داک
doc.fileon.ir

حدیث راجب خیانت به همسر

نویسنده : مینا علی زاده | زمان انتشار : 06 آذر 1399 ساعت 11:55

یکی از دغدغه‌ها و مشکلات خانواده‌ها «خیانت زناشویی» است. بسیاری از زوجین یا درگیر این مسئله‌اند و یا نگرانند که مبادا با این مسئله مواجه شوند. در این باره، روایات شیعی نکته‌ها و رهنمودهای خوبی دارند.

خیانت زناشویی در نگاه روایات

خیانت در زندگی مشترک تنها به ارتباط داشتن با شخص دیگر نیست بلکه تمام اعضا می تواند به نوعی در این خیانت شریک باشند
 

چکیده
یکی از دغدغه‌ها و مشکلات خانواده‌ها «خیانت زناشویی» است. بسیاری از زوجین یا درگیر این مسئله‌اند و یا نگرانند که مبادا با این مسئله مواجه شوند. در این باره، روایات شیعی نکته‌ها و رهنمودهای خوبی دارند. در مقالۀ حاضر، به روایات مربوط به «زنا» و مسئله خیانت می‌پردازیم.

تعداد کلمات 3778/ تخمین زمان مطالعه 19 دقیقه

نویسنده: رامین بابازاده


پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمودند:
لِکُلِّ عُضْوٍ مِنِ ابْنِ‌آدَمَ حَظٌّ مِنَ الزِّنَاءِ الْعَیْنُ زِنَاهُ النَّظَرُ وَ اللِّسَانُ زِنَاهُ الْکَلَامُ وَ الْأُذُنَانِ زِنَاهُ السَّمْعُ وَ الْیَدَانِ زِنَاهُمَا الْبَطْشُ وَ الرِّجْلَانِ زِنَاهُمَا الْمَشْیُ[1]؛
در هر عضوى از فرزند آدم، بهره‌ای از زناست؛
• زناى چشم، نظر کردن است (خیانت دیداری)؛
• زناى زبان، صحبت با نامحرم است (خیانت گفتاری)؛
• زناى گوش، شنیدن سخن نامحرم (با شهوت) است (خیانت شنیداری)؛
• زناى دست، گرفتن بدن نامحرم است (خیانت لمسی)؛
• و زناى پا، رفتن به سوى مکان‌هاى بد است (خیانت جنسی). ‌


خیانت دیداری

نگاه به نامحرم
خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید:
قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ[2]؛ به مؤمنان بگو که چشم‌هاى خود را (از نگاه حرام) بپوشانید و عورت خود را از حرام حفظ کنید!
در شأن نزول آیه مزبور نقل شده است: روزی در مدینه، مرد جوانی از انصار، زن زیبایی را دید که مانند رسم جاهلیت، روسری خود را روی گوش گذاشته و بر پشت افکنده بود و خرامان راه می‌رفت. مرد جوان که نگاهش سخت معطوف به او گشته بود، به دنبال وی وارد یکی از کوچه‌های مدینه شد. ناگاه استخوان یا شی‌ء تیزی که داخل دیوار بود، صورت او را درید. وقتی آن زن دور شد، جوان متوجه شد که خون از چهره‌اش فرو می‌ریزد. با خود گفت: «سوگند به خدا! نزد رسول خدا(ص) می‌روم و او را از این ماجرا آگاه می‌سازم.» وقتی جوان به حضور پیامبر(ص) رسید، حضرت از علت جراحت صورت او پرسید. جوان ماجرا را بیان کرد. در این هنگام، جبرئیل آمد و این آیه شریفه نازل شد.[3]


عاقبت چشم‌چرانی

یکى از پول‌دارانِ خوش‌گذرانِ از خدا بى‌خبر که همواره در عیش و عشرت به سر مى‌برد، روزى در کنار درب خانه‌اش نشسته بود. بانویى به حمام معروف «منجاب» مى‌رفت، ولى راه حمام را گم کرد و از راه رفتن خسته شده بود. به اطراف نگاه مى‌کرد، تا شاید شخصى را بیابد و از او بپرسد. چشمش به آن مرد افتاد. نزد او آمد و از او پرسید: «حمام منجاب کجاست؟» آن مرد به خانۀ خود اشاره کرد و گفت: «حمام منجاب همین‌جاست!» آن بانو به خیال این‌که حمام همان‌جاست، به آن خانه وارد شد و آن مرد فوراً درب خانه را بست و به سراغ او آمد و تقاضاى زنا کرد!
زن دریافت که گرفتار مرد هوس‌بازی شده است؛ چاره‌اى جز حیله ندید و گفت: «من هم کمال اشتیاق را دارم، ولى چون کثیف هستم و گرسنه، مقدارى عطر و غذا تهیه کن تا با هم بخوریم، بعد در خدمتتان باشم!» مرد قبول کرد و به بیرون رفت و عطر و غذا تهیه کرد و برگشت. زن را در خانه ندید. بسیار ناراحت شد و آرزوى زنا با آن زن در دلش ماند و همواره این شعر را مى‌خواند: «چه شد آن زنى که خسته شده بود و مى‌پرسید: راه حمام منجاب کجاست؟»
مدتى از این ماجرا گذشت، تا این‌که در بستر مرگ افتاد. آشنایان به بالین او آمدند و او را به کلمه «لا اله الا الله محمدٌ رسول‌الله» تلقین مى‌کردند. او به جاى این ذکر، همان شعر را مى‌خواند و با این حال از دنیا رفت.[4]
از امام صادق(ع) روایت شده:
النَّظْرَةُ سَهْمٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِیسَ مَسْمُومٌ مَنْ تَرَکَهَا لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَا لِغَیْرِهِ أَعْقَبَهُ اللَّهُ إِیمَاناً یَجِدُ طَعْمَه[5]‌؛ چشم‌چرانى، یکى از تیرهاى مسموم شیطان است و هر کس براى خداوند آن را ترک کند نه براى غیر‌خدا، خداوند ایمانى که مزه آن را شخص درک کند، جای‌گزین آن ترک نظر خواهد فرمود.
امیرالمؤمنین(ع) فرمود:
اگر نگاهتان به زنی افتاد و خوشتان آمد، به سراغ اهل (زن خود) خود بروید، چراکه همان چیزهایی که نزد آن زن است، نزد اهلِ شما هم است. [یعنی هردو اسباب لذت را دارند و خیلی فرق ندارد]... و اگر همسر ندارید، دو رکعت نماز بخوانید و حمد خدا را زیاد کنید، سپس بر پیامبر صلوات بفرستید؛ و از خدا درخواست کند که از فضلش به او مرحمت کند، چراکه باری‌تعالی از رحمتش او را کفایت می‌کند و مستغنی می‌سازد.[6]

