مسافر باید نماز ظهر و عصر و عشا را با نُه شرط، شکسته بجا آورد، یعنى دو رکعت بخواند:
شرایط شکسته شدن نماز مسافر
شرط اول: سفر او کمتر از هشت فرسخ شرعى نباشد
مسأله ۱۵۴۳. کسى که رفت و برگشت او مجموعاً هشت فرسخ (تقریباً 44کیلومتر) است، خواه رفتن یا برگشتنش کمتر از چهار فرسخ باشد یا نباشد، باید نماز را شکسته بخواند، بنابراین اگر رفتن سه فرسخ و برگشتن پنج فرسخ، یا به عکس باشد، باید نماز را شکسته - یعنى دو رکعتى - بخواند. این نوع مسافت را که در آن مسیر رفت و برگشت، مجموعاً هشت فرسخ میباشد، «مسافت تلفیقی» مینامند.[۱]
مسأله ۱۵۴۴. اگر رفت و برگشت او هشت فرسخ باشد، اگر چه روزى که میرود همان روز یا شب آن برنگردد، باید نماز را شکسته بخواند، ولى بهتر است که در این صورت احتیاط کرده تمام نیز بخواند.
مسأله ۱۵۴۵. اگر سفر، مختصرى از هشت فرسخ کمتر باشد، یا انسان نداند که سفر او هشت فرسخ است یا نه، نباید نماز را شکسته بخواند و چنانچه شک کند که سفرش هشت فرسخ است یا نه، تحقیق کردن لازم نیست و باید نمازش را تمام بخواند؛ هرچند احتیاط مستحب است در صورت شک تحقیق نماید.
مسأله ۱۵۴۶. اگر فرد یقین یا اطمینان داشته باشد یا بیّنه (دو مرد عادل) خبر دهند که سفر او هشت فرسخ است، باید نماز را شکسته بخواند؛ امّا اگر یک عادل، یا شخص موثّقی، خبر دهد که سفر انسان هشت فرسخ است، در صورتی که انسان به گفته او یقین یا اطمینان پیدا کند، باید نماز را شکسته بخواند و گرنه گفتار او حجّت شرعی محسوب نمیشود و نمازش کامل است. همچنین اگر دو بیّنه برخلاف یکدیگر باشند، هردو از اعتبار ساقط شده و فرد باید نماز را تمام بخواند؛ هرچند احتیاط مستحب است نمازش را شکسته هم بخواند.
مسأله ۱۵۴۷. کسى که یقین یا اطمینان دارد سفر او هشت فرسخ است یا به طریق معتبر دیگری مثل بیّنه اعتماد نموده، اگر نماز را شکسته بخواند و بعد بفهمد که هشت فرسخ نبوده، باید آن را چهار رکعتى بجا آورد و اگر وقت گذشته، قضا نماید.
مسأله ۱۵۴۸. کسى که قصد رفتن به محل معیّنی را داشته و یقین یا اطمینان دارد سفرى که میخواهد برود هشت فرسخ نیست، یا شک دارد که هشت فرسخ هست یا نه، چنانچه در بین راه بفهمد که سفر او هشت فرسخ بوده، اگر چه کمى از راه باقى باشد، باید نماز را شکسته بخواند و اگر تمام خوانده دوباره شکسته بجا آورد؛ ولى اگر وقت گذشته لازم نیست قضا نماید.
مسأله ۱۵۴۹. اگر بین دو محلّى که فاصله آنها کمتر از چهار فرسخ است، چند مرتبه رفت و آمد کند، اگر چه روى هم رفته هشت فرسخ شود، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله ۱۵۵۰. اگر محلّى دو راه داشته باشد، یک راه آن کمتر از هشت فرسخ و راه دیگر آن هشت فرسخ یا بیشتر باشد، چنانچه انسان از راهى که هشت فرسخ است به آنجا برود، باید نماز را شکسته بخواند و اگر از راهى که هشت فرسخ نیست برود، باید تمام بخواند.
مسأله ۱۵۵۱. ابتداى هشت فرسخ را باید از جایى حساب کند که شخص پس از عبور از آنجا مسافر محسوب میشود و آنجا غالباً آخر شهر یا روستا است؛ ولى در بعضی از شهرهاى بسیار بزرگ (بلاد کبیره) ممکن است آخر محله باشد.
انتهای مسافت شرعی برای فرد مسافری که قصد دارد به شهر یا روستایی که وطن او نمیباشد سفر نماید، آخرین مقصد فرد در آن شهر یا روستا میباشد؛ به عنوان مثال فردی که وطن وی در (15) کیلومتری شهر مشهد میباشد، چنانچه قصد داشته باشد به مکانی در شهر مشهد مانند حرم مطهّر امام رضا علیه السلام که در (25) کیلومتری وطن وی قرار دارد برود و برگردد، نمازش در این سفر شکسته است؛ امّا اگر قصد دارد تنها به مکانی در داخل شهر مشهد که در (20) کیلومتری وطن وی قرار دارد برود و از همانجا برگردد، نمازش تمام است.
شرط دوم: از اول سفر قصد پیمودن هشت فرسخ را داشته باشد
مسأله ۱۵۵۲. نماز مسافر در صورتی شکسته است که بداند هشت فرسخ راه را میپیماید - هرچند به شکل مسافت تلفیقی - پس اگر به جایى که کمتر از هشت فرسخ است مسافرت کند و بعد از رسیدن به آنجا قصد کند جایى برود که با مقدارى که آمده هشت فرسخ شود، چون از اول قصد هشت فرسخ را نداشته، باید نماز را تمام بخواند؛ ولى اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود، یا از آنجا به جایی برود و سپس به وطنش یا مکانی که میخواهد ده روز بماند برگردد و مجموع این رفت و برگشت هشت فرسخ باشد و در بین هم یکی از قطع کنندههای سفر - که بعداً ذکر میشود - پیش نیاید، باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله ۱۵۵۳. کسى که نمیداند سفرش چند فرسخ است، مثلاً براى پیدا کردن گمشدهاى مسافرت میکند و نمیداند که چه مقدار باید برود تا آن را پیدا کند، باید نماز را تمام بخواند؛ ولى در برگشتن چنانچه تا وطنش یا جایى که میخواهد ده روز در آنجا بماند، هشت فرسخ یا بیشتر باشد، باید نماز را شکسته بخواند و نیز اگر در بین رفتن قصد کند که به جایی برود و سپس به وطنش یا مکانی که میخواهد ده روز بماند برگردد و در بین هم یکی از قطع کنندههای سفر پیش نیاید، باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله ۱۵۵۴. مسافر در صورتى باید نماز را شکسته بخواند که سفرش به حد مسافت شرعی را به امر دیگری وابسته نکرده باشد، پس کسى که از شهر بیرون میرود و مثلاً قصدش این است که اگر رفیق پیدا کند، سفر هشت فرسخى برود، چنانچه اطمینان دارد که رفیق پیدا میکند، باید نماز را شکسته بخواند و اگر اطمینان ندارد، باید تمام بخواند.
