داک
doc.fileon.ir

زن نمونه در قرآن

نویسنده : علیرضا | زمان انتشار : 10 آذر 1399 ساعت 12:39

71

بشر پیوسته در زندگی خویش در جستجوی یافتن الگوها و نمونه های کمال یافته ای است که پله های ترقی را در جنبه های مختلف ظاهری و معنوی طی کرده اند تا او نیز با تأسی به شیوه های زندگی و نوع عملکرد آنها بتواند به کمال مطلوبش نایل آید. در کتاب انسان ساز قرآن کریم، آیاتی به چشم می خورد که ویژگیها و اوصاف انسانهای نمونه را به اجتماع بشری معرفی می کند و در واقع، به مدح و ستایش صاحبان آن ویژگیها می پردازد؛ انسانهایی مزین به اوصاف تعقل و تفکر، صبر و استقامت، حیا و عفت، ایمان و معنویت، اخلاص و صداقت، پاکدامنی و طهارت، و دیگر صفات کمالی.

در این کتاب آسمانی، زنان در پیشگاه الهی همچون مردان برای وصول به مقامات معنوی در شرایط یکسان هستند و از آن نظر که انسان اند، مورد خطاب قرآن می باشند و هرگز اختلاف در جسم و جنسیت و تفاوت در مسئولیتهای اجتماعی، نمی تواند دلیل بر تفاوت در انسانیت آنان باشد.

یگانه معیاری که قرآن مجید ملاک فضیلت انسان اعم از زن و مرد معرفی می کند، «ایمان و عمل صالح» است که به دنبال خود «حیات طیّبه» را که موجب تحقق مدینه فاضله و جامعه ای عاری از گناه و هواپرستی، و ظلم و طغیان و استکبار است، به ارمغان می آورد. و در این معیار، فرقی بین ثروتمند و فقیر، کوچک و بزرگ، باسواد و بی سواد، و زن و مرد نمی گذارد: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُوءْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیوةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ»؛ «هر کس کار شایسته ای انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالی که ایمان دارد، او را به حیاتی پاک زنده می داریم و پاداش آنها را به بهتر از اعمالی که انجام می دادند، خواهیم داد.»

به همین جهت، زنان نمونه قرآنی، نه فقط الگو برای زنان کمال جو، بلکه الگو و اسوه برای همه مؤمنان هستند؛ چنان که در سوره تحریم، آسیه همسر فرعون و مریم مادر مسیح علیه السلام دو نمونه خوب برای مردم مؤمن به شمار آمده اند: «وَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْن...وَ مَرْیَمَ ابْنَتَ عِمْران...»؛ «و خداوند برای مؤمنان به زن فرعون... و مریم دختر عمران مثال زده است.»

به طور کلی، در قرآن کریم از زنانی چون حوا علیهاالسلام ، ساره و هاجر همسران ابراهیم علیه السلام ، دختران شعیب علیه السلام ، همسر زکریا علیه السلام ، مادر مریم علیهاالسلام ، بلقیس، همسر ایوب علیه السلام ، مادر و خواهر موسی علیه السلام ، آسیه همسر فرعون، حضرت مریم علیهاالسلام ، و فاطمه زهرا علیهاالسلام به نیکویی یاد شده است که از بعضی به طور صریح و بعضی به طور غیر صریح سخن رفته است. در بخش پیشین این مقاله، در خصوص فاطمه زهرا علیهاالسلام ، مریم علیهاالسلام ، خدیجه کبری علیهاالسلام و آسیه علیهاالسلام بحث و بررسی به عمل آمد؛ و آنچه در این مقاله مورد نظر است، گذری است به اوصاف و اعمال نیک برخی دیگر از زنان مزبور که صراحتا به عنوان نمونه در قرآن کریم مطرح شده و یا مورد تمجید خداوند قرار گرفته اند؛ زنانی که با ایمان و عمل صالح خویش، چون ستارگانی پر فروغ، زینت بخش آسمان تاریخ انسان گشته اند.

