داک
doc.fileon.ir

قدرت انسان در قرآن

نویسنده : نادر | زمان انتشار : 30 دی 1399 ساعت 11:48

پرسش : اجبار مسلمانان به سفر مشقت بار حج چه حکمتی دارد؟ پاسخ اجمالی:

حج حکمت ها، کارکردها و ظرفیت های بسیار متنوعی دارد، مانند: 1. تقویت بعد اخلاقی و دگرگونی های درونی و روحی با خودسازی و جدا شدن انسان از مرزهای زندگی مادی و امتیازات ظاهری و زر و زیور. 2. برجسته شدن بعد سیاسی جامعه مسلمانان و از بین رفتن تعصبات ملی و نژادی آنها با ایستادن همه در صف واحد امت اسلام علیه استعمار. 3. ارتباط قشرهای مختلف مسلمانان از لحاظ فرهنگی و علمی. 4. امکان کم شدن فاصله طبقاتی با تقویت پایه های اقتصادی جهان اسلام و بسیاری برکات دیگر.

پرسش : چرا خداوند همه را هدایت نکرده و راه کمال را برای همگان باز ننموده است؟! پاسخ اجمالی:

هدایت الهی شامل همه موجودات و انسانها می گردد، امّا اگر کسی خود بستر رشد و هدایت تکوینی را نابود کند یا در برابر هدایت تشریعی عناد ورزد، ضلالت او به اختیار خود است. هدایت الهی چون نور خورشید و باران بر وجود همگان نازل می شود، امّا بعضی از انسانها از معرض نور و باران می گریزند.

هدایت و ضلالت الهی به معنای زمینه سازی یا از بین بردن زمينه هاى مساعد است، بدون اينكه فرد توسط اراده الهی بر هدایت یا گمراهی اجبار شده باشد. این توفیقات و یا سلب توفیقات از سوی خداوند بی حساب و کتاب نیست؛ بلکه هر بنده ای با اعمال اختیاری خود که شامل نافرمانی و کفر و نفاق یا با توبه و جهاد و اطاعت فرامین خداوند است، توفیقات الهی را به خود جلب و یا از خود سلب می کند.

پرسش : آیا درست است که حضرت علی(ع) ازدختر ابوجهل خواستگاری کردند و رسول خدا(ص) به همین مناسبت فرمود: «فاطمه پاره تن من است، هر کسی او را بیازارد، مرا آزرده است»؟! پاسخ اجمالی:

اولا: پذیرش این ادعا متضمن پذیرش مخالفت پیامبر(ص) با حکمی است که صریحا در قرآن مجاز شمرده شده است؛ یعنی«جواز ازدواج همزمان مرد مسلمان با چهار زن». چگونه رسول خدا(ص) آنچه را که اسلام مباح کرده، انکار نموده است؟!
ثانیا: طبق روایات اهل سنّت و شیعه، رسول خدا(ص) فرمود: «من فاطمه را به عقد علی در نياوردم مگر آنكه خدا در آسمان او را به همسرى علي در آورد»؛ آیا معقول است که خداوند كسى را برای همسری حضرت زهرا(س) برگزیده باشد که او را آزار نمايد؟!
ثالثا: نقل این واقعه در منابع اهل سنّت، نهایتا به یک راوی، یعنی «مسور بن مخرمه» باز می گردد؛ بنابراین این انتظار می رود که این راوی وقایع مربوط به این موضوع را به یک گونه نقل کند. در حالی که وحدتی در چگونگی نقل جزئیات آن وجود ندارد! چنین تناقض و تهافتی اعتبار این واقعه را به شدت زیر سؤال می برد. تاریخ ‏نویسان می گویند به دنیا آمدن مِسوَر بعد از هجرت پیامبر(ص) از مکه به مدینه بوده و مسور در آن زمان نهایتا شش یا هفت سال بیشتر نداشته است؛ اگر راوی اصلی در سنّی نبوده باشد که این وقایع را دیده و در حافظه خود ضبط کند، یا خود در بزرگ سالی این روایات متناقض را ساخته، یا جاعلان به زبانش بسته اند و از آنجا که دروغ گو کم حافظه است دچار تناقض می شود.
رابعا: سند این حدیث حتّی با معیار های اهل سنّت نیز قابل پذیرش نیست؛ درباره دو تن از رجال سند این حدیث، یعنی «مسور» و «زهری»، در منابع رجالی و تراجم اهل سنّت اوصافی ذکر شده که قبول این حدیث را از آنان دچار مشکل می کند.