مسأله ۱۵۵۵. کسى که قصد هشت فرسخ دارد - اگر چه در هر روز مقدار کمى راه برود - وقتى به حدّ ترخّص (که معنایش در مسأله ۱۵۹۴ خواهد آمد) برسد باید نماز را شکسته بخواند. ولى اگر در هر روز مقدار بسیار کمى راه برود، احتیاط لازم آن است که نمازش را هم تمام و هم شکسته بخواند.
مسأله ۱۵۵۶. کسى که در سفر در اختیار دیگرى است، مانند زن و فرزند و خادم و زندانى، چنانچه بداند سفر او (فردی که زن و... در اختیار او هستند) هشت فرسخ است باید نماز را شکسته بخواند، واگر نداند و شک در قصد وی داشته باشد، نماز را تمام بجا آورد و پرسیدن لازم نیست؛ گرچه مطابق با احتیاط مستحب است.
مسأله ۱۵۵۷. کسى که در سفر در اختیار دیگرى است، اگر بداند یا گمان داشته باشد که پیش از رسیدن به چهار فرسخ از او جدا میشود و سفر نمیکند، باید نماز را تمام بخواند؛ همچنین کسی که در سفر در اختیار دیگری است، اگر شک داشته باشد یا احتمال عقلایی دهد که پیش از رسیدن به چهار فرسخ از او جدا میشود و سفر نمیکند، باید نماز را تمام بخواند؛ هرچند این شک به سبب این باشد که احتمال میدهد در بین مسیر، قبل از رسیدن به چهار فرسخ، مانعی از ادامه مسافرت برای او پیش آید، ولی اگر اطمینان دارد که قبل از رسیدن به چهار فرسخ از او جدا نمیشود، احتمال پیش آمد موانعی که مورد انتظار نیست و بسیار بعید میباشد، اثر ندارد و باید نماز را شکسته بخواند.
شرط سوّم: در بین راه از قصد خود برنگردد
مسأله ۱۵۵۸. اگر بعد از پیمودن مقدارى از راه که با برگشتن هشت فرسخ میشود، از مسافرت منصرف شود، چنانچه تصمیم داشته باشد همانجا بماند، یا بعد از ده روز برگردد، یا در برگشتن و قصد اقامت ده روز مردّد باشد، باید نماز را تمام بخواند و همچنین است حکم اگر احتمال دهد سی روز بدون قصد در آنجا میماند.
مسأله ۱۵۵۹. اگر بعد از پیمودن مقدارى از راه که با برگشتن هشت فرسخ میشود، از مسافرت منصرف شود و تصمیم داشته باشد که برگردد و در بین هم یکی از قطع کنندههای سفر (که بعداً ذکر میشود) پیش نیاید، باید نماز را شکسته بخواند؛ همچنین اگر مسافری که قصد دارد مسافت شرعی را طی کند، پیش از رسیدن به چهار فرسخ - مثلاً سه فرسخی - از مسافرت منصرف شود، اما تصمیم داشته باشد بدون ارتکاب قطع کنندههای سفر، از راه دیگری که پنج فرسخ است به وطنش برگردد به گونهای که مجموع رفت و برگشت هشت فرسخ باشد باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله ۱۵۶۰. اگر براى رفتن به محلی که به تنهایی یا به ضمیمه برگشت هشت فرسخ میشود، حرکت کند و بعد از رفتن مقدارى از راه، بخواهد جاى دیگرى برود، چنانچه از محل اوّلى که حرکت کرده تا جایى که میخواهد برود به تنهایی یا به ضمیمه برگشت، هشت فرسخ باشد، باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله ۱۵۶۱. اگر پیش از آنکه به هشت فرسخ را برسد، مردّد شود که بقیه راه را برود یا نه و در موقعى که مردّد است راه نرود و بعد تصمیم بگیرد که بقیه راه را برود، باید تا آخر مسافرت نماز را شکسته بخواند.
مسأله ۱۵۶۲. اگر پیش از آنکه به هشت فرسخ برسد، مردّد شود که بقیه راه را برود یا نه و در موقعى که مردّد است مقدارى راه برود و بعد تصمیم بگیرد که هشت فرسخ دیگر برود و یا تا جایى برود که رفت و برگشتش هشت فرسخ شود، باید تا آخر مسافرت نماز را شکسته بخواند.
مسأله ۱۵۶۳. اگر پیش از آنکه به هشت فرسخ برسد، مردّد شود که بقیه راه را برود یا نه و در موقعى که مردّد است مقدارى راه برود و بعد تصمیم بگیرد که بقیه راه را برود، چنانچه مجموع مسافت رفت وبرگشت به استثنای مسافتى که با تردید پیموده است کمتر از هشت فرسخ باشد، باید نماز را تمام بخواند واگر کمتر نیست نمازش شکسته است.
شرط چهارم: قبل از رسیدن به هشت فرسخ، قطعکننده سفر[۲] پیش نیاید
مسأله ۱۵۶۴. کسی که میخواهد از وطن خویش به مقصدی برود که در کمتر از هشت فرسخی است و در آنجا ده روز اقامت نماید سپس به وطنش برگردد، باید نماز را در بین مسیر رفتن به محلّ اقامتِ ده روز و در مسیر برگشت، تمام بخواند، هرچند مجموع مسیر رفت و برگشت به ضمیمه هم هشت فرسخ باشد.