1. حوا علیهاالسلام جلوه ای از ادب در توبه

آنچه در حکایت آدم و حوّا علیهماالسلام جلوه ای ویژه دارد و می تواند برای همه مؤمنان درس آموز باشد، ادب توبه و انابه حوا علیهاالسلام به همراه همسرش آدم علیه السلام است. آنان بر خلاف ابلیس که با سرپیچی از فرمان الهی بر آدم علیه السلام سجده نکرد و سپس خطایش را با بیان «فَبِمَا اَغْوَیْتَنِی...» به خداوند نسبت داد، در نهایت تضرع و التماس، خطایشان را در چشیدن از شجره ممنوعه، متوجه خود دانستند و ظلم به نفس برشمردند: «قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا اَنْفُسَنَا» و نیز نگفتند: پروردگارا! ما را ببخشای! بلکه عرضه داشتند: اگر ما را نیامرزی و رحمت خود را شامل حال ما نکنی، پیوسته از زیانکاران خواهیم بود: «وَ اِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَ تَرْحَمْنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرینَ».

2. مادر موسی علیه السلام جلوه ایمان و تسلیم

مادر حضرت موسی علیه السلام که به تصریح قرآن کریم، مورد وحی الهی (الهام) قرار گرفته و بر ایمان و آرامش قلبی او به امداد ربوبی تأکید شده، یکی از زنان نمونه قرآنی است که می تواند الگوی اطاعت و تسلیم در برابر فرمان الهی باشد.

آن گاه که حکومت فرعونی به دنبال خواب فرعون و احساس خطر او از سوی بنی اسرائیل، برنامه گسترده ای را برای کشتن نوزادان پسر از بنی اسرائیل به اجرا گذاشته و حتی به قابله ها نیز دستور مراقبت از زنان باردار را داده و در نتیجه، هزاران نوزاد را قربانی کرده بود، حضرت موسی علیه السلام پا به عرصه هستی نهاد و با تولد خویش، دنیایی از دلشوره و نگرانی را در وجود مادر افکند؛ اما در این هنگام، یک الهام غیبی، آرامش و اطمینان قلبی را به او باز گرداند؛ الهامی که مشتمل بود بر:

1. نوزادت را شیر ده: «أَنْ أَرْضِعیهِ» و چون بر جان او ترسیدی، وی را در دریا (نیل) بیفکن: « فَإِذا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقیهِ فِی الْیَمِّ»؛ 2. ترس به دل راه مده و غمگین مباش: «وَ لا تَخافی وَ لا تَحْزَنی»؛ 3. ما طفل را به تو باز می گردانیم: «إِنّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ» و او را از رسولان و پیامبران قرار می دهیم: «وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلینَ».

البته این به مشیت الهی بود که مادر بر خلاف غریزه و عاطفه مادری، دل به فرمان خداوند دهد و تسلیم خواست و اراده پروردگار شود که «إِنْ کادَتْ لَتُبْدی بِهِ لَوْ لا أَنْ رَبَطْنا عَلی قَلْبِها لِتَکُونَ مِنَ الْمُوءْمِنینَ»؛ «اگر قلب او را به وسیله ایمان و امید محکم نکرده بودیم، نزدیک بود مطلب را افشا کند.»

و این گونه در پرتو ایمان و اطاعت مادر، حضرت موسی علیه السلام جان سالم به در برد و به تقدیر الهی زمینه رشد و نمو او در کاخ فرعون فراهم آمد؛ در حالی که به فرموده امام باقر علیه السلام ، پس از سه روز خداوند نوزاد را به آغوش مادرش باز گرداند تا به عنوان دایه طفل، او را مراقبت کند و شیر دهد.

3. ملکه سبأ نمونه هوش و درایت

بلقیس، نمونه قرآنی زنانی است که با تدبیر هوشمندانه و ژرف اندیشی، پیروی از آیین حق را انتخاب می کنند و زمینه هدایت و سعادت ملتی را فراهم می سازند.

وی ملکه سرزمین سبأ (یمن) بود و بر قومی مشرک و خورشید پرست حکمرانی می کرد؛ که با تهدید پادشاه بنی اسرائیل، حضرت سلیمان علیه السلام ، رو به رو شد و حکومت و مملکت خویش را در خطر دید. از این رو، با اشراف و بزرگان دربار خویش به مشورت نشست و از آنان نظرخواهی نمود.

