داک
doc.fileon.ir

خلقت مرد

نویسنده : مهسا | زمان انتشار : 03 اسفند 1399 ساعت 16:59

این مقاله در صدد پاسخ‏گویى به این سؤال است که زن و مرد در هدف خلقت با هم برابر و یکسانند یا چنان که طبیعت در تسخیر انسان است و براى خدمت او آفریده شده است زن براى مرد خلق شده است و باید در خدمت مرد باشد، یا خیر؟ با مطالعه این مقاله پاسخ این پرسش را دریابید. یکى از مهمترین پرسش‏هایى که هر کس از خود مى‏پرسد آن است که ما براى چه آفریده شده‏ایم و هدف آفرینش انسان‏ها و آمدن آن‏ها به این جهان چیست؟ اگر ما انسان‏ها روى این کره خاکى زندگى نمى‏کردیم کجاى عالم خراب مى‏شد و چه مشکلى به وجود مى‏آمد، آیا ما باید بدانیم چرا آمدیم و چرا مى‏رویم؟ در جواب این سؤال مى‏گوئیم: انسانى که خدا را شناخته و به او با اسماء و صفات حسنایش معرفت پیدا کرده است جواب سؤال خود را به راحتى مى‏یابد زیرا وى از یک سو مى‏داند که خالق این جهان حکیم است، حتماً براى آفرینش او حکمتى است و از سوى دیگر هنگامى که به اجزاء و اعضاى بدن خود مى‏نگرد براى آن هدف و فلسفه‏اى مى‏یابد:
اگر خانه‏اى مى‏سازد براى هدفى است، با توجه به این دو نکته است که انسان خداپرست و مؤمن مى‏یابد که جهان آفرینش هدفى داشته و او باید بکوشد با نیروى عقل و علم آن را بیابد و آن را مشخص سازد و براى رسیدن به آن گام بردارد. اما آیا خداى سبحان از آفرینش جهان هستى و از جمله انسان مى‏خواهد نقصى را از خود برطرف کند یا نیازى از نیازهاى خود را تأمین نماید با آن که او غنى مطلق و کامل مطلق است نه نقصى در او راه دارد و نه نیازى تا بخواهد با آفرینش جهان و انسان آن را بر طرف نماید. با توجه به بى‏نیازى و کمال مطلق الهى او را براى رفع نیاز یا نقص نمى‏آفریند بلکه هدف آفرینش او پیشرفت و تکامل است و انسان‏ها نیز براى پیشرفت و تکامل آفریده شده‏اند. به عبارت دیگر: خداى سبحان به مقتضاى حکمتش در آفرینش جهان و انسان هدفى داشته و به مقتضاى غنا و کمال لایتناهى داشتن هدف او از آفرینش چیزى نیست که به ذات او برگردد پس باید هدف او از خلقت جهان و انسان چیزى باشد که مایه کمال مخلوقات باشد. و در واقع موجودات را براى تکامل آن‏ها آفریده است. از این رو در آیات قرآن از عبث نبودن خلقت انسان سخن مى‏گوید و مى‏فرماید: «افحسبتم انما خلقناکم عبثاً و انکم الینا لاترجعون»(1) آیا گمان کرده‏اید که ما شما را بیهوده آفریده‏ایم و به سوى ما بازگشت نمى‏کنید و اگر انسان عبث و بیهوده خلق نشده است پس هدف از خلقت او چیست؟ قرآن کریم در آیات متعددى از هدف خلقت انسان سخن گفته است. در جایى مى‏گوید: هدف خلقت آزمایش و امتحان انسان‏ها از نظر حسن عمل است، «الذى خلق الموت و الحیوة لیبلوکم ایکم احسن عملاً»(2) او کسى است که مرگ و زندگى را آفرید تا شما را آزمایش کند که کدامین بهتر عمل مى‏کنند. در جایى هدف خلقت را علم آگاهى از قدرت و علم الهى مى‏داند و مى‏فرماید: «اللّه الذى خلق سبع سموات و من الارض مثلهن یتنزل الامر بینهن لتعلموا ان اللّه على کل شى‏ء قدیر و انّ اللّه قد احاط بکل شى‏ء علماً»(3) خدا کسى است که هفت آسمان را آفریده و از زمین نیز مانند آن خلق کرده است فرمان او در میان آن‏ها نازل مى‏شود تا بدانید خدا بر هر چیز تواناست و علم او به همه موجودات احاطه دارد. در برخى آیات هدف اصلى آفرینش را رحمت مى‏داند و مى‏فرماید: «ولوشاء ربّک لجعل الناس امة واحدة و لایزالون مختلفین الامن رحم ربّک و لذلک خلقهم»(4) اگر پروردگارت مى‏خواست همه مردم را امت واحده و بدون هیچ گونه اختلاف قرار مى‏داد ولى آن‏ها همواره مختلفند مگر آن چه پروردگارت رحم کند و براى همین رحمت آن‏ها را آفریده است. و از برخى آیات استفاده مى‏شود