همچنین کسی که میخواهد از وطنش به مقصدی که آنجا نیز وطن دوم اوست و در فاصله کمتر از هشت فرسخی قرار دارد برود و در آن توقّف کند، سپس به وطن اولش برگردد، باید نماز را در مسیر رفتن به وطن دوم و در مسیر برگشت به وطن اول، تمام بخواند هرچند مجموع مسیر رفت و برگشت به ضمیمه هم هشت فرسخ باشد.
شایان ذکر است، در این دو فرض، تنها در صورتی نماز فرد در مسیر رفت یا برگشت، شکسته است که مسیر رفت به تنهایی یا مسیر برگشت به تنهایی، هشت فرسخ یا بیشتر باشد.[۳]
مسأله ۱۵۶۵. کسى که نمیداند پیش از رسیدن به هشت فرسخ از وطنش میگذرد یا نه، یا ده روز در محلى قصد اقامت مینماید یا نه، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله ۱۵۶۶. کسى که میخواهد پیش از رسیدن به هشت فرسخ از وطنش بگذرد و در آن توقف کند، یا ده روز در محلى بماند و نیز کسى که مردّد است که از وطنش بگذرد، یا ده روز در محلى بماند، اگر از ماندن ده روز یا گذشتن از وطن منصرف شود، باز هم باید نماز را تمام بخواند، ولى اگر باقیمانده راه هرچند به ضمیمه برگشت هشت فرسخ باشد، باید نماز را شکسته بخواند.
شرط پنجم: براى کار حرام سفر نکند
مسأله ۱۵۶۷. اگر فرد برای کار حرامی مثل تجارت ربوی یا دزدی سفر کند باید نماز را تمام بخواند و همچنین است اگر خود سفر حرام باشد، مثل آنکه براى او ضررى - که موجب مرگ یا نقص عضو است - داشته باشد، یا زن بدون اجازه شوهر سفرى برود که بر او واجب نباشد، ولى اگر مثل سفر حج واجب باشد، باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله ۱۵۶۸. سفرى که واجب نیست، اگر سبب اذیت - ناشى از شفقت و دلسوزی - پدر و مادر باشد حرام است و اگر فرد چنین سفری برود معصیت کرده و باید در آن سفر نماز را تمام بخواند و روزه هم بگیرد.
مسأله ۱۵۶۹. کسى که سفر او حرام نیست و براى کار حرام هم سفر نمیکند، اگر چه در سفر معصیتى انجام دهد، مثلاً غیبت کند یا دروغ بگوید، باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله ۱۵۷۰. اگر براى آنکه کار واجبى را ترک کند مسافرت نماید - چه اینکه غرض دیگرى از سفر داشته باشد یا نه - نمازش تمام است، پس کسى که شرعاً بدهکار است و سر رسید پرداخت بدهیش فرارسیده است، اگر بتواند بدهى خود را بدهد و طلبکار هم مطالبه کند، چنانچه نتواند در سفر بدهى خود را بدهد وبراى فرار از پرداخت قرض مسافرت نماید، باید نماز را تمام بخواند. ولى اگر سفرش براى کار دیگرى است اگر چه در سفر ترک واجب نیز بنماید، باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله ۱۵۷۱. اگر در سفر وسیله سوارى او غصبى باشد و براى فرار از مالک مسافرت کرده باشد، یا در زمین غصبى مسافرت کند، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله ۱۵۷۲. کسى که به همراه ظالم مسافرت میکند اگر ناچار نباشد و مسافرت او کمک به ظالم در ظلمش محسوب شود یا سبب جلال و شوکت و تقویت ظالم شود، باید نماز را تمام بخواند و اگر ناچار باشد، یا مثلاً براى نجات دادن مظلومى با او مسافرت کند، نمازش شکسته است.
مسأله ۱۵۷۳. کسی که سفر او، سفر معصیت است - مثل اینکه برای انجام کار حرامی به حدّ مسافت شرعی سفر میکند - اگر در بین راه از قصد معصیت برگردد، خواه باقیمانده راه به تنهایی یا مجموع رفت و برگشت از آنجا هشت فرسخ باشد یا نباشد، باید نماز را شکسته بخواند.
شرط ششم: سفر برای صید لهوی نباشد
مسأله ۱۵۷۴. اگر فرد برای لهو و خوش گذرانی به حد مسافت شرعی برای صید و شکار برود - هرچند این عمل به خودی خود، حرام نیست - ولی نمازش در حال رفتن تمام و در برگشتن شکسته است به شرط آنکه برگشتن برای شکار لهوی نباشد و فرق ندارد برگشتن به تنهایی هشت فرسخ باشد یا نباشد.
مسأله ۱۵۷۵. اگر فرد برای تهیه معاش و تأمین مخارج زندگیاش به شکار رود، نمازش شکسته است و همچنین است اگر برای کسب و زیاد کردن مال برود؛ هرچند در این صورت احتیاط مستحب آن است که نماز را هم شکسته و هم تمام بخواند.
مسأله ۱۵۷۶. اگر به قصد تفریح و گردش به حدّ مسافت شرعی مسافرت کند، سفر او حرام نیست و باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله ۱۵۷۷. در سفری که عرفاً باطل محسوب میشود - مثل سفری که در آن غرض و هدف عقلایی وجود ندارد و در عرف، سفری بیهوده و باطل محسوب میشود - احتیاط واجب، جمع بین نماز شکسته و تمام است.
شرط هفتم: از کسانى که خانه آنها همراهشان است، نباشد
مسأله ۱۵۷۸. افرادی که خانهشان همراه آنهاست، مانند صحرانشینهائى که در بیابانها گردش میکنند و هرجا آب و خوراک براى خود و اطرافیان و چهارپایانشان پیدا کنند میمانند و بعد از چندى به جاى دیگرى میروند، در این مسافرتها باید نماز را تمام بخوانند.
مسأله ۱۵۷۹. اگر صحرانشین مثلاً براى پیدا کردن منزل و چراگاه حیواناتش سفر کند، چنانچه با چادر و اسباب و اثاث باشد که صدق کند خانهاش همراهش میباشد، نماز را تمام بخواند، وگرنه چنانچه سفر او هشت فرسخ باشد، نماز را شکسته بخواند.
مسأله ۱۵۸۰. اگر صحرانشین مثلاً براى زیارت یا حج، یا تجارت و مانند اینها مسافرت کند، اگر عنوان خانه به دوش بر وی صدق نکند باید نماز را شکسته بخواند و اگر صدق کند، نمازش تمام است.