«قالُوا نَحْنُ أُولُوا قُوَّةٍ وَ أُولُوا بَأْسٍ شَدیدٍ وَ الْأَمْرُ إِلَیْکِ فَانْظُری ما ذا تَأْمُرینَ»؛ «[اشراف] گفتند: ما دارای نیروی کافی و قدرت جنگی فراوان هستیم، ولی تصمیم نهایی با توست، بنگر که چه دستوری می دهی.»

با این وجود، بلقیس جنگ را به صلاح ندید و بسیار حسابگرانه عمل کرد و گفت: «إِنِّی مُرْسِلَةٌ إِلَیْهِمْ بِهَدِیَّةٍ فَناظِرَةٌ بِمَ یَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ»؛ «هدیه گرانبهایی برای آنان می فرستم تا ببینم فرستادگان من چه خبر می آورند.»

برخورد زاهدانه حضرت سلیمان علیه السلام با فرستادگان بلقیس و تهدید دوباره به لشکرکشی و جنگ در صورت عدم تسلیم آنها در برابر حق، فطرت سلیم بلقیس را از خواب غفلت بیدار نمود و وی رنج سفر را بر خود هموار ساخت و به دیدار سلیمان علیه السلام شتافت و هر چند در بارگاه آن حضرت، معجزه ظهور تخت سلطنتش را (که پیش از آن در سرزمین سبأ بود) به عیان دید، اما نشان داد که نیاز به دیدن چنین معجزاتی ندارد و از روی آگاهی و شناخت، تسلیم آیین حق شده است و لذا بیان نمود: «أُوتینَا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِها وَ کُنّا مُسْلِمینَ»؛ «ما پیش از این هم آگاه بودیم و اسلام آورده بودیم.» و همچنین در پیشگاه الهی عرضه داشت:

«رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسی وَ أَسْلَمْتُ مَعَ سُلَیْمانَ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمین»؛ «پروردگارا! من به خود ستم کردم و [اینک] به همراه سلیمان برای خداوندی که پروردگار عالمیان است، اسلام آوردم.»

و بدین ترتیب، بلقیس با حسن تدبیر و رفتار هوشمندانه توانست ضمن نجات مملکتش از خطر جنگ و خونریزی، با زندگی تاریک و آمیخته به شرک گذشته خود وداع گوید و حیاتش را مملوّ از نور ایمان و یقین سازد و در پرتو هدایتگری حضرت سلیمان علیه السلام در طریق حق به سوی سعادت و بهروزی گام بردارد.

4. دختران شعیب علیه السلام ، نماد حیا و عفت

در جریان هجرت حضرت موسی علیه السلام از مصر به سوی شهر مدین در ایام جوانی، قرآن کریم از دو دختری سخن می گوید که به خاطر سالخوردگی پدر پیرشان مجبور بودند خودشان گوسفندان را از آب چاه مدین سیراب کنند؛ اما تا زمانی که مردم در کنار چاه در حال آب دادن به چارپایانشان بودند، به سبب حیا و عفتی که در وجودشان قرار داشت، در گوشه ای به انتظار می ماندند؛ چنان که وقتی موسی علیه السلام به نزد آنان رفت و علت دوری گزیدن ایشان را جویا شد، در جواب گفتند: «لا نَسْقی حَتّی یُصْدِرَ الرِّعاءُ»؛ «ما گوسفندان خود را سیراب نمی کنیم تا چوپانان همگی [حیوانات خود را آب دهند و] خارج شوند.»

آن گاه حضرت موسی علیه السلام با روحیه جوانمردی با آنکه خسته و گرسنه از سفر طولانی اش بود، به پیش رفته و از چاه آب کشیده، گوسفندان آن دو را سیراب نمود و سپس به زیر سایه دیواری پناه برد. آن دو دختر با ایمان و عفیف که در حریم پاک و بهشتی پدری چون شعیب نبی علیه السلام پرورش یافته بودند، به خانه برگشته، ماجرا را برای پدر تعریف کردند و به توصیه حضرت شعیب علیه السلام یکی از دختران به نزد موسی علیه السلام بازگشت تا دعوت پدر را برای دیدار و گرفتن مزد سیراب کردن گوسفندان ابلاغ نماید.