که هدف آفرینش عبودیت و سرسپردگى و بندگى در برابر خدا است: «و ما خلقت الجنّ و الانس الّا لیعبدون»(5) من جن و انس را نیافریدم جز براى اینکه عبادتم کنند. با تأمل در این آیات و مفهوم آن استفاده مى‏شود که این آیات هیچ ناسازگارى ندارد زیرا این اهداف، برخى مقدّماتى و برخى متوسط و برخى هدف نهایى‏اند. هدف اصلى همه، عبودیت و بندگى خداست و مسأله علم و دانش و امتحان و آزمایش اهدافى هستند که در مسیر عبودیت قرار مى‏گیرند و رحمت واسعه خداوند نتیجه این عبودیت است. پس هدف عبادتى است که نتیجه آن تکامل انسان است. در واقع عبودیت اوج تکامل یک انسان است زیرا عبودیت آخرین درجه خضوع در برابر معبود است و کسى در برابر معبود به تعظیم و خضوع مى‏پردازد که به او نزدیک باشد پس کسى که در برابر معبود قرار مى‏گیرد به او نزدیک است. بنابراین عبودیت آن است که انسان جز به معبود واقعى یعنى کمال مطلق نیندیشد. جز در راه او گام بر ندارد و هرچه غیر اوست فراموش کند و در تمام زمینه‏ها مطیع او بوده و در برابر ذات پاک نهایت تسلیم را داشته باشد و این است هدف نهایى آفرینش انسان که خدا براى وصول به آن میدان آزمایشى فراهم ساخته و به او علم و آگاهى عنایت کرده تا در اقیانوس رحمت او غرق شود. و انسانى که براى این هدف والا آفریده شد باید با اختیار و اراده خویش به سوى آن هدف گام بردارد. پاسخ به یک سؤال‏ اگر خدا انسان‏ها را براى عبادت آفریده است پس چرا عدّه‏اى از انسان‏ها در مسیر کفر گام برمى‏دارند با این که اراده خدا بر عبودیت اوست؟ در جواب مى‏گوییم:
هدف از خلقت عبادت اجبارى نبوده است بلکه هدف عبودیت همراه با اراده و اختیار است. در واقع خداى سبحان انسان را آفریده و زمینه را براى عبودیت و اطاعت و بندگى او فراهم ساخته و او را از درون و بیرون مجهز کرده است از درون به او عقل و فطرت و عواطف و قواى مختلف عنایت کرده و از بیرون پیامبران و کتب آسمانى و برنامه‏هاى تکاملى را براى او مهیا نموده است و این انسان است که خود باید از این زمینه‏ها و امکانات بهره‏بردارى کرده و خود را به تکامل و قرب الهى نایل گرداند. با توجه به این که هدف خلفت انسان عبودیت خداست در این هدف بین زن و مرد تفاوتى نیست زیرا هر دو انسانند و هر دو از روح و فطرت الهى برخوردارند، زمینه‏هاى تکاملى از طرف خداوند در نهاد آن‏ها قرار داده شده است پس در این هدف خلقت هر دو یکسانند، اما برخى خواستند بگویند که زن و مرد در هدف خلقت برابر نیستند که در ادامه به این پندار پاسخ داده مى‏شود. خلقت موجودات بر انسان‏ بر اساس آموزه‏ها و تعالیم قرآن اشرف مخلوفات نظام آفرینش است، از این رو خداى سبحان پس از بیان مراحل خلقت انسان و آفرینش او پس از ایجاد روح در او،با عنوان احسن الخالقین به خودش تبریک گفت و فرمود: «فتبارک اللّه احسن الخالقین»(6) و در جایى که از آفریده‏هاى دیگر و رابطه آن‏ها با انسان سخن مى‏گوید مى‏فرماید: «اللّه الذى سخرلکم البحر لتجرى الفلک فیه بامره ولتبتغوا من فضله و لعلّکم تشکرون و سخّرلکم ما فى السموات و الارض جمیعاً منه انّ فى ذلک لآیات لقوم یتفکرون.»(7)خداى سبحان همان کسى است که دریا را مسخر شما کرد تا کشتى‏ها به فرمانش در آن حرکت کنند و بتوانید از فضل او بهره گیرید و شاید شکر نعمت‏هایش را بجا آورید، او آن چه در آسمان‏ها و آن چه در زمین است همه را از سوى خودش مسخر شما ساخته است، در این نشانه‏هاى مهمى است براى کسانى که اهل فکرند. در سوره ابراهیم نیز فرمود: «اللّه الذى خلق السموات و الارض و انزل من السماء ماءً فاخرج به من الثمرات رزقالکم و سخّرلکم الفلک لتجرى فى البحر بامره و سخّرلکم الانهار و سخّرلکم الشمس و القمر دائبین و سخّرلکم اللیل و النهار.»(8)