شرط هشتم: شغلش سفر نبوده ونیز کثیرالسفر در حدّ مسافت شرعی نباشد
مسأله ۱۵۸۱. «کسی که شغلش سفر است» یا «کثیر السفر» در حدّ مسافت شرعی است، باید نمازش را تمام بخواند و این امر در سه مورد محقّق میشود:
1. کسی که سفر در حدّ مسافت شرعی شغل اوست مانند راننده، خلبان، کشتیبان.
2. کسی که سفر در حدّ مسافت شرعی مقدّمه شغل اوست مانند معلّم، پزشک، تاجر یا کارگری که بین وطن و محلّ کارش در رفت و آمد است.
3. کسی که برای غیر شغل مثل زیارت، معالجه بیماری، تفریح، زیاد به مسافرت در حدّمسافت شرعی میرود.
گروه دوم و سوم - اگر عنوان «کثیر السفر» عرفاً بر آنان صدق کند - باید نمازهایشان را در سفر، کامل بخوانند؛ امّا در گروه اول، لازم نیست به او کثیرالسفر بگویند؛ بلکه اگر در عرف «کسی که شغلش سفر است» به او گفته میشود، یعنی کسی که کار او سفر کردن در حدّ مسافت شرعی باشد، مثل رانندهای که شغلش حمل مسافر یا کالا است - هرچند این کار شغل موقّت او باشد - با صدق عرفی این عنوان، نمازش تمام است.
مسأله ۱۵۸۲. فردی که شغلش سفر است مثل راننده، برای تمام بودن نمازش دو امر شرط است:
1. قصد ادامه این شغل را برای مدّت قابل توجه داشته باشد به گونهای که عنوان «کسی که شغلش سفر است» در مورد او به کار رود مثل رانندهای که تصمیم دارد برای مدّت قابل توجّهی در حدّ مسافت شرعی رانندگی کند، به گونهای که عرف او را راننده حدّ مسافت شرعی به حساب میآورد.
2. فاصله بین سفرهای شغلیاش زیادتر از مقدار معمول نباشد، به حدّی که به صدق عنوان شغلی ضرر وارد نماید و این فاصله با توجه به انواع سفر متفاوت است.
بنابراین رانندهای که مثلاً تنها شبهای جمعه مسافر از نجف به کربلا میبرد یا فقط شبهای جمعه مسافر از تهران به قم میبرد و بقیه هفته در وطن است، راننده حدّ مسافت شرعی بر او صدق نمیکند پس نمازش در این سفرها شکسته است؛ امّا رانندهای که در هر ماه از مشهد به کربلا یا سوریه یک بار به مدّت پانزده روز مسافر میبرد، صدق میکند که کارش رانندگی در حدّ مسافت شرعی است و نمازش کامل میباشد.
مسأله ۱۵۸۳. در صدق عنوان کثیرالسّفر در مورد کسی که مقدمه شغلش، مسافرت است یا برای غیر شغلش زیاد سفر میرود (مورد 2 و 3 و در مسأله ۱۵۸۱) سه امر معتبر است و با وجود این سه شرط نماز فرد تمام است:
1. قصد ادامه این کار را برای مدّت قابل توجّهی داشته باشد؛ مثل مدّت شش ماه از یک سال یا اینکه در زمان دو سال یا بیشتر، هر سال مدّت سه ماه.
2. حداقلّ ده روز در هر ماه، در حال سفر باشد (هرچند این ده روز در ضمن دو یا سه سفر باشد) یا ده بار در هر ماه (در ده روز مختلف) سفر برود (هرچند زمان سفرهای او به حد مسافت شرعی، چند ساعت باشد) امّا اگر عدد سفرها یا روزهای مسافرت او 8 یا 9 باشد، بنابر احتیاط واجب در همه سفرها نمازش را هم شکسته و هم تمام بخواند و اگر عدد سفرها یا روزهای مسافرت او در ماه (7) یا کمتر باشد نمازش شکسته است.
3. کثرت سفر (زیاد سفر کردن) به فعلیت برسد و قبل از آن بنابر احتیاط واجب نمازش را هم تمام و هم شکسته بخواند.
بنابراین کسی که مقدّمه کارش، سفر است (مثل معلّمی که برای تدریس به حدّ مسافت شرعی میرود) یا فردی که برای غیر شغل مسافرت میرود (مثل فردی که نذر زیارت دارد و برای ادای نذر، مسافرت مینماید) و قصد دارد سه بار یا سه روز در هفته در مسافرت باشد و این کار را برای مدّت شش ماه از یک سال یا برای مدّت دو سال یا بیشتر، سالی سه ماه ادامه دهد، چنین فردی دو هفته اول، بنابر احتیاط واجب، نمازش را هم شکسته و هم تمام بخواند و بعد از آن نمازش تمام است.[۴]
مسأله ۱۵۸۴. کسی که شغلش مسافرت است (گروه اول)، شرط نیست که سه بار مسافرت کند تا نمازش تمام باشد، بلکه همین که عنوان راننده حدّ مسافت شرعی و مانند آن بر او منطبق شود، هرچند در اولین سفر باشد، نمازش تمام است؛ امّا کسی که مقدّمه شغلش، سفر است یا کثیر السفر در غیر شغل است (گروه دوم و سوم)، همچنان که گذشت وقتی نمازش تمام است که کثرت سفر او به فعلیت برسد و قبل از آن، بنابر احتیاط واجب، بین نماز شکسته و تمام جمع نماید.
مسأله ۱۵۸۵. کسی که شغلش مسافرت است مثل راننده، یا مسافرت مقدّمه شغل او است مثل معلّم، اگر برای کار دیگری مثلاً برای زیارت یا حجّ مسافرت کند، باید نماز را شکسته بخواند؛ مگر آنکه عرفاً او را «کثیر السفر» بگویند؛ مانند کسی که دائماً سه روز در هفته مسافر است[۵] و در این صورت نمازش حتّی در سفر حج یا زیارت و مانند آن کامل است همچنین اگر مثلاً رانندهای که کثیر السفر است و نمازش در سفر شغلی تمام است، اتومبیل خود را برای زیارت کرایه بدهد و عدّهای را برای زیارت با اتومبیل خود ببرد و در ضمن خودش هم زیارت کند، در هر حال باید نماز را تمام بخواند.