پرسش : «قمار» داراى چه آثار شومى مى باشد؟ پاسخ اجمالی:

1 ـ قمار بزرگ ترین عامل هیجان و مرگ است. 2- 30درصد جنایت ها با قمار رابطه مستقیم دارد، و از عوامل به وجود آمدن 70 درصد جنایات دیگر نیز به شمار مى رود. 3- میلیاردها واحد از ثروت مردم جهان در این راه از بین مى رود. 4- از نظر اجتماعی بسیارى از قماربازان حاضر نمى شوند تن به کارهاى تولیدى و اقتصادى بدهند، قماربازان سربار اجتماع هستند و بدون این که کمترین سودى به این اجتماع برسانند از دست رنج آنها استفاده مى کنند، و گاهى هم که در بازى قمار باختند، براى جبران آن دست به سرقت مى زنند.

پرسش : «قمار» چه مفاسد و آسیب هایی دارد؟ پاسخ اجمالی:

دیوانگی و بیماری های عصبی، یکی از آسیب های قماربازی است؛ زیرا هيجان و استرس برد و باخت، سبب افزایش و کاهش فشار آنها می شود، و در نهایت برخى از آنان دست به خودكشى می زنند. امام صادق(ع) در روايتى می فرماید: «در عصر جاهليّت بعضى از مردم بر سر مال و نواميس خود قمار مى زدند» و لذا اسلام در چنان محيط فاسدى حكم تحريم قمار را صادر كرد.

پرسش : فلسفه تحريم «قمار» چيست؟ پاسخ اجمالی:

به اعتقاد روانشناسان هيجانات روانى، عامل اصلى بسيارى از بيماريها است و قمار بزرگترين عامل پيدايش هيجان است. يك سوم جنايتها با قمار رابطه مستقيم دارد و از عوامل ايجاد دو سوم جنايات ديگر نيز هست. در طول سال، ميلياردها واحد از ثروت مردم جهان در اين راه از بين مى رود و ساعات زيادى از نيروى انسانى در اين راه تلف مى شود و نشاطِ كارِ مداوم را در ساعات ديگر سلب مى كند. بسيارى از قماربازان به علت اينكه گاهى برنده مى شوند، تن به كارهاى توليدى و اقتصادى نمي دهند و چرخ هاى توليد و اقتصاد به همان نسبت لنگ مى شود.

پرسش : چرا هنگام نماز رو به قبله می ایستیم؟ مگر خداوند در همه جا حضور ندارد؟! پاسخ اجمالی:

وجود و حضور خداوند متعال به تصریح آیات قرآن منحصر در هیچ جهت و جای خاصّ نیست و این محدودیّت جسمانی انسان است که او را ناگزیر می کند که برای عبادت در نهایت به جهتی رو کند. دین اسلام نیز از این ظرفیّت در جهت همبستگی و اتّحاد مسلمانان بهره برداری نموده و مسلمانان را مکلّف کرده تا برای عبادت به طرف خانه کعبه به نماز بایستند؛ بنایی که قديمى ترين مركز توحيد است. مسلما بزرگداشت کعبه بزرگداشت توحید و یکتاپرستی و خداپرستی است.

پرسش : پیامبر اکرم(ص) تا چه حدی به دخترش فاطمه(س) اظهار علاقه می کرد؟ پاسخ اجمالی:

حضرت رسول اکرم(ص) علاقه فراوانی به حضرت زهرا(س) داشتند به گونه ای در مسافرت، ایشان آخرین کسی بودند که با او خداحافظی می کردند و در بازگشت اولین کسی بودند که پیامبر(ص) به دیدارشان می رفتد، اظهار علاقه رسول الله(ص) به گونه ای بود که اعتراض عایشه را برانگیخت و حضرت(ص) در جواب او داستان شب معراج و میوه های بهشتی را بیان فرمودند.