در این صحنه نیز قرآن کریم به صفت حیای آن بانو تأکید می ورزد و می فرماید: «فَجاءَتْهُ إِحْداهُما تَمْشی عَلَی اسْتِحْیاءٍ»؛ «یکی از آن دو [دختر] به سراغ او آمد، در حالی که با نهایت حیا گام برمی داشت.» و این به فرموده رسول اکرم صلی الله علیه و آله همان دختر بزرگ تر، یعنی صفورا بود که بعدها به همسری حضرت موسی علیه السلام در آمد.

بنابراین، صفورا و خواهرش از نمونه ها و الگوهای قرآنی در زمینه حیا و عفت هستند که بهره مندی ایشان از این صفت، نشان دهنده ایمان عمیق آنان می باشد؛ چرا که به بیان امام صادق علیه السلام کسی که فاقد حیا باشد، از داشتن نعمت ایمان بی نصیب است: «لَا إِیمَانَ لِمَنْ لَا حَیَاءَ لَهُ؛ ایمان ندارد کسی که حیا ندارد.»

سخن آخر اینکه هر یک از نمونه های با فضیلت قرآنی، نمونه ای برای همه انسانهای تشنه کمال اعم از زن و مرد می باشند و این دو نوع، از لحاظ نیل به مقامات عالیه انسانی یگانه معیاری که قرآن مجید ملاک فضیلت انسان اعم از زن و مرد معرفی می کند، «ایمان و عمل صالح» است که به دنبال خود «حیات طیّبه» را که موجب تحقق مدینه فاضله و جامعه ای عاری از گناه و هواپرستی، و ظلم و طغیان و استکبار است، به ارمغان می آورد

یکسان اند. از این رو، اگر در کتاب آسمانی ما مسلمانان، پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و همچنین ابراهیم خلیل علیه السلام به همراه یارانش به عنوان اسوه و الگو برای کسانی مطرح اند که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند، از آسیه همسر فرعون و مریم دختر عمران علیهاالسلام نیز صراحتا به عنوان نمونه برای مردم مؤمن یاد شده و زنان نمونه دیگری نیز مورد ستایش و تمجید قرآن قرار گرفته اند که همگی در دو ویژگی «ایمان و عمل صالح» با هم مشترک هستند و می توانند الگو و اسوه برای همگان باشند و این خود نشان از توجه خاص دین اسلام به مقام و منزلت زن و نقش ویژه وی در اجتماع بشری و در طریق فلاح و رستگاری دارد.

بشر پیوسته در زندگی خویش در@@N@@جستجوی یافتن الگوها و نمونه های@@N@@کمال یافته ای است که پله های ترقی را@@N@@در جنبه های مختلف ظاهری و معنوی@@N@@طی کرده اند تا او نیز با تأسی به@@N@@شیوه های زندگی و نوع عملکرد آنها@@N@@بتواند به کمال مطلوبش نایل آید. در@@N@@کتاب انسان ساز قرآن کریم، آیاتی به@@N@@چشم می خورد که ویژگیها و اوصاف@@N@@انسانهای نمونه را به اجتماع بشری@@N@@معرفی می کند و در واقع، به مدح و@@N@@ستایش صاحبان آن ویژگیها می پردازد؛@@N@@انسانهایی مزین به اوصاف تعقل و@@N@@تفکر، صبر و استقامت، حیا و عفت،@@N@@ایمان و معنویت، اخلاص و صداقت،@@N@@پاکدامنی و طهارت، و دیگر صفات@@N@@کمالی.

در این کتاب آسمانی، زنان در@@N@@پیشگاه الهی همچون مردان برای@@N@@وصول به مقامات معنوی در شرایط@@N@@یکسان هستند و از آن نظر که انسان اند،@@N@@مورد خطاب قرآن می باشند و هرگز@@N@@اختلاف در جسم و جنسیت و تفاوت@@N@@در مسئولیتهای اجتماعی، نمی تواند@@N@@دلیل بر تفاوت در انسانیت آنان باشد.

