داک
doc.fileon.ir

بازی بورس پاسور

نویسنده : نادر | زمان انتشار : 14 خرداد 1400 ساعت 20:45

 

بازی بورس و قدرت ذهن

می‌خواهم در مورد يک بازی ورق توضيحاتی بدهم که به نوعی هم فال است و هم تماشا ! مزيتش اين است که هم يک بازی زيبای ورق آموزش داده می‌شود و هم می‌توانم به بحث دوست داشتنی قدرت ذهن بپردازم ! اين بازی چيزی نيست جز بازی بورس ! که با اجازه‌تان اين بازی صرفاً برای قمارهای دسته جمعی هست که بالای دستش بازی نيامده است ! حالا بخواهيد در انتها پول را پس بدهيد يا ندهيد بستگی به خودتان دارد. من يکی که هم چون عياران تمام سعيم را برای بردن می‌کنم و بعد هر چقدر که بردم در راه صدقه صرف می کنم !!!!! پس با نيت خير هم می‌توان قمار کرد. خودشان می‌گويند : الاعمالُ بالنيّات ! برای بازی نياز به دو دست ورق داريم . در اين بازی کارت‌های يک دست از ورق‌ها بين بازيکنان پخش (فروخته) می‌شود. بسته به تعداد و موجودی بازيکنان می‌توان برای هر کارت قيمت تعيين کرد. 52 ورق هست و هر کدام يک قيمتی دارد. بعد از تقسيم کارت‌ها مقداری پول جمع می‌شود. اين پول‌ها را به سه قسمت تقسيم می‌کنيم. که مقدارشان متفاوت است. بر فرض اگر صد تومان پول جمع شد می‌توان آن‌ها را به پنجاه ، سی و بيست قسمتشان کرد. حال از دست دوم ورق سه کارت را به گونه‌ای که هيچ کس نبيند زير اين پول‌ها قرار می‌دهيم ! از اين بعد کسی حق ديدن هيچ کدام از کارتهای دست دوم ( که سه تايش زير پول ها رفت ) را ندارد. يکی از بازيکنان خواننده می‌شود و به ترتيب کارت‌ها را يکی يکی می‌خواند. حال بايد حدس زده باشيد از بين کارت‌های دست اول که بين بازيکنان پخش شد سه تا کارت هست که برنده آن پول‌هاست. با هر کارتی که جناب خواننده از دست دوم می‌خواند تعداد کارت‌هايی که احتمال برد دارند کمتر می‌شود. يعنی هر کارتی که می‌خواند در واقع نشان‌گر کارت سوخته است و کارت‌هايی که مانده‌اند ارزش بيشتری پيدا می‌کنند. آن‌قدر اين خواندن ادامه پيدا می‌کند تا فقط سه کارت باقی بماند و برنده‌ها اعلام شود. تا اين جا فقط روال بازی بيان شد که به تنهايی جالب است ولی باز جالب‌تر هم می‌شود. اما چرا به اين بازی بورس گفته می‌شود؟خوب اين بازی به معنای واقعی کلمه بورس است. یعنی در اين بازی هر کارت به عنوان يک واحد خريد فروش در بازار بورس ما هست. در طول بازی ، بازی‌کنان می‌توانند به خريد و فروش کارت‌ها بپردازند. پر واضح است که هر کارت که خوانده می‌شود و به انتهای بازی‌ نزديک می‌شويم قيمت کارت‌ها افزوده می‌شود. البته قيمت‌ها می‌تواند تا سقف بيشترين پول که برای کارت‌ها در نظر گرفتيم بالا برود. برای روشن شدن يک مثال می‌زنم. فرض کنيد قيمت هر کارت 100 تومان تعيين شود. با فروختن کارت‌ها بايد پولی در حدود 5200 تومان جمع شود. فرض کنيد که سه تا کارت تعيين شده از دست دوم را با اين نرخ‌ها تعيين کرده باشيم : 2700 و 1500 1000 . در ابتدای بازی شانس برد هر کارت چندان نيست . خوب حالا فرض کنيد که از 49 کارت باقی‌مانده که خوانده می‌شود 20 کارت خوانده شده و بيست و نه کارت مانده باشد. در بد ترين شرايط می‌توان قيمت کارت‌ها را در اين مقطع 200 تومان حساب کرد. اما جالب ترين لحظه وقتی رخ می‌دهد که حدود 10 کارت باقی مانده . احتمال يک دهم احتمال بالاييست و البته ريسکش هم بالا. از اين به بعد چانه ‌ها آغاز می‌شود. يک قيمت ارائه می‌کنی طرف قبول نمی‌کند يک خورده بالاتر که بروی شايد قبول کند. قيمت کارت در شديدترين حالت ممکن است تا 2600 هم برود يعنی بيشتر از دو کارت پايين ‌تر!! يعنی ريسک بالاست و طرف تنها در صورتی ضرر نمی‌کند که کارت اول را ببرد ! ازاين به بعد به شمّ تجاری بازيکن بر ‌می‌گردد. که بر فرض در انتها حتی کارت‌هايی که از اول بازی داشته را با قيمت خوب بفروشد يا کارت‌هايی که از ديگران ‌می‌خرد ، با قيمت مناسب و در بهترين زمان باشد ! در پاره‌ای اوقات فروختن کارت ، سود بهتری دارد تا بردن سه کارت آخر!اين را هم بگويم که استراتژی‌های متفاوتی دارد اين بازی. برخی هر چه داشته باشند را نگه می‌دارند يعنی نه می‌خرند و نه می‌فروشند تا بلکه شانس بياورند. برخی سريع و در فرصت مناسب کارت‌ها را می‌فروشند که ضرر نکنند !! برخی همه کار می‌کنند حتی ضرر تا فقط ببرند. مثلاً همه‌ی کارت‌ها را می‌خرند تا ببرند!! بهترين به نظر خود بنده خريد و فروش در نيمه پايانی است ، چرا که اگر روحيه ضعيف!! نداشته باشيد ، ضرر نخواهيد کرد!در يک کلام ساده اگر می‌خواهيد بدانيد که در تجارت و خريد و فروش موفق خواهيد بود يا نه توصيه می‌کنم اين بازی را انجام بدهيد. چرا که من با هر بازاری موفق بازی کردم در اين بازی موفق بود و البته خوش شانس. اين که می‌گويم خوش شانس برای فهم همگان است. اما قبلاً هم گفتم که شانس چيز مزخرفيست و تمام اين عوامل بستگی مستقيم به قدرت ذهن ما دارد. حاضرم شرط ببندم، اگر کسی در اين بازی هميشه ناکام باشد ، در تحارت هم موفق نخواهد بود. مگر اين که معزه‌ای رخ بدهد !