نگاه به بدن نامحرم

امام صادق(ع) فرمودند:
پیامبر در آخرین خطبه خود پیش از مرگ فرمودند: «... هر کس به خانه همسایه سر کشد و به عورت مردى یا موى زنى و یا عضوى از بدن او نگاه کند، بر خدا سزاوار است که او را با منافقانى که در دنیا در پى عیوب مردم بودند، وارد دوزخ کند، و از دنیا بیرون نمى‌رود تا این‌که خدا او را رسوا سازد و در آخرت نیز عیوب او را براى مردم آشکار خواهد ساخت.»[7]

حیای چشم

در تفسیر روح‌البیان نقل شده است: در شهرى سه برادر بودند که برادر بزرگ، ده سال مؤذن مسجدى بود که روى مناره مسجد اذان مى‌گفت و پس از ده سال از دنیا رفت. برادر دومى هم چند سال این وظیفه را ادامه داد تا عمر او هم به پایان رسید. به برادر سومى گفتند: «این منصب را قبول کن و نگذار صداى اذان از مناره قطع شود!» او قبول نمى‌کرد. گفتند: «مقدار زیادى پول به تو خواهیم داد.» گفت: «صدبرابرش را هم بدهید، من حاضر نمى‌شوم.» پرسیدند: «مگر اذان گفتن بد است؟» گفت: نه، ولى در مناره حاضر نیستم.»
علت را پرسیدند. گفت: «این مناره جایى است که دو برادرِ بدبخت مرا بی‌ایمان از دنیا برده است، چون در ساعت آخر عمرِ برادر بزرگم، بالاى سرش بودم و خواستم سورۀ «یس» بخوانم تا آسان جان دهد، اما مرا از این کار نهى کرد! برادر دومم نیز با همین حالت از دنیا رفت. براى یافتن علت این مشکل، خداوند به من عنایتى کرد و برادر بزرگم را در خواب دیدم که در عذاب بود. گفتم: تو را رها نمى‌کنم تا بدانم به چه دلیل، شما دو نفر بى‌ایمان مُردید؟ گفت: زمانى که به مناره مى‌رفتیم، با بى‌حیایى به ناموس مردم درون خانه‌ها نگاه مى‌کردیم. این مسئله فکر و دلمان را به خود مشغول مى‌کرد و از خدا غافل مى‌شدیم؛ براى همین عمل شوم، بدعاقبت و بدبخت شدیم!»[8]
پیامبر اکرم(ص) دربارۀ نگاه‌های هوس‌آلود، به نتیجه و عکس‌العمل تکوینیِ آن نیز اشاره کردند و فرمودند: «دربارۀ زنان مردم عفت بورزید تا دیگران نیز در مورد زنان شما عفت بورزند و زنان شما از تعرض نامحرمان در امان بمانند.»[9]

هر که باشد نظرش در پی ناموس کسان      پی ناموس وی افتد نظر بوالهوسان

نگاه به اندام نامحرم از پشت‌سر

ابوبصیر به امام صادق(ع) عرض کرد: اگر در راه، زنى از کنار مردى بگذرد، آیا جایز است مرد به پشت او بنگرد؟ حضرت فرمود: «آیا کسى از شما دوست‌ دارد مردى نامحرم به همسر او، یا زنى از بستگانش نظر افکند؟» عرض کردم: نه. فرمود:
براى مردم همان را بخواه و به همان راضى باش که براى خود مى‌خواهى و راضى هستى.[10]
امام صادق(ع) در جای دیگر فرمودند:
مَا یَأْمَنُ الَّذِینَ یَنْظُرُونَ فی أَدْبَارِ النِّسَاءِ أَنْ یُبْتَلَوْا بِذَلِکَ فی نِسَائِهِمْ[11]؛ آنان که به پشت زن‌هاى مردم چشم می‌دوزند و نگاه مى‌کنند، چه اطمینان و چه امانى دارند از این‌که دیگران درباره همسران خودشان، چنین نکنند؟!


