داک
doc.fileon.ir

وظایف قانونی زن در زندگی مشترک

نویسنده : نادر | زمان انتشار : 19 اردیبهشت 1398 ساعت 19:42

شفقنا- گاهی اوقات در برخی خانواده‌ها بر سر تقسیم وظایف زندگی بین زن و مرد اختلاف پیش می‌آید. به عنوان مثال اغلب مردان حاضر نیستند در امور خانه به همسرشان کمک کنند چرا که خود را رئیس خانه می‌دانند و زن هم این موضوع را که هم بیرون از خانه کار کند و هم کارهای داخل خانه را به تنهایی انجام دهد عادلانه نمی‌بیند، پس در چنین شرایطی دچار اختلاف می‌شوند اما در این مطلب بر آن شدیم تا وظایف زن و مرد نسبت به یکدیگر را از بعد حقوقی بررسی کنیم. وقتی نکاح به درستی واقع شد، حقوق و تکالیفی برای زن و شوهر ایجاد می کند که حقوقدانان از آن به « آثار نکاح » یاد می‌کنند. استقلال مطلق زن و مرد بعد از ازدواج به استقلال نسبی مرکب تبدیل می‌شود. زوجین پس از ازدواج دارای یک سری وظایف و تکالیف مشترکی نسبت به همدیگر می‌شوند و هر دو باید کشتی زندگی را با حقوق مشترک پارو بزنند.  به محض اینکه نکاح صحیحی با تمامی شرایط معتبر شرعی و قانونی واقع شود، برای زوجین حقوق و تکالیفی را ایجاد می‌کند. (قانون مدنی ماده 1102)

میترا پازوکی‌زاده؛ مدرس دانشگاه در روزنامه ایران می نویسد: این حقوق و تکالیف بخشی مربوط به امور غیرمالی و بخشی در رابطه با امورمالی است و نیز بخشی مشترک بین زوجین است که باید آنها را مراعات کنند.  همچنین بخش دیگر حقوق خاص زن یا شوهر است، یعنی زوجین پس از ایجاد علقه نکاح و تحقق زوجیت، هر کدام هم حقوق و تکالیف مختص به خود را دارند و هم حقوق و تکالیف مشترک.

وظایف مشترک زوجین

بعضی از تکالیف غیرمالی، بر عهده زن و شوهر قرار داده شده است و برخی از آنها فقط بر عهده مرد و تعدادی دیگر هم مختص به زن هستند. تکالیف غیرمالی که قانونگذار بر عهده زن و شوهر قرار داده عبارتند از:

1- سکونت مشترک

هدف اصلی نکاح تشکیل خانواده و در کنار یکدیگر بودن است که بخش عمده‌ای از آرامش و ارتباط عاطفـی از این جا سرچشمه می‌گیرد و رسیدن به این هدف با جدایی آنان امکان‌پذیر نیست. بنابراین بر مرد واجب است که برای همسرش خانه ای مناسب تدارک ببیند و بر زن واجب است که در این خانه ساکن شود. قانون مدنی در باب وظیفه شوهر حکم صریحی ندارد، ولی عرف مسلّم آن را از لوازم حسن معاشرت با زن می‌داند. بنابراین زن باید در خانه‌ای که شوهر فراهم ساخته زندگی کند، اگرچه در محل تولد خود نباشد. اگر هم از زندگی خودداری کند، مستحق نفقه نخواهد بود. اما درصورتی که زن به واسطه شرط ضمن عقد حق تعیین و انتخاب مسکن را از آن خود کند، در این صورت چون مرد این حق را به زن واگذار کرده و این شرط را پذیرفته است، بایستی مطابق میل و درخواست زن خانه را تهیه کند. در همین حال بسیاری از فقها معتقدند در صورت نبود شرط نیز، زن می‌تواند مطالبه خانه شخصی کند؛ بدین معنا که اگر زوج خانه‌ای دارد که در آن اشخاص دیگری زندگی می‌‌کنند، زن ملزم به پذیرش سکونت مشترک در  چنین خانه‌ای نیست. مرحوم صاحب جواهر در این شرح بیان می‌فرماید «... و از برای بانوست که مطالبه منزلی بنماید که در آن مشارکت با غیرزوج نباشد، حال چه این مشارکت موجب ضرر باشد یا نباشد. لیکن در این صورت قدرت مرد هم بایستی مورد توجه قرار گیرد، زیرا تدارک مسکن مناسب از مصادیق معاشرت به معروف و نگهداری همسر به نحو شایسته است که خداوند بدان امر فرموده: «آنان را مورد ضرر قرار ندهید تا در فشار و ضیق نیفتند». از این آیه استفاده می‌شود که چنین حقی برای زوجه وجود دارد.

2- حسن معاشرت

برای تأمین دوام خانواده، سکونت مشترک زن و شوهرکافی نیست. چرا که آنها ضمن نکاح داوطلب شده‌اند که با هم به سربرند و در غم و شادی یکدیگر شریک باشند. همسری زن و مرد بدین معنی است که سلوکشان با خوشرویی و مسالمت و مهربانی آمیخته باشد. این دو باید از اعمالی که موجب ایجاد نفرت وکینه یا غم و اندوه در دیگری است بپرهیزند.

همة این تکالیف را ماده (1103) قانون مدنی، بدین گونه بیان می‌کند که: «زن و شوهر مکلف به حسن معاشرت با یکدیگرند».

