کردن در زمین سخت و سوراخ جانوران.
۳. ادرار کردن در آب، مخصوصاً آب ایستاده.
۴. خودداری از دفع بول و غایط.
۵. تخلی در جادهها و معابر و زیر درخت میوه دار.
۲. استبرا واجب نیست و اگر موجب ضرر شود جایز هم نخواهد بود، مثل وقتی که در مجرا زخمی وجود دارد که هنگام استبرا بر اثر فشار از آن خون جاری میشود و بهبودی زخم را به تأخیر میاندازد. البته اگر استبرا نکند و بعد از بول کردن، رطوبت مشتبه خارج شود حکم بول را دارد.
۳. بهترین شیوهی استبرا این است که بعد از قطع شدن ادرار، اگر مخرج مدفوع نجس شده، ابتدا آن را تطهیر کنند، بعد سه بار انگشت میانهی دست چپ را از مخرج مدفوع تا بیخ آلت بکشند، و بعد شست را روی آلت و انگشت پهلوی شست را زیر آن بگذارند و سه بار تا سر آلت بکشند و پس از آن سه بار سر آلت را فشار دهند.
۴. تفاوتی بین استبرا قبل از تطهیر مخرج غایط و بعد از تطهیر آن، از نظر کیفیت وجود ندارد.
۵. هرگاه فردی بعد از خروج بول، استبرا نکند و وضو بگیرد، و سپس رطوبتی که مردد بین بول و منی است از او خارج شود واجب است برای تحصیل یقین به طهارت از حدث، هم غسل کند و هم وضو بگیرد.
توجه:
۱. رطوبتی که گاهی بعد از خروج منی از انسان خارج میشود و «وَذْی» نام دارد.
۲. رطوبتی که بعضی از اوقات بعد از بول خارج میشود و «وَدْی» نام دارد.
۳. رطوبتی که بعد از ملاعبهی زن و مرد با یکدیگر خارج میشود و «مَذْی» نام دارد.
همهی رطوبتهای فوق پاک است و باعث نقض (از بین رفتن) طهارت نمیشود.
۱. مخرج بول (محل دفع ادرار) جز با آب پاک نمیشود.
۲. مخرج بول بنا بر احتیاط واجب با دو بار شستن پاک میشود.
۲. چگونگی تطهیر مخرج غایط:
الف) مخرج غایط را به دو گونه میتوان تطهیر کرد:
۱. آن که با آب بشوید تا نجاست از بین برود، و پس از آن آب کشیدن لازم نیست.
۲. آن که با سه قطعه سنگ یا پارچهی پاک و امثال آن، نجاست را پاک کنند و اگر با سه قطعه، نجاست زایل نشد با قطعات دیگر، آن را کاملاً پاک نمایند، و به جای سه قطعه میتوانند از سه جای یک قطعه سنگ یا پارچه استفاده کنند.
ب) مخرج غایط در سه صورت فقط با آب پاک میشود و با سنگ و امثال آن نمیشود آن را تطهیر کرد:
۱. آن که با غایط نجاست دیگری، مثل خون بیرون آمده باشد.
۲. آن که نجاستی از خارج به مخرج غایط رسیده باشد.
۳. آن که اطراف مخرج بیش از مقدار معمول آلوده شده باشد
۱. بول.
۲. غایط.
۳. منی انسان.
۴. مردار.
۵. خون.
۶. سگ.
۷. خوک.
۸. مشروبات مست کننده بنابر احتیاط (واجب).
۹. کفاری که به دینی آسمانی متدین نیستند.
توجه:
۲. هرحیوانحرامگوشتیکه خون جهنده دارد، مانند موش و گربه به جز پرندگان.
ب) پاک ۱. حیوانات حلال گوشت، خواه پرنده باشد مانند گنجشک و کبوتر یا غیر پرنده مانند گاو و گوسفند.
۲. حیوانات حرام گوشتی که خون جهنده ندارند، مانند مار و ماهی بی پولک.
۳. پرندگان حرام گوشت، مانند کلاغ و طوطی.
بول و مدفوع انسان و هر حیوان حرام گوشتِ دارای خون جهنده (خونگرم) نجس است، مگر پرندگان حرام گوشت که فضلهی آنان پاک باشد.
بول و مدفوع حیوانات حلال گوشت از پرندگان و غیره پاک است.
۲. کسی که پس از بول استبرا کند و همراه آن مایعی خارج شود که نداند منی است یا نه، چنانچه به منی بودن آن یقین پیدا نکند و خروج آن همراه با علامتهای شرعی خروج منی نباشد، حکم منی ندارد و پاک است.