راه‌کارهای عملی برای کنترل چشم‌چرانی

1. اندیشیدن به فواید دوری از نگاه حرام در دنیا و آخرت، که پیش‌تر به احادیث آن اشاره شد.
2. اندیشیدن به معایب دوری‌نکردن از نگاه حرام در دنیا و آخرت، که در قسمت قبل احادیث آن مطرح شد.
3. تمرین و عادت دادن چشم و گوش. می‌دانیم که ذهن و خیال ما، از راه چشم و گوش تغذیه می‌شوند و اگر این دو را کنترل کنیم، خیلی راحت‌تر می‌توانیم، شهوت خود را مهار کنیم. باید توجه داشت که در این راه، گاهی اوقات اراده ضعیف می‌شود؛ راه تقویت اراده هم این است که از آن استفاده کنیم و آرام آرام خود را عادت بدهیم که به نامحرم نگاه نکنیم.
4. پرسش مهم: با این چشمان ناز و قشنگی که خدا به تو داده، گناه می‌کنی یا از خودت چشم آوردی؟! نمک می‌خوری و نمکدان می‌شکنی؟!
5. دلبر تو آقا امام زمان(عج) است و ارزش چشمانت، جمال نورانی ایشان است، نه دو تا دختر فاحشه و یا پسر بدکاره! خودت را ارزان نفروش!
6. تا جایی که امکان دارد، در اماکنی که نامحرم زیاد است، نرویم و هر مقدار که به نامحرم و به فیلم و مانند آن نگاه کنیم، ترک نگاه سخت‌تر می‌شود.
7. اعتقاد داشته باشیم که خداوند، هر آن با ماست. در سوره «حدید» آمده است: وَ هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَما کُنْتُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ؛ و او با شماست هرجا که باشید، و خدا به آنچه انجام مى‏دهید، بیناست. این اعتقاد را باید همواره به خود «تلقین» کنیم.


دیدن فیلم‌های مبتذل و غیراخلاقی

راه‌های درمانی تماشای تصاویر مبتذل:

۱. با خدا برای ترک گناه، قول و قرار بگذاریم و از او یاری بخواهیم. مؤمنان هم گرفتار وسوسه می‌شوند، اما آن‌ها چه کار می‌کنند؟ هر گاه وسوسه گناه به ذهن آمد، بلافاصله آن را از ذهن خارج کنیم و توجه خود را به خدا و کارهای سالم مشغول کنیم. جدّیت در این روش، پیروزی بزرگی است و در واقع، شیطان نفس از همان خاکریز اول دفع می‌شود؛ بنابراین، خود را همواره در محضر حق‌تعالی بدانیم و او را در همه‌حال، مراقب و بینای به افعال خود بشناسیم.
۲. هیچ گناهی را، هرچند به نظر صغیره باشد، کوچک نشمریم. مطالعه و فکر درباره اثر سوء گناه و مطالعه کتب درباره معاد و سرگذشت دادگاه‌ها، مفید و لازم است.
۳. در راه ترک معصیت و مراقبتِ دائمی از کارهای خود، بکوشیم. در این زمینه، توجه به چهره کریه و زشت سیئات، سودمند است. هم‌چنین برای ترک گناه لازم است، گاهی انسان از مکروهات و چه بسا از برخی مباحات نیز چشم بپوشد، تا او را به انجام زشتی‌ها نزدیک نسازند. در حد ممکن، از مکان‌ها و شرایطی که آدمی را به گناه ترغیب می‌کنند، دوری کنید!
۴. اراده خود را تقویت کنید که در این زمینه، محاسبه همه‌روزه نفس و محاکمه و توبیخ خود پس از خطا و استغفار، مؤثر است.
۵. درباره زندگی پارسایان و زاهدان مطالعه کنید؛ مطالعه کتب اخلاقی نیز بسیار مفید است. مطالعه این آثار در فواصل مختلف زمانی، یادآور خوبی‌هاست و همه ما محتاج این مرورها هستیم.
۶. دوست عزیز! چشم، یکی از راه‌های ورودی اطلاعات جهان خارج و تغذیه‌کنندۀ روان انسان است. بزرگان دین با بهره‌گیری از قرآن و روایات، به این عضو بسیار عنایت فرموده، مؤمنان را از خطرات استفاده‌های نابه‌جا از آن، برحذر داشته‌اند.‌
۷. جملات مربوط به گناه و پی‌آمدهای گناه را روی دیوار اتاق خود نصب کنید و هرازچندگاهی آن جملات را تغییر دهید و جملات جدیدتری را جای‌گزین کنید؛ سعی کنید این جملات را هر روز بخوانید!