تکلیف بـه حسن معاشرت وفـق این ماده بر عهـده زن و شوهــر قرار گرفتــه ولی به طور دقیق مصادیق آن بیان نشده و معلوم نیست چه کاری سوء معاشرت محسوب می‌شود پس برای تعیین مصادیق آن باید به عرف مراجعه کرد ولی آنچه مسلم است کارهایی مانند ناسزاگویی، ایراد ضرب و شتم، مشاجره و تحقیر در تمامی جوامع و تمدن‌ها توهین محسوب می‌گردد. ضمن اینکه حتی نحوه گفت‌وگوی زن و شوهر با هم و کلماتی که در مکالمه بین آنها رد و بدل می‌شود، می تواند در عمق روح و روان آنها تأثیر گذارباشد. به عنوان مثال اگر زنی که یک بار شوهرش دیر به خانه برگشته، با تندی از او بپرسد «چرا دیر آمدی»؟ و این حالت تحکم و حاکمیت داشته باشد، تأثیر منفی در روح و روان مرد می‌گذارد. اما اگر با لحنی حاکی از دلواپسی بپرسد که چطور شد دیر آمدی؟ حکایت از دلسوزی زن می‌کند. مهم‌ترین مطلب در بهداشت روانی توجه به بهداشت کلمات است. نظریه مذاکره در حسن معاشرت نیز  بسیار مؤثر است. مذاکره روشی بسیار کم هزینه است که در تمامی دنیا‌ پذیرفته شده و تأثیر مثبتی در زندگی دارد. صبر نیز در ایجاد حسن معاشرت خیلی مهم است. یکی از اندیشمندان می‌گوید: «کسانی که در زندگی صبور  نیستند بدبخت هستند. صبر و حوصله آخرین کلیدی است که در مشکلات را خواهد گشود.»

3- همکاری زوجین در استوار کردن مبانی خانواده و تربیت فرزند

قانون مدنی در این مورد از تکالیف زوجین در ماده (1104) بیان می‌کند: «زوجین باید در تحکیم مبانی  خانواده و تربیت اولاد خود به یکدیگر معاضدت کنند». هدف اصلی از تشکیل خانواده و ازدواج، همکاری در زندگی و اشتراک مساعی زن و شوهر در تأمین سعادت و رفاه خانواده است. بنابراین زن و شوهر نباید از کمک به یکدیگر در امور خانواده و تربیت اولاد دریغ ورزند.

توضیح اینکه در مواردی مثل دیوانگی یا ابتلای به امراض ساری همسر بیمار، مکلّف نیست با پرستاری کردن از او خود را به خطر بیندازد؛ در اینجا حقوقی که بر همسران واجب می‌باشد، این است که مانند دو شریک و همـدل یاور هم باشند و هنگام بیماری اقدامی را که به حکم عرف برای بیمار ضرورت دارد (مانند دعوت پزشک و بردن بیمار به بیمارستان) انجام دهند. نتیجه مهمی که از نظر حقوقی بر این تکلیف زن و شوهر بار می‌شود این است که هیچ یک از آنان حق ندارد از باب خدماتی که در خانواده انجام می‌دهد و کمک‌هایی که به همسر خود می‌کند دستمزد بخواهد.

4- شغل همسر

طبق قانون اگر زن شغلی مغایر با شئون انتخاب کند، زوج می‌تواند مانع اشتغال او شود زوج نیز باید شغلی مناسب شئون انتخاب کند وگرنه زوجه حق ممانعت دارد. از آنجا که در روابط خانوادگی، تنها حیثیت مشترک زن و مرد مطرح است، بنابراین زن و مرد نباید شغلی مغایر با شئون خانوادگی و اجتماعی انتخاب کنند.  چرا برخی مشاغل مخالف شئون محسوب می‌شود؟

در قانون، اصلی به نام اصل قانونی بودن جرم و مجازات وجود دارد. هر چیزی که در قانون، جرم تلقی می‌شود و برای آن مجازات تعیین کرده‌اند، مغایر شئون خانوادگی است. اگر یکی از زوجین، شغلی مغایر با شئون خانوادگی انتخاب کند دادگاه اقدام‌هایی را علیه او انجام می‌دهد از جمله اینکه: اگر باز گرداندن مرد به جایگاه واقعی خود میسر باشد، دادگاه او را به این کار ملزم می‌کند، اما اگر الزام  دادگاه ممکن نبود زن می‌تواند تقاضای طلاق کند.

در پایان سؤالی که مطرح می‌شود این است که آیا رعایت این نکات و قوانین، می‌تواند ضامن ایجاد آرامش و امنیت در کانون خانواده شود یا خیر؟

آنچه در پاسخ به این سؤال می‌توان بیان کرد، این است که باید توجه داشت، نه قانـون و نه ضمانت اجـرای آن هیـچ‌کدام نمی‌توانند آن آرامشی را که در خانواده لازم است تأمین و سعادت خانواده را برای همیشه تضمین کنند. آنچـه در خوشبختـی خانواده بیش از هر چیـز مؤثر است، اخلاق و برخورد صحیح و اصولی است. این زن و شوهرند که با تعقل، منطق، مهربانی و صمیمیت خود می‌توانند از زندگـی معقولی برخوردار باشند و با وفاداری نسبت به هم و اشتراک مساعی و گذشت نسبت به یکدیگر، زندگی را رونق بخشیده و به آن صفا بخشند. بنابراین زن و مرد قبل از آنکه به فکر قانون و ضمانت اجرای آن باشند، باید به فکر اخلاق و صفای درون باشند. در عین حال قانونگذار موظف است در قانون، حقوق و تکالیف را بطور مشروح بیان کند تا در صورت تخلف هر یک از زوجین از وظیفه خود، براساس قانون با او برخورد شود.

انتهای پیام

http://www.shafaqna.com/persian/