خداوند همان کسى است که آسمان‏ها و زمین را آفریده و از آسمان آبى نازل کرده و با آن میوه‏هاى مختلف را خارج ساخت و روزى شما قرار داد و کشتى را مسخّر شما گردانید تا بر صفحه دریا به فرمان او حرکت کنند و نهرها را نیز مسخّر شما گرداند، خورشید و ماه را که با برنامه منظمى در کارند به تسخیر شما درآورد و شب و روز را نیز مسخّر شما قرار داد. از این آیات استفاده مى‏شود که موجودات مختلف آسمان و زمین در تسخیر انسان قرار داده شده است و این نشان مى‏دهد که انسان از دیدگاه قرآن آن قدر عظمت دارد که همه این موجودات به فرمان خداى سبحان مسخّر او گشته‏اند یعنى یا زمام اختیارشان به دست انسان است و یا در خدمت منافع انسان حرکت مى‏کنند در هر حال آن قدر به او عظمت داده شده است که به صورت یک هدف عالى در مجموعه آفرینش درآمده است. خورشید براى او نور افشانى مى‏کند، انواع گیاهان را مى‏رویاند و مسیر زندگى را به او نشان مى‏دهد، ماه چراغ شبهاى تاریک است، بادها کشتى‏ها را در سینه اقیانوس‏ها به حرکت در مى‏آورند، نهرها در خدمت انسان هستند، زراعت هایش را آبیارى و دام هایش را سیراب و محیط زندگى اش را با طراوت مى‏سازد. تاریکى شب همچون لباسى او را مى‏پوشاند و آرامش و راحتى را به او ارزانى مى‏دارد و سرانجام روشنایى روز او را به حرکت و تلاش دعوت مى‏کند و گرمى و حرارت مى‏آفریند و در همه جا جنبش و حرکت ایجاد مى‏کند. ناگفته نماند از این آیات استفاده مى‏شود که تسخیر در فرهنگ قرآن به دو معناست یکى در خدمت مصالح و منافع انسان بودن مانند تسخیر کشتى‏ها و دریاها. و این تسخیر موجودات از طرف خداى سبحان براى انسان نشانه شخصیت و ارزش و عظمت اوست.در سوره الرحمن نیز فرمود: «والارض وضعها للانام فیها فاکهة و النخل ذات الاکمام و الحبّ ذوالعصف و الریحان.»(9) و زمینى را براى خلایق آفریده در آن میوه‏ها و نخل‏هاى پر شکوفه است و دانه‏هایى که همراه با ساقه و برگى است که به صورت کاه و گیاهان خوشبو در مى‏آید. آرى این کره خاکى به عنوان یک موهبت الهى در خدمت انسان است تا قرارگاه آرام و مطمئن براى انسان باشد و در آن از میوه‏ها و نخل‏ها و گیاهان خوشبو و معطّر استفاده کنید. در سوره ملک فرمود: «هو الذى جعل لکم الارض ذلولاً فامشوا فى مناکبها و کلوا من رزقه»(10) او کسى است که زمین را رام شما ساخت در جاده‏ها و طرق مختلف آن حرکت کنید و از رزق الهى که در آن آفریده شده است استفاده کنید. با دقت در آیات فوق و آیاتى مانند آن دریافت مى‏شود که در مقایسه طبیعت و انسان، وجود انسان اصل و محور است و طبیعت تبع او براى اوست و به اصطلاح طبیعت داراى وجود تبعى است و طبیعت براى انسان آفریده شده است. یک پندار و جواب آن‏ برخى پنداشته‏اند چنان که طبیعت در خدمت انسان است زن نیز براى مرد آفریده شده و باید در خدمت مردان باشد و براى این منظور به آیه 21 سوره روم استناد کرده‏اند آیه‏اى که مى‏فرماید:
«و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجاً لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودّة و رحمة انّ فى ذلک لآیات لقوم یتفکرون.»(11) و از نشانه‏هاى خدا آن است که از جنس خودتان همسرانى براى شما آفرید تا در کنار آن‏ها آرامش بیابید و در میان شما مودّت و رحمت قرار داد، در این امور نشانه هایى است براى افرادى که تفکّر مى‏کنند و در سوره اعراف نیز فرمود: «هوالذى خلقکم من نفس واحدة و جعل منها زوجها لیسکن الیها»(12) اوست که شما را از نفس واحدى آفرید و جفت وى را از آن پدید آورد تا بدان آرام گیرد. از این آیات استفاده مى‏شود که زن براى آسایش و آرامش مرد آفریده شده است پس اصل در حیات مردان اند و زنان براى مردان و طفیلى آنان‏اند. در پاسخ به این پندار مى‏گوییم: اولاً کلمه ازواج جمع زوج است و زوج به معناى همسر مى‏باشد و همسر بر هر یک از مرد و زن اطلاق مى‏گردد و مخاطب این آیات عموم انسان‏ها هستند نه مردان، مى‏توان فهمید که آرامش یاد شده امرى دو سویه است به ویژه آن که در آیه سوره روم منشأ آرامش مرد در سایه انس به زن را مودّت و رحمت مى‏داند که خداى سبحان بین آن‏ها قرار داده است و از آن به عنوان آیات الهى یاد کرده است. به راستى وجود همسران براى انسان‏ها که مایه آرامش زندگى آن‏هاست یکى از مواهب الهى است و این آرامش از این جا سرچشمه مى‏گیرد که این دو مکمل یکدیگر و مایه شکوفایى و نشاط و پرورش یکدیگر مى‏باشند بطورى که هر یک بدون دیگرى ناقص است. مرحوم علامه طباطبایى در ذیل این آیه مى‏نویسد: براى سود رساندن به شما از جنس خودتان همانندانى آفریده چرا که با همراهى جنس دیگر کارش به ثمر مى‏رسد و با کار هر دو مسئله تولید مثل و تکثیر نسل به انجام مى‏رسد. بر این اساس هر یک نقصى دارد که به قرین خود نیازمند است و از مجموع این دو یک واحد تام حاصل مى‏شود و به جهت همین نیاز و نقص هر کدام به سمت دیگرى حرکت مى‏کند و زمانى که وصلت حاصل شد آرام مى‏گیرد. زیرا هر ناقصى به کمال خود مایل است و هر نیازمندى به چیزى که رفع نیاز کند میل دارد. این همان میل جنسى است که در این دو قرین قرار داده شده است.(13) و ثانیاً اگر مراد تنها آرامش مرد در سایه زن باشد و مرد نقشى در آرامش بخشى زن نداشته باشد و به تعبیر دیگر این آرامش یک سویه باشد. این خود نشان از ستایش زن است نه نشانه فروترى زن. زیرا در پرتو آن، اضطراب‏ها و نگرانى‏ها از فکر و اندیشه مرد رخت برمى‏بندد و به نحو صحیح مى‏تواند در کنار همسر خود نقش واقعى خود را ایفا کند. در واقع منشأ گرایش مرد به زن به آرمیدن مرد کنار انس زن، مودّت و رحمتى است که خداى متعال بین آنها قرار داده است و این مودّت الهى و رحمت خدایى گرایش غریزى نر و ماده نیست چرا که این گرایش غریزى در حیوان‏ها نیز موجود است ولى قرآن آن گرایش غریزى را آیه الهى ننامیده است. راز اصیل آفرینش زن، آرامش زن و مرد است نه گرایش غریزى و اطفاء نائره شهوت و خداى سبحان اصالت را در ایجاد این آرامش به زن داده و او را در این امر روانى اصل دانسته و مردان را مجذوب مهر زن معرفى کرده است و از این روست که زن محبوب رسول گرامى اسلام است. با دقت در مطالب گفته شده استنتاج مى‏شود که خلقت زن به منظور خدمت به مرد نیست بلکه یا هر دو در کنار یکدیگر به آرامش برسند یا در واقع زن را محور ستایش قرار مى‏دهد که با استفاده از مودّت در جهت الهى مایه آرامش مرد باشد که او بهتر بتواند نقش خود را در جامعه و خانواده ایفا کند. زن عامل بقاء نوع بشر زن در نظام هستى وظیفه خطیر تکثیر نسل را عهده دار است و خداى سبحان جسم و روان زن را با وظیفه پیش بینى شده‏اش سازگار قرار داده است از این جهت در عالم خلقت جایگاه ممتازى بدست آورده است در قرآن مى‏خوانیم: «نسائکم حرث لکم فأتوا حرثکم انّى شئتم»(14) همسران شما محل بذر افشانى شما هستند بنابراین هر زمان که بخواهید مى‏توانید با آن‏ها آمیزش نمائید. در این آیه زنان به مزرعه تشبیه شده‏اند، ممکن است این تعبیر براى برخى دشوار به نظر برسد و بگوید که چرا قرآن مرد را زارع و زن را مزرعه دانسته که مرد هرگاه بخواهد بتواند از او بهره گیرد. در حالى که نکته باریکى در این تشبیه نهفته است، در حقیقت قرآن مى‏خواهد ضرورت وجود زن را در اجتماع انسانى نشان دهد که زن وسیله اطفاء شهوت و هوسرانى مردان نیست بلکه وسیله‏اى است براى حفظ نوع بشر، این سخن براى آن‏ها که نسبت به جنس زن همچون یک بازیچه یا وسیله هوسبازى مى‏نگرند هشدارى محسوب مى‏شود.