یگانه معیاری که قرآن مجید ملاک@@N@@فضیلت انسان اعم از زن و مرد معرفی@@N@@می کند، «ایمان و عمل صالح» است که@@N@@به دنبال خود «حیات طیّبه» را که@@N@@موجب تحقق مدینه فاضله و جامعه ای@@N@@عاری از گناه و هواپرستی، و ظلم و@@N@@طغیان و استکبار است، به ارمغان@@N@@می آورد. و در این معیار، فرقی بین@@N@@ثروتمند و فقیر، کوچک و بزرگ،@@N@@باسواد و بی سواد، و زن و مرد@@N@@نمی گذارد: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ@@N@@أُنْثی وَ هُوَ مُوءْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیوةً طَیِّبَةً وَ@@N@@لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ»؛@@N@@«هر کس کار شایسته ای انجام دهد،@@N@@خواه مرد باشد یا زن، در حالی که ایمان@@N@@دارد، او را به حیاتی پاک زنده می داریم@@N@@و پاداش آنها را به بهتر از اعمالی که@@N@@انجام می دادند، خواهیم داد.»

به همین جهت، زنان نمونه@@N@@قرآنی، نه فقط الگو برای زنان@@N@@کمال جو، بلکه الگو و اسوه برای همه@@N@@مؤمنان هستند؛ چنان که در سوره@@N@@تحریم، آسیه همسر فرعون و مریم@@N@@مادر مسیح علیه السلام دو نمونه خوب برای@@N@@مردم مؤمن به شمار آمده اند: «وَ ضَرَبَ@@N@@اللّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْن...وَ مَرْیَمَ@@N@@ابْنَتَ عِمْران...»؛ «و خداوند برای@@N@@مؤمنان به زن فرعون... و مریم دختر@@N@@عمران مثال زده است.»

به طور کلی، در قرآن کریم از@@N@@زنانی چون حوا علیهاالسلام ، ساره و هاجر@@N@@همسران ابراهیم علیه السلام ، دختران@@N@@شعیب علیه السلام ، همسر زکریا علیه السلام ، مادر@@N@@مریم علیهاالسلام ، بلقیس، همسر ایوب علیه السلام ،@@N@@مادر و خواهر موسی علیه السلام ، آسیه همسر@@N@@فرعون، حضرت مریم علیهاالسلام ، و فاطمه@@N@@زهرا علیهاالسلام به نیکویی یاد شده است که از@@N@@بعضی به طور صریح و بعضی به طور@@N@@غیر صریح سخن رفته است. در بخش@@N@@پیشین این مقاله، در خصوص فاطمه@@N@@زهرا علیهاالسلام ، مریم علیهاالسلام ، خدیجه کبری علیهاالسلام @@N@@و آسیه علیهاالسلام بحث و بررسی به عمل آمد؛@@N@@و آنچه در این مقاله مورد نظر است،@@N@@گذری است به اوصاف و اعمال نیک@@N@@برخی دیگر از زنان مزبور که صراحتا به@@N@@عنوان نمونه در قرآن کریم مطرح شده و یا@@N@@مورد تمجید خداوند قرار گرفته اند؛ زنانی@@N@@که با ایمان و عمل صالح خویش، چون@@N@@ستارگانی پر فروغ، زینت بخش آسمان@@N@@تاریخ انسان گشته اند.

1. حوا علیهاالسلام جلوه ای از ادب در توبه

آنچه در حکایت آدم و حوّا علیهماالسلام @@N@@جلوه ای ویژه دارد و می تواند برای@@N@@همه مؤمنان درس آموز باشد، ادب توبه@@N@@و انابه حوا علیهاالسلام به همراه همسرش@@N@@آدم علیه السلام است. آنان بر خلاف ابلیس که با@@N@@سرپیچی از فرمان الهی بر آدم علیه السلام @@N@@سجده نکرد و سپس خطایش را با بیان@@N@@«فَبِمَا اَغْوَیْتَنِی...» به خداوند نسبت@@N@@داد، در نهایت تضرع و التماس،@@N@@خطایشان را در چشیدن از شجره@@N@@ممنوعه، متوجه خود دانستند و ظلم به@@N@@نفس برشمردند: «قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا اَنْفُسَنَا»@@N@@و نیز نگفتند: پروردگارا! ما را ببخشای!@@N@@بلکه عرضه داشتند: اگر ما را نیامرزی و@@N@@رحمت خود را شامل حال ما نکنی،@@N@@پیوسته از زیانکاران خواهیم بود: «وَ اِنْ@@N@@لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَ تَرْحَمْنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ@@N@@الْخَاسِرینَ».