بیشتر بخوانید: همسرم به من خیانت می‌کند

خیانت گفتاری

خلوت با نامحرم
حضرت موسی(ع) شیطان را در حال گریه کردن دید. سپس رو کرد به موسی و گفت: «چیزهایی به تو می‌آموزم:
• بر سرِ سفره‌ای که در آن شراب می‌خورند، ننشین، چراکه کلید هر بدی است؛
• و با زن نامحرم خلوت نکن، چراکه من خودم آن‌جا هستم و من بین آن دو، پیام‌ها را ردوبدل می‌کنم.»[12]
در روایات آمده است: «شیطان در سه جا از بنده، غایب نمی‌شود و حتماً حضور دارد؛
• هنگامی که نیت به صدقه دادن می‌کند؛
• وقتی که با زن نامحرمی تنهاست؛
• و هنگام مرگ.»[13]


شوخی با نامحرم

در روایات آمده است:
هر کس با زنى نامحرم شوخى، مزاح و عشق‌بازى کند، به هر کلمه‌اى که با او در دنیا گفت‌وگو کرده، هزار سال در آتش دوزخ او را زندانى کنند.[14]
 ابوبصیر مى‌گوید: در کوفه به زنى قرآن مى‌آموختم. روزی با او شوخی کردم. وقتى خدمت امام محمد باقر(ع) رسیدم، مرا توبیخ کرد و فرمود: «هر کس در خلوت، مرتکب گناه شود، خداوند به او توجه نمى‌کند. تو به آن زن چه گفتى؟!» از حیا و خجالت، صورتم را پوشاندم و توبه کردم. پس حضرت فرمود: «دیگر چنین کارى نکن!»[15]


گفت‌وگو در فضای مجازی

با گسترش ارتباطات و گونه‌گونی رسانه‌ها، نوعی خیانت در قالب: تلفن، ارسال تصویر، چت، پیام کوتاه، ایمیل، فیس‌بوک، بولوتوث و مانند این‌ها پدید آمده است که به همان اندازه می‌تواند ویران‌گر باشد. در این پدیده، افراد، با تماس الکترونیکی با غیر‌همسر خود، رابطه مجازی خیانت‌آمیزی برقرار می‌کنند که در ادامه می‌تواند به خیانت حضوری تبدیل شود.[16]

خودآرایی برای غیرهمسر (خیانت رفتاری)

پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید:
لایَحِلُّ لِامرَأةٍ أن تُظهِرَ مِعصَمَها و قَدَمَها لِرَجُلٍ غَیرِبَعلِها و إذا فَعَلَت ذلِکَ لَم‌تَزَل فى لَعنَةِ اللّهِ و سَخَطِهِ و غَضِبَ اللهُ عَلَیها و لَعَنَتها مَلائِکَةُ اللّهِ و أعَدَّ لَها عَذابا ألیما[17]؛ براى هیچ زنى، حلال نیست که مُچ‌ و پاى خویش را براى مردى جز شوهرش آشکار سازد! هر گاه چنین کند، پیوسته مورد لعنت‌ و ناخشنودى خدا قرار مى‌گیرد و خداوند، بر او خشم مى‌گیرد، و فرشتگان خدا لعنتش مى‌کنند و برایش عذابى دردناک، آماده مى‌سازند.


خیانت بویایی

در روایتى از پیامبر(ص) آمده است:
المَرأةُ إذا خَرَجَت مِن بابِ دارِها مُتَزَیِّنَةً مُتَعَطِّرَةً و الزَّوجُ بِذاکَ راضٍ، بُنیَ لِزَوجِها بِکُلِّ قَدَمٍ بَیتٌ فی النّارِ[18]؛ هر گاه زن، خود را آرایش و خوش‌بو کند و از درِ خانه‌اش بیرون برود و شوهر، به این راضى باشد، به ازاى هر قدمى که برمى‌دارد، براى شوهرش یک خانه در آتش ساخته مى‌شود.


خیانت لمسی

دست دادن
 در روایتی آمده است:
و هر کس با زن نامحرمى دست دهد، روز قیامت محشور می‌شود، در حالی ‌که دستانش به گردنش زنجیر شده است؛ سپس فرمان می‌دهند تا او را به آتش بیندازند... و اگر زن خود را با رضایت در اختیار مرد نامحرم قرار دهد و مرد او را در آغوش کشد یا ببوسد یا با او نزدیکى کند، یا این‌که شوخى کند تا آن‌که مرد از او کام گیرد، بر آن زن همان گناه و کیفر باشد که بر مرد است، و چنانچه زن راضى نباشد و مرد به زور از او به نحوى کام گیرد، گناه هردو بر مرد است و دو عقوبت خواهد دید.[19]
از پیامبر(ص) نقل شده است:
من صافح امرأة حراما جاء یوم القیامة مغلولا ثمّ یؤمر به إلى النّار[20]؛ هر که از روى حرام با زنى دست بدهد، روز قیامت دست‌بسته وارد مى‌شود؛ سپس او را به سوى دوزخ مى‌برند.
«ابوکهمس» می‌گوید: من در مدینه در خانه‌ای بودم که در آن کنیزی بود. من از او خوشم آمد. شب‌هنگام از او خواستم در را باز کند! او باز کرد و من دستش را گرفتم. فردا بر امام صادق((ع) وارد شدم. حضرت فرمودد: «از کاری که دیشب کردی، به درگاه خدا توبه کن!»[21]