توجه:علایم منیالف) در مردها ۱. شهوت (حالت خوشایند جنسی که در هنگام ارضای کامل غریزه به وجود میآید).
۲. دفق (فشار، جَستن).
۳. فتور (سست شدن بدن).
ب) در زنها:
تنها شهوت.
اجزای بی روح او، مانند ناخن و مو و دندان.
شهید معرکه باشد.
او را غسل داده باشند.
کافر:
کتابی(اهل کتاب):نجس است به جز اجزای بی روح او
غیر کتابی: تمام اجزای وی نجس است.
ب) حیوانسگ و خوک: تمام اجزای آن نجس است.
غیر سگ و خوک: خون جهنده دارد
اجزای روح دار، مانند گوشت و پوست: نجس است، مگر حیوانی که به دستور شرع کشته شده باشد.
اجزای بی روح،مانند مو و شاخ: پاک است.
خون جهنده ندارد: تمام اجزای آن پاک است.
۱. مردار انسان و هر حیوان دارای خون جهنده نجس است، چه حرام گوشت و چه حلال گوشت.
۲. حیوانی که به دستور معین در شرع مقدس، کشته شده باشد و نیز جسد مردهی انسان پس از غسل میت از حکم مردار، مستثنی هستند و نجس نیستند.
توجه:
۳. چیزهایی از مردار که روح ندارد، مثل پشم و مو و دندان و شاخ و غیره پاک است مگر در مورد سگ و خوک و کافر و غیر کتابی.
گوشت و چرم و سایر اجزای حیوانات که در محیطهای اسلامی فروخته میشود پاک است، همچنین هرگاه این چیزها در اختیار مسلمان باشد محکوم به پاک بودن است. اما در صورتی که این چیزها از کشورهای غیر مسلمان تهیه شود، اگر یقین به عدم تزکیهی شرعی آن نباشد پاک است. به عبارت دیگر در صورتی نجس است که یقین داشته باشیم حیوان، ذبح اسلامی نشده است، اما اگر بدانیم یا احتمال دهیم که ذبح اسلامی شده، پاک است.
۲. خونی که پس از ذبح حیوان در بدن او میماند پاک است.
۳. لکهی خونی که گاهی در تخم مرغ یافت میشود محکوم به طهارت است، ولی خوردن آن حرام است.
توجه:
آب انگوری که با آتش، جوشیده شده و دو سوم آن کم نشده است ولی مستکننده نیست نجس نمیباشد، ولی خوردن آن حرام است.
هرگاه همراه مقداری غوره، دانه هایی از انگور باشد و آب همهی آن را بگیرند، چنانچه حبههای انگور بسیار کم باشد و آب آن در آبغوره مستهلک شود به طوری که آب انگور بر آن صدق نکند، با جوشیدن، حرام نمیشود، ولی اگر حبههای انگور به تنهایی به وسیلهی آتش جوشانده شود خوردن آن حرام است.
توجه:
۲.
کافر اهل کتاب محکوم به طهارت است.
توجه:
۳.
صرف اعتقاد به رسالت خاتم النبیین صلیاللهعلیهوآله برای اجرای حکم اسلام کافی نیست، بنابراین آن دسته از اهل کتاب که از جهت اعتقادی، ایمان به رسالت خاتم النبیین(ص)دارند، ولی بر اساس روش و عادت نیاکان خود عمــل میکنند مسلمان به حساب نمیآیند. بلی اگر از اهل کتاب محسوب شوند محکوم به طهارت هستند.
۴.
مسلمان مرتد، کافر و نجس است، نجس هم خواهد بود، ولی صرف ترک نماز و روزه و سایر واجبات شرعی باعث ارتداد مسلمان و کافر شدن و نجاست وی نمیگردد، و تا زمانی که ارتداد وی احراز نشده است حکم سایر مسلمانان را دارد.
۵.
فرقهی«علی اللهیها» اگر اعتقاد داشته باشند که امیرالمؤمنین علیبنابیطالب(ع) خدا است «تعالی الله عن ذلک علوا کبیرا» یا او را شریک خداوند بدانند کافر و نجساند.
۶.
کسیکه به یکیاز امامان معصوم دشنام دهد و اهانت کند کافر و نجس است.
۷.
تمام پیروان فرقهی گمراه بهاییت محکوم به نجاست هستند.
عرق بدن و آب دهان شخصی که گوشت حرام و نجس (مثل گوشت خوک) خورده، پاک است.