اهداف اصیل دانستن کارهاى طبیعى‏ کارهاى طبیعى انسان بر اساس انگیزه‏هاى مادى صورت مى‏گیرد ولى در وراء این انگیزه‏ها اهداف اصیلى هست که قرآن کریم وى را به آن‏ها توجه مى‏دهد و پیامدهاى طبیعى اعمال را رهگذرى براى آن اهداف مى‏داند. براى نمونه انگیزه طبیعى انسان از تحصیل مواد خوراکى ریختن آن‏ها که کارى سنگین است رفع گرسنگى و لذت غذا خوردن است با آن انگیزه اصیل از خوردن غذا حفظ حیات فردى انسان است و خداى حکیم براى این که انسان رنج گردآورى و آماده سازى غذا را بپذیرد. انگیزه‏اى در او ایجاد کرده و مزد کارى به او داده است و آن لذت بردن از خوردن غذاست و از این راه انسان با دست خود جان خود را حفظ مى‏کند که هدف اصلى است. خداى سبحان براى حفظ نوع و نسل آدمى که تلاش و رنج فراوان مى‏خواهد همین گونه عمل کرده است و علاقمندى مرد به زن و فرزند را در نهاد او قرار داده است تا نسل انسان حفظ شود نه آن که زن فقط وسیله ارضاى غریزه شهوت باشد. ناگفته نماند خداى سبحان در این آیه در مقام بیان رابطه زناشویى و تبیین هدف اصیل آن است نه آن که در بیان حکمت آفرینش زن باشد. نتیجه‏گیرى‏ از مجموع مباحث استفاده مى‏شود که اولاً زن و مرد در اصل هدف خلقت با هم برابرند و به حکم این انسان اند هدف از آفرینش آن عبودیت الهى است و ثانیاً تمام موجودات و مخلوقات جهان هستى به طفیلى وجود انسان و براى خدمت به انسان‏ها آفریده شده‏اند و ثالثاً آفرینش زن در نظام هستى به عنوان مکمل وجود مرد و آفرینش مرد به عنوان مکمّل وجود زن تحقق پیدا کرده است تا آن‏ها یکدیگر را تکمیل کنند و نه آن که وجود او تبعى و طفیلى بوده و براى خدمت به مرد آفریده شده باشد. و رابعاً اگر زن به عنوان کشتزار معرفى شده است در واقع در بیان تبیین هدف اصیل زناشویى است که نسل انسانى حفظ و تداوم پیدا کند نه آن که در مقام بیان هدف آفرینش زن باشد. پى‏نوشت‏ها:
 1. سوره مؤمنون، آیه 115. 2. سوره ملک، آیه 2. 3. سوره طلاق، آیه 12. 4. سوره هود، آیه 118 - 119. 5. سوره ذاریات، آیه 65. 6. سوره مؤمنون،آیه 14. 7. سوره جاثیه، آیه 12 و 13. 8. سوره ابراهیم، آیه 32و 33. 9. سوره الرحمن، آیه 10 - 13. 10. سوره ملک، آیه 15. 11. سوره روم، آیه 21. 12. سوره اعراف، آیه 189. 13. المیزان، ج 16، ص 173 - 174. 14. سوره بقره آیه 223.


منبع: ensani.ir