خیانت جنسی

زنا کردن
رسول خدا(ص) فرمود:
انسان هرگز گناهی بزرگ‌تر از این انجام نداده که پیغمبرى یا امامى را بکشد، یا کعبه‌اى را که خدایش قبلة بندگان خود قرار داده، ویران سازد و یا نطفة خود را از راه حرام در زنى بریزد.[22]
روزى، جوانى نزد پیامبر(ص) آمد و با کمال گستاخى گفت: اى پیامبر خدا! آیا به من اجازه مى‌دهى زنا کنم؟ با گفتن این سخن، فریاد مردم بلند شد و از گوشه و کنار به او اعتراض کردند، ولى پیامبر(ص) با کمال ملایمت و اخلاق نیک به جوان فرمود: «نزدیک بیا!» جوان نزدیک آمد و کنار پیامبر(ص) نشست. پیامبر از او پرسید: «آیا دوست دارى کسى با مادرِ تو چنین کند؟» گفت: نه، فدایت شوم! فرمود: «همین‌طور مردم راضى نیستند با مادرشان چنین شود. بگو ببینم: آیا دوست دارى با دختر تو چنین کنند؟» گفت: نه، فدایت شوم! فرمود: «همین‌طور مردم درباره دخترانشان راضى نیستند. بگو ببینم: آیا براى خواهرت مى‌پسندى؟» جوان مجدداً انکار کرد (و از پرسش خود پشیمان شد). پیامبر(ص) دست بر سینه او گذاشت و در حقّ او دعا کرد و فرمود:
خدایا! قلب او را پاک گردان، گناه او را ببخش و دامن او را از آلودگىِ بى‌عفتى حفظ کن!
از آن به بعد، زشت‌ترین کار نزد این جوان، زنا بود.[23]
از امام صادق(ع) روایت شده است:
شدیدترین عذاب در قیامت براى مردی است که نطفه خود را در رحم حرامى قرار دهد.[24]  
رسول اکرم(ص) فرمودند:
هان! هر که با زنى مسلمان یا یهودى یا نصرانى و یا مجوسى زنا کند و توبه نکند، و در حالى که به زنا مایل و مصرّ است، بمیرد، خداوند سی‌صد در به قبرش بگشاید که از هر کدام، مارها و عقرب‌هاى آتش بر او هجوم برند و عذابش کنند تا قیامت؛ و چون در قیامت از قبرش بیرون آید، مردم از بوى گند بدنش به سختی و رنجی آیند که همه او را بشناسند، تا این‌که فرمان رسد که به دوزخش برند. هان! خداوند، حرام‌ها و حدودى معین کرده و هیچ‌کس از خدا غیورتر نیست و به واسطه غیرتش، فواحش را حرام فرمود.[25]
رسول اکرم(ص) فرمودند:
و هر کس با زنى که بر او حرام است و از پشت با مردى یا با پسرى نزدیکى کند، خداوند سبحان در روز قیامت او را با بویى که از بوى مُردار گندیده‌تر است،‌ محشور فرماید؛ به صورتی که همه مردم از بوى بد او در رنج باشند تا این‌که به دوزخ رود. و پروردگار از او هیچ توبه و فدیه‌اى قبول نکند، همه اعمال خیر او را تباه سازد و او را در تابوتى که با میخ‌هاى آهنین آن را به هم کوبیده‌اند، جاى دهد و چندان در آن تابوت، تیغ‌ها و شمشیرها بر او بکوبند که یک‌باره پیکرش با آن میخ‌هاى آهنین درآمیزد و در هم فرورود... و عذابش از همه اهل دوزخ شدیدتر باشد.[26]
امام صادق(ع) از پدر بزرگوارش نقل کرده است: «زناکار، شش خصلت دارد؛ سه خصلت در دنیا و سه خصلت در آخرت؛ اما خصلت‌هایى که در دنیا دارد:
1. نورِ چهره‌اش را از بین مى‌برد؛
2. باعث فقر مى‌گردد؛
3. مرگ را تسریع مى‌کند.
و اما خصلت‌هاى آخرت:
4. خشم پروردگار؛
5. بدىِ حساب؛
6. و جاودانگى در آتش است.»[27]
امام صادق(ع) فرمود:
امیرمؤمنان(ع) به یاران فرمودند: «آیا شما را از بزرگ‌ترین زناها خبر ندهم؟» عرض کردند: بفرمایید! حضرت فرمود: «زناى آن زنی است که مرد دیگرى را به بستر شوهرش آورده، از وى داراى فرزند گشته و آن فرزند را به شوهر واقعى خود بسته. این زن همان است که خداوند در قیامت با او سخن نگوید، به او نظر رحمت نیفکند، او را نیامرزد، از گناه پاک نسازد و براى او عذاب و کیفرى بسیار دردناک در پى خواهد بود.»[28]


کمترین اثر زنا کردن

امام باقر(ع) فرمود: «در آن مطالبى که خداوند متعال به موسى(ع) وحى فرستاد، یکى این بود که اى موسى:
مَنْ زَنَى زُنِیَ بِهِ وَ لَوْ فِی الْعَقِبِ مِنْ بَعْدِهِ؛ هر کس زنا کند، با وى همان کار را انجام دهند، هرچند در فرزندانِ نسل او باشد. اى موسى! عفت پیشه کن تا دیگران نیز دربارۀ محارمت عفت پیشه کنند. اى موسى! هر طور عمل کنى، همان‌طور جزا بینى.»[29]
امام صادق(ع) نیز فرمودند:
 بَرُّوا آبَاءَکُمْ یَبَرَّکُمْ أَبْنَاؤُکُمْ وَ عِفُّوا عَنْ نِسَاءِ النَّاسِ تَعِفَّ نِسَاؤُکُم[30]؛ به پدران نیکى کنید تا پسرانتان به شما نیکى کنند! به زنان مردم خیانت نکنید تا زنانتان پاک‌دامن باشند!

