زندگی بعد طلاق سخته
نویسنده : مینا علی زاده | زمان انتشار : 13 آذر 1399 ساعت 22:48
دلم گرفته دارم به طلاق فکر میکنم
شوهرمو دوست دارم یه پسر 3/5 ساله دارم
پدرم فوت شده مادرم با من زندگی میکنه
شاغلم حقوقمم 2300 میشه در ماه
یه خونه پیش خرید داریم به نام منه البته با پول خودم خریدم .یه ماشین هم دارم به نام شوهرممه
شوهرم خیلی بد عصبانی میشه خیلی با حرفاش دل میشکنه اما زود عصبانی میشه و قهر میکنه بی احترامی میکنه ...
به پدر م فحش میده به خودم به کس و کارم ..
مادرم پاش شکسته و زمین گیر شده (مامانم هم بدیهای خودشو داره خیلی اذیتم میکنه )من تک فرزندم البته مادرم هم مادر خوانده مه
جمعه قرار شد بریم خرید رفتیم من دو تا مغازه بلد بودم که یکیش تعطیل بود یکیش هم کفش مورد نظر منو نداشت ... شوهرم عصبانی شد که من روز تعطیل این همه راه آوردی ولی خرید نکردی تا حالا سه بار رفتیم برای خرید کفش ....(در صورتی که اینطور نبود )
منو برگردوند خونه و کلی تو راه بهم حرف زد و دری وری گفت ....
وقتی برگشتیم خونه بهم گفت این که اینطوری درگیر مادرتی و این عذابی که میکشی همش آه منه ...
من روزی که زنش شدم همه مگفتن تو حیفی ....من اهل زندگی و پس انداز و اینا بودم ش.هرم رفیق باز و ولخرج
از وقتی ازدواج کردیم شوهرم تغییر کرد و دل به زندگی داد کلی بهش برای شروع زندگی کمک کردم چه مالی چه از نظر توقع بهش احترام گذاشتم همیشه بردمش بالا. الان 7 ساله با همیم هر مشکلی پیش میاد به هم میگه فردا نرو سر کار برو طلاقتو بگیر ....
خیلی دلمو میشکونه با هام قهر میکنه این بار وقتی قهر کرد منم قهر کردم و باهاش حرف نمیزنم اون روز حلقه شو پرت کرد دو روزه حلقشو دستش نمیکنه ..... میدونم برام اهمیت داره