مسأله ۱۵۸۶. حَمَلهدار یعنی کسی که برای رساندن حاجیها به مکّه مسافرت میکند، چنانچه عرفاً شغلش مسافرت باشد[۶] باید نماز را تمام بخواند همچنین اگر کثیرالسفر[۷] محسوب گردد و زیاد مسافرت برود - مثل سه ماه در هر سال - باید نماز را تمام بخواند.
و اگر شغلش مسافرت نباشد و کثیرالسفر هم محسوب نشود، مانند اینکه فقط در ایام حجّ برای حملهداری سفر میکند و مدّت سفر او کم باشد مثلاً دو سه هفته، نماز او شکسته است و اگر شک داشته باشد که کثیر السّفر بر او صدق میکند، یا نه، بنابر احتیاط لازم بین نماز شکسته و نماز تمام، جمع کند.
مسأله ۱۵۸۷. کسی که در مقداری از سال شغلش مسافرت است، مثل رانندهای که هر سال فقط در سه ماه فصل تابستان یا زمستان اتومبیل خود را کرایه میدهد و به حدّ مسافت سفر میرود، باید در سفرهایی که در آن فصل انجام میدهد، نماز را تمام بخواند و احتیاط مستحب آن است که هم شکسته و هم تمام بخواند؛ همچنین کسی که در قسمتی از سال کثیرالسفر است مانند معلّمی که فقط در فصل بهار در هر سال زیاد برای تدریس سفر میکند، باید در سفرهایی که در آن مدّت از سال انجام میدهد نماز را تمام بخواند.
و به طور کلّی اگر سفر شغلی یا کثرت سفر (زیاد سفر کردن) در حدّ مسافت، مختصّ به وقت معیّنی از سال باشد، احکام کثیر السّفر در اوقات دیگر سال که فرد در معرض سفر شغلی یا کثرت سفر نیست، بار نمیشود؛ بنابراین در سفرهای اتّفاقی و متفرّقی که در اوقات دیگر سال دارد، نمازش شکسته است.
مسأله ۱۵۸۸. راننده و دوره گردی که مثلاً در دو سه فرسخی شهر یا مثلاً 15 یا 20 کیلومتری شهر رفت و آمد میکند، چنانچه اتّفاقاً سفر هشت فرسخی برود، باید نماز را شکسته بخواند.
مسأله ۱۵۸۹. کسی که کثیرالسّفر در حدّ مسافت شرعی محسوب میشود (سه مورد مذکور در مسأله ۱۵۸۱)، چنانچه ده روز یا بیشتر در وطن خود بماند - چه از اوّل قصد ماندن ده روز یا بیشتر از آن را داشته باشد یا بدون قصد ده روز یا بیشتر بماند - باز هم باید در اولین سفری که بعد از ماندن ده روز یا بیشتر میرود، نماز را تمام بخواند.
و اگر چنین شخصی در غیر وطن خود ده روز یا بیشتر - با قصد، یا بدون قصد - بماند، باز هم همین حکم را دارد؛ ولی در خصوص مُکاریٖ (یعنی کسی است که مرکب یا وسیله نقلیهای دارد که آن را کرایه میدهد و با آن بار یا مسافر را جابه جا میکند مثل رانندهای که اتومبیل خویش را برای حمل مسافر یا کالا کرایه میدهد یا چارواداری که اسب یا شتر خویش را برای انتقال بار کرایه میدهد) اگر چنین باشد، احتیاط مستحب آن است که در اوّلین سفری که بعد از ده روز میرود، هم شکسته و هم تمام بخواند.
مسأله ۱۵۹۰. کسانی که شغل آنها مسافرت است مثل مُکاریٖ، در صورتی که مسافرت بیش از مقدار معمول بر آنها موجب مشقّت و خستگی شود، باید نماز را شکسته به جا آورد.
مسأله ۱۵۹۱. کسی که در شهرها سیاحت میکند و برای خود وطنی اختیار نکرده، نماز را تمام بخواند.
مسأله ۱۵۹۲. کسی که شغلش مسافرت نیست، اگر مثلاً در شهری یا در روستایی جنسی دارد که برای حمل آن، مسافرتهای پی در پی میکند، باید نماز را شکسته بخواند مگر آنکه کثیر السفر باشد؛ که معیار آن در مسأله (1583) گذشت.
شرط نهم: اگر از وطن حرکت میکند به حدّ ترخّص برسد
مسأله ۱۵۹۳. فردی که از وطنش حرکت میکند، در صورتی که به حدّ ترخّص برسد نمازش شکسته میشود و امّا در غیر وطن، حدّ ترخّص اثرى ندارد و همین که از محل اقامت خارج شود، نمازش شکسته است.
مسأله ۱۵۹۴. حدّ ترخّص، جایى است که اهل شهر - حتى آنها که در توابع آن هستند - به علّت دور شدن مسافر، نتوانند او را ببیند و نشانه آن این است که او اهل شهر و توابع آن را نتواند ببیند.
مسأله ۱۵۹۵. مسافرى که به وطنش برمیگردد، تا وقتى که وارد وطنش نشده، باید نماز را شکسته بخواند و در این رابطه رسیدن به حدّ ترخص، اثری ندارد و همچنین مسافرى که میخواهد دَه روز در محلى بماند تا وقتی که به آن محل نرسیده، نمازش شکسته است.
مسأله ۱۵۹۶. هرگاه شهر یا روستا در بلندى باشد که اهل آن از دور دیده شود، یا بقدرى گود باشد که اگر انسان کمى دور شود اهل آن را نبیند، فردی از اهالى آن شهر که مسافرت میکند، وقتى به اندازهاى دور شود که اگر آن شهر در زمین هموار بود، اهلش از آنجا دیده نمیشد، باید نماز خود را شکسته بخواند و نیز اگر پستى و بلندى راه بیشتر از معمول باشد، باید ملاحظه معمول را بنماید.
مسأله ۱۵۹۷. کسى که در کشتى یا قطار نشسته و قبل از رسیدن به حدّ ترخّص به نیّت نماز تمام مشغول نماز شود، ولى قبل از رکوع رکعت سوم به حدّ ترخّص برسد، باید نمازش را شکسته بجا آورد و اگر بعد از رسیدن به حدّ رکوعِ رکعت سوم و پس از آن به حدّ ترخّص برسد، نمازش را رها نموده و باید نماز دیگری را شکسته به جا آورد و تمام کردن نماز اوّل لازم نیست.