پرسش : چرا حضرت فاطمه(س)، زهرا نامیده شده است؟ پاسخ اجمالی:

امام صادق(ع) فرمودند: هرگاه حضرت فاطمه(ع) در محراب عبادت می ایستاد، نور ایشان برای اهل آسمان پرتو افکن می شد همان گونه که ستارگان برای اهل زمین نورافشانی می کنند، از این رو ایشان را زهرا نامیدند.

پرسش : چرا به حضرت زهراء(س) برترین بانوی جهان می گویند؟ پاسخ اجمالی:

بر اساس معارف قرآن و اسلام آنچه به انسان ارزش مى دهد، همان علم و ایمان و تقوا و ملکات فاضله انسانى است. با توجه به این معیارها بانوى اسلام فاطمه زهرا(س) برترین زنان جهان از لسان پیامبر(ص) معرفى شده است.

پرسش : چرا حضرت فاطمه(س) فاطمه نامیده شد؟ پاسخ اجمالی:

هر نامى، اگر توسط حکیمى گذاشته شود، بیانگر چگونگى صاحب آن است و نامگذارى فاطمه زهرا(س) به وسیله حکیم على الاطلاق، خداى عالم انجام گرفته است.

«فاطمه» از ماده «فطم» بر وزن حتم  و  به معناى بازگرفتن کودک از شیر مادر است، سپس به هر گونه بریدن و جدایى اطلاق شده است.

پیغمبر اکرم(ص) فرمود: «او را فاطمه نام نهاده؛ زیرا خداوند او و دوستانش را از آتش دوزخ باز داشته است». در جای دیگر فرمود: «خداوند بزرگ او و فرزندانش را از آتش دوزخ در قیامت باز مى دارد».

پرسش : حضرت زهرا(س) در خطبه فدکیّه چه گلایه هائی از سکوت انصار در مقابل غاصبان خلافت داشتند؟ پاسخ اجمالی:

حضرت زهرا(س) در خطبه فدکیه از سکوت انصار نسبت به غصب خلافت و گرفتن فدک گلایه کرده و می فرماید: اى جوانمردان! و اى بازوان توانمند ملت و یاران اسلام! این نادیده گرفتن حق مسلم من از سوى شما چیست؟... آیا رسول خدا(ص) پدرم نمى فرمود: «احترام هر کس را در مورد فرزندان او باید نگاه داشت؟» آیا مى گوئید: محمّد(ص) از دنیا رفت و با مردن او همه چیز تمام شد، و خاندان او باید به دست فراموشى سپرده شوند و سنّتش پایمال گردد؟ ... آیا ارث من باید پایمال گردد و اخبارش به خوبى به شما مى رسد و باز هم خاموش نشسته اید؟

پرسش : آیا نگارش کتاب فصل الخطاب نشانگر اعتقاد شیعه مبنى بر تحریف قرآن است؟! پاسخ اجمالی:

اگر نگارش یک کتاب، دلیل بر اعتقاد شیعه به این امر شود، باید اعتقاد به تحریف را به علماى اهل سنّت نیز نسبت بدهیم، زیرا «ابن الخطیب مصرى» نیز کتاب «الفرقان فى تحریف القرآن» را نگاشته و اگر بیزارى علماى الأزهر از کتاب مزبور دلیل بر نفى محتواى آن باشد، مخالفت علماى نجف اشرف از نوشته هاى «فصل الخطاب» نیز دلیل بر این معناست.

پرسش : از صحابه پیامبر(ص) چه کسانى حدیث معرفت امام را نقل کرده اند؟ پاسخ اجمالی:

از میان صحابه پیامبر(ص) جماعت بسیارى حدیث معرفت امام را نقل کرده اند، مانند: زید بن ارقم، عامر بن ربیعه عنزى، عبدالله بن عباس، عبدالله بن عمر، عویمر بن مالک معروف به ابو الدرداء، معاذ بن جبل، معاویة بن ابى سفیان، ابوهریره دوسى و انس بن مالک.

پرسش : آیا حدیث «معرفت امام» در شش قرن اول تاریخ اسلام در منابع اهل سنّت نیز وجود دارد ؟ پاسخ اجمالی:

تنها به ذکر بعضی از ناقلان و مصادر اهل سنّت در قرون اولیه تاریخ اسلام اکتفاء می کنیم: «مسند» ابوداود، «المعیار والموازنة» اسکافی، «مسند» احمد، «صحیح» مسلم، «العلل الوارده فی الاحادیث» دارقطنی، «زوائد» بزار، «الکنی والاسماء» حافظ دولابی، «صحیح ابن حبان»، ابوحاتم، «معجم الکبیر» طبرانی، «مستدرک الصحیحین» حاکم نیشابوری، «المغنی» قاضی عبد الجبار، «ندیم الفرید» ابن مسکویه و ... .