داستانی عجیب

در زمان حضرت داود(ع) زنى بود که مردى پیوسته متعرّض او مى‌شد و از او کام می‌خواست؛ زن امتناع مى‌ورزید و او به زور او را مجبور مى‌کرد، تا این‌که خداوند بر دل او انداخت، و به آن مرد گفت: «هر گاه تو پیش من می‌آیی، مردی هم نزد همسر تو می‌رود و با او زنا می‌کند!» مرد به سوى خانۀ خود رفت و مردى را در کنار همسر خود دید. او را نزد داود(ع) آورد و گفت: «اى پیامبر خدا! بلایى به سرم آمده که بر سر احدى نیامده است.» پرسید: «آن چیست؟» گفت: «این شخص را در کنار همسرم در خانه‌ام یافتم!» پس خداوند متعال به داود(ع) وحى فرستاد که به او بگو: «همان که تو خود دربارۀ دیگران کردى، به سَرَت آمد.»[31]

لواط و هم‌جنس‌بازى‌

براى این عمل شنیع، پس از اعتراف یا اقرار یکى از آن دو فرد و یا شهادت گواه معتبر، احکام ذیل جارى مى‌شود:
الف) از دو نفر، چنان‌که یکى کودک و دیگرى بالغ باشد، کودک تأدیب و بر بالغ، حد جارى مى‌گردد.
ب) اگر آمیزش دو فرد به تجاوز نینجامد، صد ضربه تازیانه، حدّ آن است.
ج) اگر آمیزش دو فرد به تجاوز بینجامد و هردو بالغ باشند، حکمشان اعدام است.
د) حاکم شرع مى‌تواند نحوه اعدام براى هردو را، یکى از چند نوع زیر تعیین کند:
ـ زدن گردن.
ـ پرتاب‌ کردن از بلندى، مانند کوه، در حالى که دست و پایش بسته باشد.
ـ سوزانیدن با آتش.
ـ سنگسار کردن.
ـ دیوار را بر سرش خراب کردن.
حماد‌بن‌عثمان گوید: به امام صادق(ع) عرض کردم: مردى با مرد دیگر، عمل فحشا انجام داد. حکمش چیست؟ فرمود: «اگر داراى همسر باشد، حکمش کشتن است و اگر محصن نیست (مجرد است)، یک‌صد تازیانه.» عرض کردم: حکم مفعول (لواط‌شونده) چیست؟ فرمود: «باید کشته شود، چه محصن (همسر‌دار) باشد، چه غیر‌محصن.»
شرح: نزد فقهاى امامیه، حدّ لاطى (لواط‌کننده) قتل است، ولى امام در کیفیتِ قتل، مخیر است به هر قسم که خواهد: با شمشیر، یا پرت کردن از بلندى (کوه یا ساختمانی بلند)، یا سوزانیدن او به آتش و یا رجم و سنگسار.[32]

مساحقه زنان (مالیدن آلت همدیگر)

امام صادق(ع)‌ آن‌گاه که زنى همراه کنیز خود، خدمت ایشان رسید و عرض کرد: درباره پرداختن زنان به یکدیگر چه مى‌فرمایید؟ فرمود:
جایگاهشان آتش است. روز قیامت این‌گونه زنان آورده مى‌شوند و بالاپوشى از آتش، پاى‌افزارى از آتش و روبندى از آتش بر آنان پوشانده مى‌شود.[33]
اسحاق‌بن‌جریر گوید: زنى از من خواست تا برایش از امام صادق(ع) اجازه حضور بگیرم. حضرت به او اجازه داد. آن زن پرسید: درباره زنانى که با زنان هم‌جنسِ خود بازى مى‌کنند، بفرمایید که حدّ آنان در این ‌باره چیست؟ حضرت فرمود:
حدّ زنا. چون روز قیامت شود، آنان را مى‌آورند، در حالى که لباس‌هایى از آتش به تن آنان کرده‌اند و با تازیانه‌هاى آتشین بر آنان زده مى‌شود و از آتش نیز لباسى بر نیمۀ پایین بدن آنان پوشانده شود و در درون آنان تا به سر، عمودهایى از آتش قرار داده مى‌شود و آنان را در آتش پرت مى‌کنند. اى زن! نخستین کسانى که این کار را انجام دادند، قوم لوط هستند؛ مردان به مردان اکتفا کردند و زن‌ها بدون مرد ماندند و آنان هم همان کارى را کردند که مردهایشان مى‌کردند.[34]
یعقوب‌بن‌جعفر گوید: مردى از امام صادق یا امام کاظم(ع) دربارۀ زنى که با زنى مساحقه مى‌کند، پرسید. حضرت تکیه داده بودند. پس از این سؤال نشستند و فرمودند:
هردو زن، ملعون و منفور خدایند تا از لباس‌هایشان که در آن گناه کرده‌اند، درآیند، چرا‌که خداوند و فرشتگان و اولیاى خدا، آن دو را نفرین مى‌کنند و نیز من و هر کس که در صُلب مردان و رحم زنان هستند، آنان را لعن مى‌کنیم. به خدا سوگند! هم‌جنس‌بازى، زناى بزرگ‌تر است و به خدا سوگند! توبه‌اى براى چنین زنان نیست. خداوند، لاقیس، دختر ابلیس را بکشد که چنین چیزى آورده (و بدعت نهاده) است!
مرد گفت: این عمل در بین اهل عراق شایع شده است. حضرت فرمود:
سوگند به خدا! در زمان رسول خدا(ص)، پیش از آن‌که عراقى باشد، چنین امرى شایع بود و پیامبر(ص) درباره آنان فرمود: «خداوند لعنت کند زنانى که خود را به مردان همانند مى‌کنند و خداوند لعنت کند مردانى را که به زنان همانند مى‌شوند!»[35]