مسأله ۱۵۹۸. اگر بینایی فرد، غیر معمولى باشد، در محلّى باید نماز را شکسته بخواند که افراد معمولی، اهل آخرشهر را نبینند و ملاک دیدن باچشم است نه با دوربین و ابزار.
مسأله ۱۵۹۹. اگر موقعى که سفر میرود شک کند که به حدّ ترخّص رسیده یا نه، باید نماز را تمام بخواند.
مسأله ۱۶۰۰. اگر کسی یقین یا اطمینان داشته باشد که به حدّ ترخّص نرسیده، یا شک داشته باشد که به حدّ ترخّص رسیده یا نه و نماز را تمام بخواند، سپس معلوم شود که در وقت نماز به حدّ ترخّص رسیده بوده، چنانچه هنوز وقت باقی و در مسافرت است باید نمازش را دوباره شکسته بخواند و اگر در این حال نماز را نخواند، باید قضای آن را مطابق با وظیفه آخر وقت انجام دهد و امّا اگر بعد از گذشتن وقت بفهمد اشتباه کرده، قضای نماز واجب نیست.
مسأله ۱۶۰۱. اگر کسى یقین پیدا کند که به حدّ ترخّص رسیده و نماز را شکسته بجا آورد و سپس معلوم شود که در وقت نماز به حدّ ترخّص نرسیده بود، باید نماز را دوباره بجا آورد، پس چنانچه در این حال هنوز به حدّ ترخّص نرسیده باشد باید نماز را تمام بخواند، ودر صورتى که از حدّ ترخّص گذشته باشد نماز را شکسته بجا آورد و اگر وقت گذشته نماز را مطابق وظیفهاش در آخر وقت آن، بجا آورد.
قطع کنندههای سفر
مواردی که سفر را قطع میکند و موجب کامل شدن نماز فردی که مسافر بوده میشود، «قواطع سفر» نامیده میشوند که در مسائل بعد به ذکر احکام آن پرداخته میشود:
مورد اوّل (از قواطع سفر): قصد عبور و توقّف در وطن
به طور کلی احکام وطن به این شرح است:
احکام وطن
مسأله ۱۶۰۲. منظور از وطن، یکی از مکانهای سهگانه زیر میباشد:
1. وطن اصلی: منظور از آن مقرّ و اقامت گاه اصلی فرد میباشد که معمولاً محلّ سکونت پدر و مادر و زادگاه فرد است که پس از تولّد در آنجا زندگی میکرده است.
2. وطن اتّخاذی دائمی: محلّی را که انسان برای اقامت دائمی خود انتخاب کرده است و میخواهد باقیمانده عمرش را در آنجا بماند.
3. وطن موقّت: جایی را که انسان محلّ زندگی خود یا مقرّ کاری یا تحصیلی خویش قرار داده است - هرچند قصد نداشته باشد که همیشه در آنجا بماند - چنانچه به گونهای باشد که عرف او را در آنجا مسافر نگویند، به طوری که اگر موقّتاً ده روز یا بیشتر، جای دیگری را محلّ زندگی خود قرار دهد، باز هم عرف، محلّ سکونت و زندگیاش را جای اول (مقرّ موقّت) بگویند، آنجا برای او، وطن محسوب میشود که آن را وطن اتّخاذی موقّت یا وطن موقّت مینامند.
بنابراین کسی که تصمیم دارد مثلاً یک سال و نیم یا بیشتر، در مکانی سکونت نماید مثل دانشجوی قمی که قصد دارد یک سال و نیم یا بیشتر شهر تهران را مقرّ تحصیلی خود قرار دهد و از شنبه تا چهارشنبه در تهران ساکن باشد و روز پنجشنبه و جمعه نزد خانوادهاش به وطن خود (شهر قم) برگردد، در دو هفته اول، در صورتی که قصد اقامت ده روز در تهران ندارد، بنابر احتیاط واجب، نمازش را هم شکسته و هم تمام بخواند و بعد از آن نمازش در شهر تهران که وطن موقّت او محسوب میشود، تمام است.
امّا اگر فرد قصد دارد در محلّی که وطن اصلیاش نیست، مدّت زمان کوتاهی بماند به گونهای که آن مکان عرفاً محلّ زندگی و سکونت او محسوب نشده و عرف او را در آن مکان، مسافری محسوب نماید که قصد دارد مدّت کوتاهی آنجا بماند و بعد به جای دیگر برود، در این صورت، آن مکان وطن فرد محسوب نمیشود.[۸]
شایان ذکر است در نوع دوّم و سوّم وطن (وطن اتّخاذی دائم و وطن اتّخاذی موقّت) فرق ندارد که فرد، خودش مستقلّاً آن را انتخاب کرده باشد، یا اینکه آنجا به تبعیّت از شخص دیگر، وطن او محسوب گردد، مثلاً اگر فرزند عرفاً تابع والدین محسوب شود و هنوز استقلال در تصمیم گیری در این جهت را نداشته باشد، چنانچه والدین او شهر مشهد را به عنوان وطن اتّخاذی دائمی یا موقّت خویش انتخاب کرده و در آن ساکن شوند، شهر مشهد برای آن فرزند که همراه آنان در مشهد ساکن شده نیز وطن محسوب میگردد.