پرسش : از علماى اهل سنت چه کسانى حدیث معرفت امام را نقل کرده اند؟ پاسخ اجمالی:

بسیارى از علماى اهل سنت حدیث «هر کس بمیرد در حالى که براى او امام نباشد به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است» را نقل کرده اند. از جمله می توان به: ابوداوود سلیمان بن داوود، حافظ عبدالرزاق، محمّد بن سعد، ابن ابى شیبه، ابوجعفر اسکافى، احمد بن حنبل، بخارى، مسلم، احمد بن عمر بزار، ابن عبدربه، ابوحاتم محمّد بن حبّان، ابوالقاسم طبرانى، حاکم نیشابورى، قاضى عبدالجبار معتزلى، ابونعیم اصفهانى، بیهقى، زمخشرى، شهرستانى، ابن اثیر، ابن ابى الحدید، نووى، ذهبى، متقى هندى و... اشاره کرد.

پرسش : آيا در طول تاريخ زنی بوده كه به مقام نبوت رسيده باشد؟ آيا در بين 124.000 پيامبر، زنی هم وجود داشته است؟ صحیح است که در میان پیامبران بنی اسرائیل، چند پیامبر زن وجود داشته اند؟ اگر چنین نیست، چرا هیچ پیامبر زنی نداریم؟ پاسخ اجمالی:

طبق گزارش منابع اسلامی زنان در طول تاریخ نه مقام نبوت و نه مقام رسالت را نداشته اند؛ بلکه بر خلاف آن دلیل اقامه شده است.
بعضی از زنان، وحی به معنای «الهام» را دریافت می کردند، چنانکه حضرت مریم(س)، حضرت آسیه و حضرت فاطمه(س) چنین بودند؛ به چنین زنانی «مُحَدَّثَةً» می گویند.
خداوند به دليل ظرافت هاي جسمي و روحی زن، نبوت و رسالت را به دوش مردان نهاده است.

پرسش : چرا خداوند نامحدود و نامتناهی است؟ پاسخ اجمالی:

اولا: اگر محدوديّتى در خدا باشد بايد از سوی يك عامل بيرونى ایجاد شده باشد؛ چرا که ذات خودش اقتضای محدودیت ندارد. لازمه اين سخن، آن است كه خداوند واجب الوجود نباشد، چرا كه از نظر حدّ وجودى خود مخلوق ديگر و معلول ذات ديگرى است.
ثانیا: اگر خداوند محدود باشد قابل شمارش خواهد بود و تصوّر وجود شریکی برای او امکان پذیر است؛ در نتیجه یگانگی او که براهین متعدّدی بر آن ارائه شده نیز اعتباری نخواهد داشت.
ثالثا: از آنجایی که واجب الوجود باید کمال مطلق باشد، یعنی واجد همه کمالات باشد، لازمه آن عدم محدودیّت است؛ زیرا اگر واجب الوجود محدود باشد، لازمه اش ترکیب از وجود و عدم است.
رابعا: حقّ تعالی، «وجود محض» و واقعیّت محض است و صفتی زائد بر ذات ندارد، و محدودیت یعنی ترکیب از وجود و عدم؛ بنابراین «وجود محض» با «محدودیّت» نمی سازد و مطلق کمال نمی تواند دارای محدودیّت باشد.

پرسش : در جنین شناسی جدید مشاهده نگردیده است که جنین از مرحله علقه(خون بسته) عبور کند؛ آیا علم جدید در اینجا صدق گزاره های علمی قرآن را نقض نکرده است؟! منظور از مرحله «علقه» در قرآن چه می تواند باشد؟! پاسخ اجمالی:

برای «علقه» سه معنا قابل تصور است: یکی به معنای چیزی که در اثر رطوبت به هر چیز می چسبد که ممکن است اشاره به روند چسبیدن مجموعه سلولی بلاستوسیت به دیواره رحم و ایجاد پیوستگی بین آنها بعد از لانه گزینی باشد. یا اینکه به معنای خون بسته شده (Blood Clod) باشد و اشاره به روز 21 بعد از انعقاد نطفه باشد که قلب و رگها به هم پیوند خورده و به مرور سیستم قلبی و عروقی شکل می گیرد. و یا به معنی زالو (Leech) باشد، که هم از جهت ظاهر و هم از جهت نحوه تغذیه شباهت زیادی بین زالو و جنین می باشد.