2. مادر موسی علیه السلام جلوه ایمان و@@N@@تسلیم

مادر حضرت موسی علیه السلام که به@@N@@تصریح قرآن کریم، مورد وحی الهی@@N@@(الهام) قرار گرفته و بر ایمان و آرامش@@N@@قلبی او به امداد ربوبی تأکید شده، یکی@@N@@از زنان نمونه قرآنی است که می تواند@@N@@الگوی اطاعت و تسلیم در برابر فرمان@@N@@الهی باشد.

آن گاه که حکومت فرعونی به@@N@@دنبال خواب فرعون و احساس خطر@@N@@او از سوی بنی اسرائیل، برنامه@@N@@گسترده ای را برای کشتن نوزادان پسر@@N@@از بنی اسرائیل به اجرا گذاشته و حتی@@N@@به قابله ها نیز دستور مراقبت از زنان@@N@@باردار را داده و در نتیجه، هزاران نوزاد@@N@@را قربانی کرده بود، حضرت@@N@@موسی علیه السلام پا به عرصه هستی نهاد و با@@N@@تولد خویش، دنیایی از دلشوره و@@N@@نگرانی را در وجود مادر افکند؛ اما در@@N@@این هنگام، یک الهام غیبی، آرامش و@@N@@اطمینان قلبی را به او باز گرداند؛ الهامی@@N@@که مشتمل بود بر:

1. نوزادت را شیر ده: «أَنْ أَرْضِعیهِ»@@N@@و چون بر جان او ترسیدی، وی را در@@N@@دریا (نیل) بیفکن: « فَإِذا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقیهِ@@N@@فِی الْیَمِّ»؛ 2. ترس به دل راه مده و@@N@@غمگین مباش: «وَ لا تَخافی وَ لا تَحْزَنی»؛@@N@@3. ما طفل را به تو باز می گردانیم: «إِنّا@@N@@رَادُّوهُ إِلَیْکِ» و او را از رسولان و@@N@@پیامبران قرار می دهیم: «وَ جاعِلُوهُ مِنَ@@N@@الْمُرْسَلینَ».

@@N@@البته این به مشیت الهی بود که@@N@@مادر بر خلاف غریزه و عاطفه مادری،@@N@@دل به فرمان خداوند دهد و تسلیم@@N@@خواست و اراده پروردگار شود که «إِنْ@@N@@کادَتْ لَتُبْدی بِهِ لَوْ لا أَنْ رَبَطْنا عَلی قَلْبِها لِتَکُونَ@@N@@مِنَ الْمُوءْمِنینَ»؛ «اگر قلب او را به وسیله@@N@@ایمان و امید محکم نکرده بودیم،@@N@@نزدیک بود مطلب را افشا کند.»

و این گونه در پرتو ایمان و@@N@@اطاعت مادر، حضرت موسی علیه السلام جان@@N@@سالم به در برد و به تقدیر الهی زمینه@@N@@رشد و نمو او در کاخ فرعون فراهم@@N@@آمد؛ در حالی که به فرموده امام@@N@@باقر علیه السلام ، پس از سه روز خداوند نوزاد@@N@@را به آغوش مادرش باز گرداند تا به@@N@@عنوان دایه طفل، او را مراقبت کند و@@N@@شیر دهد.

3. ملکه سبأ نمونه هوش و درایت

بلقیس، نمونه قرآنی زنانی است@@N@@که با تدبیر هوشمندانه و ژرف اندیشی،@@N@@پیروی از آیین حق را انتخاب می کنند@@N@@و زمینه هدایت و سعادت ملتی را@@N@@فراهم می سازند.

وی ملکه سرزمین سبأ (یمن) بود@@N@@و بر قومی مشرک و خورشید پرست@@N@@حکمرانی می کرد؛ که با تهدید پادشاه@@N@@بنی اسرائیل، حضرت سلیمان علیه السلام ، رو@@N@@به رو شد و حکومت و مملکت@@N@@خویش را در خطر دید. از این رو، با@@N@@اشراف و بزرگان دربار خویش به@@N@@مشورت نشست و از آنان نظرخواهی@@N@@نمود.

«قالُوا نَحْنُ أُولُوا قُوَّةٍ وَ أُولُوا بَأْسٍ شَدیدٍ@@N@@وَ الْأَمْرُ إِلَیْکِ فَانْظُری ما ذا تَأْمُرینَ»؛@@N@@«[اشراف] گفتند: ما دارای نیروی کافی@@N@@و قدرت جنگی فراوان هستیم، ولی@@N@@تصمیم نهایی با توست، بنگر که چه@@N@@دستوری می دهی.»

با این وجود، بلقیس جنگ را به@@N@@صلاح ندید و بسیار حسابگرانه عمل@@N@@کرد و گفت: «إِنِّی مُرْسِلَةٌ إِلَیْهِمْ بِهَدِیَّةٍ@@N@@فَناظِرَةٌ بِمَ یَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ»؛ «هدیه@@N@@گرانبهایی برای آنان می فرستم تا ببینم@@N@@فرستادگان من چه خبر می آورند.»

برخورد زاهدانه حضرت@@N@@سلیمان علیه السلام با فرستادگان بلقیس و@@N@@تهدید دوباره به لشکرکشی و جنگ در@@N@@صورت عدم تسلیم آنها در برابر حق،@@N@@فطرت سلیم بلقیس را از خواب غفلت@@N@@بیدار نمود و وی رنج سفر را بر خود@@N@@هموار ساخت و به دیدار سلیمان علیه السلام @@N@@شتافت و هر چند در بارگاه آن@@N@@حضرت، معجزه ظهور تخت@@N@@سلطنتش را (که پیش از آن در سرزمین@@N@@سبأ بود) به عیان دید، اما نشان داد که@@N@@نیاز به دیدن چنین معجزاتی ندارد و از@@N@@روی آگاهی و شناخت، تسلیم آیین@@N@@حق شده است و لذا بیان نمود: «أُوتینَا@@N@@الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِها وَ کُنّا مُسْلِمینَ»؛ «ما پیش از@@N@@این هم آگاه بودیم و اسلام آورده@@N@@بودیم.» و همچنین در پیشگاه الهی@@N@@عرضه داشت:

«رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسی وَ أَسْلَمْتُ مَعَ@@N@@سُلَیْمانَ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمین»؛ «پروردگارا!@@N@@من به خود ستم کردم و [اینک] به@@N@@همراه سلیمان برای خداوندی که@@N@@پروردگار عالمیان است، اسلام آوردم.»

و بدین ترتیب، بلقیس با حسن@@N@@تدبیر و رفتار هوشمندانه توانست@@N@@ضمن نجات مملکتش از خطر جنگ و@@N@@خونریزی، با زندگی تاریک و آمیخته@@N@@به شرک گذشته خود وداع گوید و@@N@@حیاتش را مملوّ از نور ایمان و یقین@@N@@سازد و در پرتو هدایتگری حضرت@@N@@سلیمان علیه السلام در طریق حق به سوی@@N@@سعادت و بهروزی گام بردارد.

4. دختران شعیب علیه السلام ، نماد حیا و@@N@@عفت

در جریان هجرت حضرت@@N@@موسی علیه السلام از مصر به سوی شهر مدین@@N@@در ایام جوانی، قرآن کریم از دو@@N@@دختری سخن می گوید که به خاطر@@N@@سالخوردگی پدر پیرشان مجبور بودند@@N@@خودشان گوسفندان را از آب چاه@@N@@مدین سیراب کنند؛ اما تا زمانی که مردم@@N@@در کنار چاه در حال آب دادن به@@N@@چارپایانشان بودند، به سبب حیا و@@N@@عفتی که در وجودشان قرار داشت، در@@N@@گوشه ای به انتظار می ماندند؛ چنان که@@N@@وقتی موسی علیه السلام به نزد آنان رفت و@@N@@علت دوری گزیدن ایشان را جویا شد،@@N@@در جواب گفتند: «لا نَسْقی حَتّی یُصْدِرَ@@N@@الرِّعاءُ»؛ «ما گوسفندان خود را سیراب@@N@@نمی کنیم تا چوپانان همگی [حیوانات@@N@@خود را آب دهند و] خارج شوند.»