نمایش پی نوشت ها:

[1]. جامع‌الأخبار، ص145.
[2]. نور، آیۀ30.
[3]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج15، ص116.
[4]. عالم برزخ، ص41 و کشکول شیخ بهائى، ص232.
[5]. من لایحضره الفقیه، ج‏4، ص18.
[6]. «إِذَا رَأَى أَحَدُکُمُ امْرَأَةً تُعْجِبُهُ‏ فَلْیَأْتِ أَهْلَهُ فَإِنَّ عِنْدَ أَهْلِهِ مِثْلَ مَا رَأَى فَلَا یَجْعَلَنَّ لِلشَّیْطَانِ عَلَى قَلْبِهِ سَبِیلًا لِیَصْرِفْ بَصَرَهُ عَنْهَا فَإِذَا لَمْ‌یَکُنْ لَهُ زَوْجَةٌ فَلْیُصَلِّ رَکْعَتَیْنِ وَ یَحْمَدُ اللَّهَ کَثِیراً وَ لْیُصَلِّ عَلَى النَّبِیِّ(ص) ثُمَّ یَسْأَلُ اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ فَإِنَّهُ یُنْتِجُ لَهُ مِنْ رَأْفَتِهِ مَا یُغْنِیه‏»؛ وسائل‌الشیعة، ج‏20، ص106.
[7]. ثواب الأعمال، ص280.
[8]. روایت‌ها و حکایت‌ها، ص105 و داستان‌هاى پراکنده، ج1، ص123.
[9]. کافی، ج5، ص554.
[10]. من لایحضره الفقیه، ج‏4، ص18.
[11]. همان.
[12]. مستدرک‏الوسائل، ج14، ص266.
[13]. مستدرک‏الوسائل، ج14، ص266.
 .[14]ثواب الأعمال، ص280.
[15]. بحارالانوار، ج‏46، ص258.
[16]. رضایت زناشویی، ص184.
[17]. مستدرک بحار، ج14، ص242.
[18]. بحار‌الانوار، ج103، ص249.
[19]. ثواب‌الأعمال، ص280.
[20]. بحار‌الانوار، ج76، ص363.
21. الخرائج و الجرائح، ج‏2، ص706.
 
 
[22]. من لایحضره الفقیه، ج‏4، ص20.
[23]. داستان‌ها و پندها، ج3، ص137 و تفسیر المنار، ذیل آیۀ 104 آل‌عمران.
[24]. وسائل‌الشیعة، ج‏20، ص318.
[25]. همان، ص322.
[26]. همان.
[27]. خصال، ج‏1، ص321.
[28]. وسائل‌الشیعة، ج‏20، ص315.
[29]. من لایحضره الفقیه، ج‏4، ص22.
[30]. همان، ص21.
[31]. همان، ص22.
[32]. همان، ج‏5، ص374.
[33]. تفسیر القمّی، ج2، ص113.
[34]. منابع فقه شیعه، ج‏25، ص1386.
[35]. همان، ص787.

کتابنامه:

ـ قرآن کریم.
ـ الإختصاص‏، محمد‌بن‌محمد مفید، تحقیق و تصحیح: علی‌اکبر غفارى و محمود محرمى‌زرندى، قم: المؤتمر العالمى لالفیة الشیخ المفید، اول، 1413ق.
ـ الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، محمد‌بن‌محمد مفید، تحقیق و تصحیح: مؤسسة آل‌البیت(ع)‏، قم: کنگره شیخ مفید، اول، 1413ق.
ـ أعلام الدین فی صفات المؤمنین‏، حسن‌بن‌محمد دیلمى، تحقیق و تصحیح: مؤسسة آل‌البیت(ع)‏، قم: اول، 1408ق.
ـ الأمالی (للطوسی)، محمد‌بن‌الحسن طوسى، قم: دارالثقافة، اول‏، 1414ق.
ـ الإمامة و التبصرة من الحیرة، على‌بن‌حسین‏‌بن‌‌بابویه، تحقیق و تصحیح: مدرسه امام مهدى(عج)، ‏قم: مدرسة الإمام المهدى(عج) ‏، 1404ق‏.
ـ بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الائمه الاطهار، محمدباقربن‌محمد‌تقی المجلسی، بیروت: دار إحیاء التراث العربی‏، دوم، 1403ق. ‏
ـ تحف‌العقول‏، حسن‌بن‌على‌‌بن‌شعبه حرانى،‏ تحقیق و تصحیح: علی‌اکبر غفارى، قم: جامعه مدرسین‏، دوم، 1404ق.
ـ تنبیه الخواطر و نزهة النواظر المعروف بمجموعة ورّام، ‏ ورام‌بن‌ا‌بی‌فراس، قم: مکتبۀ فقیه‏، اول، 1410ق‏.
ـ تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، محمد‌بن‌حسن طوسى، تحقیق و تصحیح: حسن الموسوى‌خرسان، تهران: دارالکتب الإسلامیه‏، چهارم، 1407ق.
ـ الخصال‏، محمد‌بن‌على‌بن‌بابویه، تحقیق و تصحیح: علی‌اکبر غفارى، قم: جامعه مدرسین، اول، 1362.
ـ دعائم الإسلام‏، نعمان‌بن‌محمد مغربى‌بن‌حیون، ‏تحقیق و تصحیح: آصف فیضى، قم: مؤسسة آل‌البیت(ع)‏، دوم، 1385.
ـ الدعوات، قطب‌الدین سعید‌بن‌هبة‌الله‏‏ راوندى، قم: مدرسه امام مهدى(عج)، 1407ق‏.
ـ طبّ الرضا(ع)، نصیرالدین امیرصادقى، تهران‏: معراجى‏، ششم، 1381ش‏.
ـ طب سنتى خسروى: درمان بیماری‌هاى مختلف با گیاهان دارویى و مواد طبیعى، سیدمهدى خسروى، همدان: برکت کوثر، اول، 1388.
ـ عدة الداعی و نجاح الساعی‏، احمد‌بن‌محمد‌بن‌فهد حلى، تحقیق و تصحیح: احمد موحدى‌قمى، قم: دارالکتب الإسلامی‏، اول، 1407ق. ‏
ـ علل الشرائع‏، محمد‌بن‌على‌بن‌بابویه، قم: کتاب‌فروشى داورى، اول، 1385.
ـ عوالئ اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، محمدبن‌ز‌ین‌الدین‌بن‌أبی‌جمهور، تحقیق و تصحیح: مجتبى عراقى، قم: دارسیدالشهداء، اول، 1405ق.
ـ عیون أخبار الرضا(ع)‏، محمد‌بن‌على‌بن‌بابویه، تحقیق و تصحیح: مهدى لاجوردى، تهران: جهان، اول، 1378.
ـ الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا(ع)‏، منسوب به على‌بن موسى‌الرضا(ع)‏، مشهد: مؤسسة آل‌البیت(ع)، 1406ق‏.
ـ الکافی، محمد‌بن‌یعقوب‌بن‌اسحاق‏ کلینى، تحقیق و تصحیح: على‌اکبر غفارى و محمد آخوندى، تهران: دارالکتب الإسلامیة، چهارم، 1407ق.
ـ مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل‏، حسین‌بن‌محمدتقى نورى، تحقیق و تصحیح: مؤسسة آل‌البیت(ع)‏، قم: مؤسسة آل‌البیت(ع)‏، اول، 1408ق.
ـ مکارم الأخلاق، حسن‌بن‌فضل طبرسى، قم: شریف رضی، چهارم، 1412ق.
ـ من لایحضره الفقیه‏، محمد‌بن‌على‌بن‌بابویه، تحقیق و تصحیح: على‌اکبر غفارى، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، دوم، 1413ق.
ـ منابع فقه شیعه (ترجمه جامع‌أحادیث‌الشیعة)، آقاحسین بروجردى، ترجمة: عده‌اى از فضلا، تهران: فرهنگ سبز، اول، 1386.
ـ مواعظ امامان(ع) (ترجمه جلد 75 بحارالأنوار)، محمدباقر‌بن‌محمدتقى مجلسی، ترجمة: موسى خسروى، تهران،‏ اسلامیه‏، اول، 1364.
ـ المیزان فى تفسیر القرآن، سیدمحمدحسین طباطبائى، قم: دفتر انتشارات اسلامى جامعۀ مدرسین حوزه علمیه قم، پنجم، 1417ق.
ـ نزهة الناظر و تنبیه‌الخاطر، حسین‌بن‌محمدبن‌حسن‌بن‌نصر حلوانى، تحقیق و تصحیح: مدرسة الإمام المهدی(عج)‏، قم: مدرسة الإمام المهدی(عج)‏، اول، 1408ق.
ـ النوادر، فضل‌الله‌بن‌على‏ راوندى‌کاشانى، تحقیق و تصحیح: احمد صادقى‌اردستانى، قم: دارالکتاب‏، ]بى‌تا[.
ـ نهج‌البلاغة (للصبحی صالح)، محمد‌بن‌حسین شریف الرضى، تحقیق و تصحیح: فیض‌الإسلام‏، قم: هجرت‏، اول، 1414ق.
ـ نهج‌الفصاحة (مجموعه کلمات قصار حضرت رسول(ص))، ابوالقاسم پاینده، تهران: دنیاى دانش‏، چهارم، 1382.
ـ وسائل‌الشیعة، شیخ‌ محمد‌بن‌حسن حر عاملى، تحقیق و تصحیح: مؤسسة آل‌البیت(ع)‏، قم: مؤسسة آل‌البیت(ع)‏، اول‏، 1409ق.