پرسش : حضرت زهراء(س) پیامدهای انحراف از خلافت را چگونه بیان می کند؟ پاسخ اجمالی:

حضرت زهرا(س) طی خطبه ای، عاقبت انحراف در خلافت را این گونه بیان فرمودند که بزودى سلطه گران متجاوز و بى رحم با شمشیرهاى آخته و برّان بر مردم هجوم می آوردند و حکومت هاى خودکامه، جان و مال و ناموس و دینشان را بر باد می دهند. یعنى کم کم نوبت به ستمگران تاریخ و فرزندان و نواده هاى «ابوسفیان» و «حجّاج ها» و بدتر از آنها مى رسد که شمشیرهاى برنده را بر گردن شما و فرزندانتان مى نهند، و خرمن زندگى شما را با داس مرگبار خود درو مى کنند؛ و این است سزاى آن کس که حق را رها کند و به دنبال باطل رود.
 

پرسش : حضرت زهرا(س) در جمع زنان مدینه ـ که به عیادتشان آمده بودند ـ چه بیاناتی فرمودند؟ پاسخ اجمالی:

هنگامی که فاطمه زهرا(ع) در بستر بیماری بود و به سبب همان بیماری رحلت کردند، زنان مدینه به دیدار آن حضرت آمدند. حضرت پس از حمد خدا و درود بر پیامبر(ص)، خطبه ای را بیان فرمودند که سراسر غم و اندوه بود. ایشان در فرازهایی از این خطبه به بیان سرانجام شوم جامعه اسلامی پس از غصب خلافت و بیزاری از سکوت رضایتمندانه مردم پرداختند. ایشان با مردود شمردن رفتار مردم پس از رحلت رسول خدا، آن را توشه نامناسبی برای صحنه قیامت خواندند و از سرانجام شوم طرفداری باطل و گمراهی امت اسلامی ابراز تأسف کردند.

پرسش : سخنان حضرت زهرا(س) در جمع زنانی که به عیادتشان آمده بودند در چه منابعی ذکر شده است؟ پاسخ اجمالی:

خطبه حضرت زهرا(س)، در جمع زنان مدینه که به عیادت شان آمده بودند، در کتب عامه و خاصه ذکر شده، این منابع عبارتند از: احتجاج مرحوم طبرسی، بحار الانوار مرحوم علامه مجلسی، معانی الاخبار مرحوم صدوق، شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید و... که نشانگر اعتبار این خطبه می باشد.

پرسش : حضرت زهرا(س) در خطبه فدکیّه چه موضعی در برابر نظام حاکم اتخاذ کردند؟ پاسخ اجمالی:

حضرت زهرا(س) در خطبه فدکیّه ابتدا خود را به جمعیّت معرفى مى کند و بعد علاقه رسول الله(ص) به آنها و زحمات سنگین رسالت را یادآور مى شود و به یاد آنها مى آورد که قبلا چه وضعی داشتند و حالا به برکت اسلام چه حالی دارند و در این میان خدمات بزرگ على(ع) را یادآور مى شود و در آخر به این نتیجه می رسد که تنها چنین کسى مى تواند تداوم بخش خط این انقلاب بزرگ و مانع انحراف آن باشد

پرسش : آیا برای حضرت زهرا(س) همچون حضرت مریم(س) از طرف خداوند غذای مخصوص قرار داده شد؟ پاسخ اجمالی:

مفسّران اهل سنّت، در ذیل آیه : «کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیْهَا زَکَرِیَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقاً» از جابر نقل کرده اند: «پیامبر(ص) به خانه فاطمه(س) آمد...ایشان ظرف غذا را نزد پدر آورد... هنگامى که پیغمبر سر ظرف را برداشت مملو از نان و گوشت بود. پیغمبر(ص) فرمود: دخترم! این را از کجا آورده اى؟ عرض کرد: این از سوى خداست، خداوند به هر کس بخواهد، بى حساب روزى مى دهد. پیامبر(ص) شکر خدا را بجا آورد و فرمود: شکر مى کنم خدایى را که تو را شبیه [مریم] بانوى زنان بنى اسرائیل قرار داد».