آن گاه حضرت موسی علیه السلام با@@N@@روحیه جوانمردی با آنکه خسته و@@N@@گرسنه از سفر طولانی اش بود، به پیش@@N@@رفته و از چاه آب کشیده، گوسفندان آن@@N@@دو را سیراب نمود و سپس به زیر سایه@@N@@دیواری پناه برد. آن دو دختر با ایمان و@@N@@عفیف که در حریم پاک و بهشتی پدری@@N@@چون شعیب نبی علیه السلام پرورش یافته@@N@@بودند، به خانه برگشته، ماجرا را برای@@N@@پدر تعریف کردند و به توصیه@@N@@حضرت شعیب علیه السلام یکی از دختران به@@N@@نزد موسی علیه السلام بازگشت تا دعوت پدر@@N@@را برای دیدار و گرفتن مزد سیراب@@N@@کردن گوسفندان ابلاغ نماید.

در این صحنه نیز قرآن کریم به@@N@@صفت حیای آن بانو تأکید می ورزد و@@N@@می فرماید: «فَجاءَتْهُ إِحْداهُما تَمْشی عَلَی@@N@@اسْتِحْیاءٍ»؛ «یکی از آن دو [دختر] به@@N@@سراغ او آمد، در حالی که با نهایت حیا@@N@@گام برمی داشت.» و این به فرموده@@N@@رسول اکرم صلی الله علیه و آله همان دختر بزرگ تر،@@N@@یعنی صفورا بود که بعدها به همسری@@N@@حضرت موسی علیه السلام در آمد.

@@N@@بنابراین، صفورا و خواهرش از@@N@@نمونه ها و الگوهای قرآنی در زمینه حیا@@N@@و عفت هستند که بهره مندی ایشان از@@N@@این صفت، نشان دهنده ایمان عمیق@@N@@آنان می باشد؛ چرا که به بیان امام@@N@@صادق علیه السلام کسی که فاقد حیا باشد، از@@N@@داشتن نعمت ایمان بی نصیب است: «لَا@@N@@إِیمَانَ لِمَنْ لَا حَیَاءَ لَهُ؛ ایمان ندارد کسی@@N@@که حیا ندارد.»

سخن آخر اینکه هر یک از@@N@@نمونه های با فضیلت قرآنی، نمونه ای@@N@@برای همه انسانهای تشنه کمال اعم از@@N@@زن و مرد می باشند و این دو نوع، از@@N@@لحاظ نیل به مقامات عالیه انسانی@@N@@یگانه معیاری که قرآن@@N@@مجید ملاک فضیلت انسان@@N@@اعم از زن و مرد معرفی@@N@@می کند، «ایمان و عمل@@N@@صالح» است که به دنبال@@N@@خود «حیات طیّبه» را که@@N@@موجب تحقق مدینه فاضله@@N@@و جامعه ای عاری از گناه و@@N@@هواپرستی، و ظلم و طغیان@@N@@و استکبار است، به ارمغان@@N@@می آورد

یکسان اند. از این رو، اگر در کتاب@@N@@آسمانی ما مسلمانان، پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله @@N@@و همچنین ابراهیم خلیل علیه السلام به همراه@@N@@یارانش به عنوان اسوه و الگو برای@@N@@کسانی مطرح اند که امید به رحمت خدا@@N@@و روز رستاخیز دارند، از آسیه همسر@@N@@فرعون و مریم دختر عمران علیهاالسلام نیز@@N@@صراحتا به عنوان نمونه برای مردم@@N@@مؤمن یاد شده و زنان نمونه دیگری@@N@@نیز مورد ستایش و تمجید قرآن قرار@@N@@گرفته اند که همگی در دو ویژگی@@N@@«ایمان و عمل صالح» با هم مشترک@@N@@هستند و می توانند الگو و اسوه برای@@N@@همگان باشند و این خود نشان از توجه@@N@@خاص دین اسلام به مقام و منزلت زن و@@N@@نقش ویژه وی در اجتماع بشری و در@@N@@طریق فلاح و رستگاری دارد.

@@N@@