مسأله ۱۶۰۳. کسی که مکانی را مقرّ تحصیلی یا شغلی خویش قرار داده به طوری که نمازش در آنجا تمام است و بین مقرّ و وطنش که فاصله آنها به اندازه مسافت شرعی یا بیشتر است در رفت و آمد باشد مثلاً میخواهد چند سال در آنجا ساکن باشد و بین مقرّ و وطن اصلیاش رفت و آمد داشته باشد، در مقرّ تحصیلی یا شغلی، نمازش تمام است و در صورتی که تعداد سفرهایش در هر ماه بین مقرّ و وطن (10) سفر باشد، نمازش بین راه هم تمام است و اگر (8) یا (9) سفر است، بنابر احتیاط واجب، در بین راه نمازش را هم شکسته و هم کامل بخواند و اگر (7) سفر است، نمازش بین راه شکسته است. بنابراین، در چنین مواردی احکام وطن موقّت و کثرت سفر هر دو لحاظ میشود.[۹]
مسأله ۱۶۰۴. بعضی از فقهاء عظام رضوان الله تعالی علیهم قائل به نوع دیگری از وطن به نام «وطن شرعی» شدهاند و در این مورد فرمودهاند: کسی که در محلّی مالک منزل مسکونی است اگر شش ماه متّصل با قصد اقامت در آنجا بماند، تا وقتی که آن منزل مال اوست، آن محلّ حکم وطن او را دارد، پس هر وقت در مسافرت به آنجا برسد، باید نماز را تمام بخواند ولی این حکم ثابت نیست. (ثابت نبودن این حکم بنا بر فتوی میباشد).
مسأله ۱۶۰۵. کسی که در دو محلّ زندگی میکند، مثلاً شش ماه در شهری و شش ماه در شهر دیگر میماند، هر دو محلّ، وطن اوست و نیز اگر بیشتر از دو محلّ را برای زندگی خود انتخاب کرده باشد، همه آنها وطن او محسوب میشود. مثل اینکه سه شهر عرفاً به عنوان وطن فرد به حساب آید و فرد در چهار ماه از سال که هوا گرم است در شهر اول سکونت میکند و در چهار ماه که هوا سرد است در شهر دوم ساکن میشود و در بقیه سال در شهر سوم ساکن میگردد.
مسأله ۱۶۰۶. مسافری که در سفر از وطن خود عبور میکند، اگر در آن توقّف کند، سفرش قطع میشود و باید تا زمانیکه سفر جدیدی را به حدّ مسافت شرعی آغاز نکرده است، نمازش را تمام بخواند و امّا عبور از وطن، بدون توقّف و فرود آمدن در آن، در اینکه موجب قطع مسافرت شرعی میشود یا نه، محلّ اشکال است. بنابر این اگر فرد بعد از عبور از وطن، قصد پیمودن مسافت شرعی جدیدی را هرچند به ضمیمه مسیر برگشت داشته باشد، نمازش شکسته است وگرنه احتیاط لازم آن است که بین نماز شکسته و نماز تمام در باقیمانده مسیر جمع نماید.
به عنوان مثال، فردی قصد دارد از وطن خویش (مشهد مقدّس) به مقصدی که در هشت فرسخی آن قرار دارد، برود و در آنجا قصد اقامت ده روز نماید، در اثناء مسیر پس از پیمودن دو فرسخ به وطن دومش میرسد؛ امّا از آن عبور نموده و توقّفی در آن نمیکند. در این حال، اگر بخواهد پس از خروج از وطن دوم، در شش فرسخ باقیمانده مسیر و قبل از رسیدن به محلّ اقامت، نماز بخواند، احتیاط لازم آن است که بین نماز شکسته و نماز تمام جمع نماید.
مسأله ۱۶۰۷. مسافری که در بین مسافرت به وطنش میرسد و در آنجا توقّف میکند، تا وقتی در آنجا هست باید نماز را تمام بخواند ولی اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود، یا مثلاً چهار فرسخ برود و چهار فرسخ برگردد، وقتی که به حدّ ترخّص برسد، باید نماز را شکسته بخواند.
احکام اعراض از وطن
مسأله ۱۶۰۸. اگر انسان از وطن خود صرف نظر کند و دیگر نخواهد در آنجا زندگی کند، زمانی که از آنجا خارج میشود، از وطنش اعراض کرده است. بنابر این، از آن موقع، هر وقت به آن مکان برای صله رحم، زیارت، تفریح و... میرود، آنجا برای او حکم وطن را ندارد و نمازش در آنجا شکسته است هرچند فرد، وطن دیگری هم برای خود انتخاب نکرده باشد؛ مگر آنکه عنوانی که موجب تمام شدن نماز است مانند کثیرالسفر یا خانه به دوش یا قصد اقامت دهه، بر این فرد صدق کند که در این صورت، باید نمازش را تمام بخواند.
مسأله ۱۶۰۹. ملاک در إعراض و روی گرداندن از وطن، آن است که فرد اطمینان داشته باشد در آینده برای زندگی و سکونت به آن مکان بر نمیگردد. بنابر این فردی که از وطنش به علّتی مانند مأموریت شغلی، ازدواج و تحصیل، خارج میشود و شهر دیگری را به عنوان وطن انتخاب مینماید، چنانچه احتمال قابل توجه بدهد که در آینده برای سکونت و زندگی به وطن سابقش بر میگردد، در این صورت، إعراض محقّق نشده است و هر وقت به آن مکان میرود، نمازش کامل است.
شایان ذکر است فرزندانی که در مورد انتخاب وطن و اعراض از آن، قدرت استقلال در تصمیم گیری ندارند و صاحب اختیار نیستند و عرفاً تابع والدینشان یا یکی از آن دو محسوب میشوند، چه بالغ باشند و چه بالغ نباشند، در مسأله انتخاب وطن یا اعراض از آن، تابع آنها میباشند؛ در غیر این صورت، تصمیم و عمل خودشان ملاک انتخاب وطن و اعراض از آن است.
مورد دوم (از قطع کنندههای سفر): قصد اقامت حدّاقل ده روز در مکانی
مسأله ۱۶۱۰. مسافری که قصد دارد چند روز در مکانی بماند با شرایطی که ذکر میشود نماز او تمام است:
شرایط قصد اقامت ده روز (قصد اقامت دهه)
شرط اول: مدت اقامت وی در محل، حدّاقل ده روز بوده و این ایّام پشت سر هم باشد
مسأله ۱۶۱۱. مسافری که قصد دارد از اذان صبح روز اوّل، تا غروب آفتاب روز دهم در محلّ اقامت حضور داشته باشد، قصد دهه او محقّق شده و نمازش تمام است و لازم نیست قصد ماندن شب اول تا شب یازدهم را داشته باشد؛ ولی باید قصد ماندن شب دوم تا شب دهم را داشته باشد و همچنین اگر قبل از اذان صبح، در شب اول، وارد محلّ اقامت شود، پایان ده روز او غروب آفتاب روز دهم است؛ بنابراین مبدأ محاسبه اذان صبح روز اول میباشد.