پرسش : در روایات اسلامی، صحنه ورود حضرت زهرا(س) به محشر چگونه توصیف شده است؟ پاسخ اجمالی:

از روایات استفاده مى شود که ورود بانوى بزرگ اسلام حضرت فاطمه زهرا(س) در صحنه محشر و روانه شدن آن حضرت به بهشت، با تشریفات بسیار باشکوهى انجام مى گیرد که بیانگر عظمت فوق العاده آن حضرت است. از این رو عایشه از پیامبر(ص) روایت می کند:  «هنگامى که روز قیامت برپا شود منادى صدا مى زند: اى مردم! سرهاى خود را به زیر افکنید تا فاطمه دختر محمّد بگذرد». هم چنین در حدیث دیگرى بعد از ذکر همین معنا آمده: «فاطمه با هفتاد هزار حورالعین به سرعت برق از آن جا عبور مى کند و به سوى بهشت مى شتابد».

پرسش : چه مصائبی بر حضرت زهرا(س) پس از پیامبر اکرم(ص) وارد شد؟ پاسخ اجمالی:

با رحلت پیامبر(ص) کینه هاى بدر، خیبر و حنین که در عصر پیامبر(ص) زیر خاکستر پنهان بود آشکار گشت. احزاب منافقین به جنب و جوش افتادند تا هم از اسلام انتقام بگیرند و هم از خاندان پیامبر(ص). فاطمه زهرا(س) در مرکز دایره ای بود که تیرهاى زهرآگین دشمنان از هر سو به سمت آن پرتاب مى شد. فراق و جدایى دردناک پدر، مظلومیت جانکاه همسرش على(ع)، توطئه هاى دشمنان بر ضد اسلام و نگرانى از آینده مسلمین و حفظ میراث قرآن، دست به دست هم داده، قلب و روح پاکش را سخت مى فشرد.
 

پرسش : «ابوعبید» از علمای اهل سنت، ماجرای یورش به خانه حضرت زهرا(س) را چگونه نقل می کند؟ پاسخ اجمالی:

«ابوعبيد» در كتاب «الأموال» كه مورد اعتماد فقهاى اهل سنّت است، مى نويسد: «عبدالرّحمن بن عوف» مى گويد: «در بيمارى ابوبكر براى عيادتش به خانه او رفتم، او گفت: اى كاش سه چيز را كه انجام داده ام، انجام نمى دادم». ولی پشیمانی ابوبکر از حمله به خانه دختر پیامبر(ص) را نقل نمی کند و می گوید مایل به گفتن آن نیستم. اگرچه محققان در پاورقی این کتاب مى گويند: «جمله هاى حذف شده در كتاب ميزان الاعتدال بيان گرديده است [کاش به خانه فاطمه حمله نمی کردم]». افزون بر آنکه طبرانى، ابن عبد ربه و ... آن را آورده اند.

پرسش : «ابن عبد ربّه» از علمای اهل سنت، حادثه هتک حرمت خانه حضرت زهرا(س) توسط عمر را چگونه نقل می کند؟ پاسخ اجمالی:

«ابن عبد ربه» درباره هتک حرمت خانه حضرت زهرا(س) چنین آورده است: «ابوبكر، عمر را فرستاد تا افرادی که در خانه فاطمه هستند را بيرون كند و در صورت امتناع با آنان نبرد كند! عمر با مقدارى آتش به سوى آنها روانه شد، ناگاه با فاطمه روبه رو شد. دختر پيامبر گفت: اى فرزند خطاب آمده اى خانه ما را بسوزانى؟ او در پاسخ گفت: بلى مگر اينكه در آنچه امّت وارد شدند، شما نيز وارد شويد». او همچنین نقل می کند که ابوبکر در بستر بیماری گفت: «ای کاش خانه فاطمه را نمى گشودم هر چند آن را براى نبرد بسته بودند».