اثر کم رنگ خون که بعد از شستن لباس باقی میماند، اگر عین خون نباشد و فقط رنگ آن باقی مانده باشد پاک است.
استفراغ پاک است، خواه از طفل شیرخوار باشد یا از طفلی که هم شیر میخورد و هم غذا و یا از انسان بالغ.
۱. خود انسان، یقین کند چیزی نجس است.
۲. ذوالید یعنی کسی که چیزی در اختیار اوست (مانند صاحبخانه، فروشنده و خدمتکار) خبر دهد که آن چیز نجس است.
۳. دو شخص عادل گواهی دهند.
توجه:
۱. چیز پاک با چیز نجس ملاقات کند.
۲. هر دو یا یکی از آن دو رطوبت داشته باشد.
۳. رطوبت به قدری باشد که سرایت کند.
۴. ملاقات در داخل بدن نباشد.
توجه:
پارچه و امثال آن اگر مرطوب باشد و یک نقطهی آن با نجس ملاقات کند، فقط همان نقطه نجس میشود و بقیهی جاهای آن پاک است.
آبی که وارد دهان شده و به اجزای خون منجمد شده در لثه رسیده و سپس از دهان خارج شده محکوم به طهارت است، هر چند احتیاط (مستحب) اجتناب از آن است. همچنین غذایی که با آن اجزا تماس پیدا کرده نجس نیست و فرو بردن آن غذا اشکال ندارد و فضای دهان نیز پاک است.
متنجس اول (چیزی که با عین نجس تماس یافته و نجس شده است)، اگر باز با چیزی که پاک است تماس پیدا کند و یکی از آنها تر باشد، آن چیز پـــاک را نجس میکند، و باز متنجس دوم (این چیزی که بر اثر ملاقات با متنجس، نجس شده است)، اگر با چیز پاکی برخورد نماید بنابر احتیاط واجب آن را نجس میکند، ولی این متنجس سوم هیچ چیزی را با ملاقات خود، نجس نمیکند.
۲. آگاه کردن کسی که لباس را میشوید از نجاست لباس، لازم نیست، ولی صاحب لباس تا یقین به طهارت آن حاصل نکند نمیتواند آثار طهارت بر آن مترتب سازد.
۳. هرگاه مهمان یکی از اثاثیههای میزبانش را نجس کند اطلاع دادن به میزبان در غیر از خوردنی و آشامیدنی و ظرفهای غذا، لازم نیست.
۱. از نظر شرع مقدس، در طهارت و نجاست، اصل بر طهارت اشیا است یعنی در هر موردی که کمترین تردیدی در نجس شدن آن برایشان حاصل شد واجب است حکم به عدم نجاست کنند.
۲. اگر گاهی یقین به نجاست هم پیدا کردند باید حکم به عدم نجاست کنند، مگر در مواردی که نجس شدن یک شیء را با چشمان خود ببینند به طوری که اگر فرد دیگری هم آن را ببیند یقین به سرایت نجاست پیدا کند، فقط در این موارد باید حکم به نجاست کنند. استمرار اجرای این حکم در مورد افراد مزبور تا زمانی است که این حساسیت به طور کلی از بین برود.
۳. هر شیء یا عضوی که نجس میشود برای تطهیر آن یکبار شستن با آب لوله کشی بعد از زوال عین نجاست کافی است. تکرار در شستن یا فرو بردن آن در آب لازم نیست، و اگر شیء نجس از قبیل پارچه و مانند آن باشد باید به مقدار متعارف فشار داده شود تا آب از آن خارج گردد.
۴. دین اسلام دارای احکام سهل و آسان و منطبق با فطرت بشری است، لذا آن را بر خود مشکل نکنند و با این کار باعث وارد شدن ضرر و اذیت به جسم و روحشان نگردند. حالت دلهره و اضطراب در این موارد، زندگی را بر ایشان تلخ میکند و خداوند راضی به رنج و عذاب ایشان و کسانی که با آنها ارتباط دارند نیست. شکر گزار نعمت دین آسان باشند و شکر این نعمت، عمل بر اساس تعلیمات خداوند تبارک و تعالی است.
۵. این حالت، یک وضعیت گذرا و قابل علاجی است. رهایی از آن، احتیاج به رؤیا و معجزه ندارد، بلکه باید ذوق و سلیقهی شخصی خود را کنار گذاشته و متعبد ومؤمن به دستورات شرع مقدس باشند. افراد بسیاری بعد از ابتلا به آن با روش مذکور از آن نجات یافتهاند. به خداوند توکل کنید و نفس خود را با همت و اراده آرامش بخشید.