و مسافری که پس از اذان صبح روز اول وارد محلّ اقامت میشود در صورتی قصد اقامت او محقّق میشود که بخواهد (240) ساعت یا بیشتر در محلّ بماند بنابر این، نقص و کمی روز اول از روز یازدهم تکمیل میشود؛ مثلاً اگر مسافر ساعت ده صبح وارد شهری شود، در صورتی قصد اقامت او محقّق میشود که بخواهد بعد از ساعت ده صبح روز یازدهم آنجا را ترک کند و نمیتواند نقص و کسری روز اول را از شب یازدهم کامل کند.
مسأله ۱۶۱۲. مسافری که قصد کرده ده روز در محلّی بماند، بعد از سپری شدن ده روز، اگر بخواهد بیشتر از ده روز در آنجا اقامت نماید، مثلاً بخواهد یک هفته دیگر هم بماند، تا وقتی که مسافرت نکرده باید نمازش را تمام بخواند؛ هرچند از ابتدا قصد ماندن بیشتر از ده روز را در آن مکان نداشته است و در هر صورت، لازم نیست دوباره قصد ماندن ده روز کند.
شرط دوم: تصمیم جدی بر ماندن و اقامت ده روز پشت سر هم داشته باشد
مسأله ۱۶۱۳. مسافری که یقین یا اطمینان دارد که ده روز پشت سر هم در محلّی میماند، در آن محلّ باید نماز را تمام بخواند و امّا مسافری که شک دارد که ده روز در محلّی اقامت میکند یا نه یا گمان دارد ده روز در آن محلّ خواهد ماند نمازش شکسته است هرچند ده روز هم بماند.
مسأله ۱۶۱۴. قصد اقامت ده روز لازم نیست از روی اختیار و إراده باشد؛ بنابراین مسافری که میداند یا اطمینان دارد ده روز در محلّی - چه با اختیار خودش چه بدون اختیار - میماند، نمازش کامل است به عنوان مثال فرد مسافری که زندانی شده و یقین یا اطمینان دارد که بر خلاف خواستهاش، مجبور است ده روز یا بیشتر در حبس باقی بماند، باید نمازش را تمام بخواند.
مسأله ۱۶۱۵. فرد مسافری که قصد اقامت ده روز در محلّی دارد، ولی قصدش وابسته به امر دیگری است که انجام آن امر هم معلوم نیست، نمازش شکسته است؛ بنابراین چنانچه مسافر قصدش این است که اگر رفیقش بیاید یا منزل خوبی پیدا کند، ده روز بماند وگرنه قبل از ده روز به وطنش برگردد و از طرفی در آمدن رفیق یا فراهم شدن منزل مناسب هم شک دارد یا گمان به آن دارد باید نماز را شکسته بخواند. امّا چنانچه به آمدن رفیق یا فراهم شدن منزل مناسب یقین یا اطمینان دارد، قصد دهه او صحیح است و باید نمازش را کامل بخواند.
مسأله ۱۶۱۶. کسی که تصمیم دارد ده روز در محلّی بماند، اگر احتمال بدهد که برای ماندن او مانعی پیش آید مثل بیماری، کسری مخارج سفر، کار شغلی و آن احتمال از نظر عقلاء قابل توجّه باشد، باید نماز را شکسته بخواند؛ هرچند اتّفاقاً آن مانع پیش نیاید و ده روز کامل هم در آنجا بماند.
مسأله ۱۶۱۷. اگر مسافر قصد اقامت در مکانی را تا روز معیّنی داشته باشد؛ ولی نداند از زمان قصد اقامت، تا روز معیّن مذکور، ده روز میشود یا نه، باید نمازش را شکسته بخواند هرچند بعداً معلوم شود که آن مدّت، ده روز بوده است.
به عنوان مثال، مسافری که هنگام اذان صبح روز بیست و یکم ماه رمضان وارد مشهد مقدّس شده است و قصد دارد تا شب عید فطر در مشهد بماند، ولی نمیداند ماه، سی روزه است یا بیست و نه روزه و به این علّت نمیداند که نُه روز در مشهد خواهد ماند یا ده روز، باید نماز را شکسته بخواند؛ هرچند بعداً معلوم شود که ماه سی روزه است و از موقعی که قصد کرده تا روز آخر ماه ده روز میباشد.
همینطور اگر مثلاً اذان صبح روز چهاردهم وارد مشهد شده و قصد داشته بعد از پایان روز بیست و سوم ماه به وطن برگردد، امّا اشتباهاً خیال میکند روز ورودش به مشهد، پانزدهم است؛ بنابر این معتقد است که میخواهد نُه روز در مشهد بماند، نماز چنین فردی شکسته است و قصد ده روز او محقّق نشده، هرچند بعداً به اشتباه خود پی ببرد.
مسأله ۱۶۱۸. اگر مسافر بداند که مثلاً ده روز یا بیشتر به آخر ماه مانده و قصد کند که تا آخر ماه در جایی بماند، باید نماز را تمام بخواند ولی اگر نداند تا آخر ماه چقدر مانده و قصد کند که تا آخر ماه بماند، باید نماز را شکسته بخواند؛ هرچند از موقعی که قصد کرده تا روز آخر ماه ده روز باشد.
شرط سوم: محلی که میخواهد در آنجا مجموعاً ده روز بماند، یک مکان باشد
مسأله ۱۶۱۹. مسافری که میخواهد ده روز در محلّی مانند یک شهر یا یک روستا، بماند، در صورتی باید نماز را تمام بخواند که بخواهد ده روز را در همان مکان بماند، پس اگر فرد بخواهد مثلاً در نجف، هفت روز و در کوفه، سه روز اقامت نماید که مجموعاً ده روز میشود، قصد ده روز او محقّق نمیشود و باید نماز را در هر دو مکان شکسته بخواند و همین حکم در مورد تهران و کرج، یا مشهد و شاندیز و مانند آن جاری است.
همچنین اگر فرد بخواهد در دو روستای مجاور هم مجموعاً ده روز بماند، باید نماز را شکسته بخواند هرچند آن دو روستا در حدّ ترخّصِ هم باشند.
شرط چهارم: قبل از خواندن یک نماز چهار رکعتی اداء از قصد خود بر نگردد
مسأله ۱۶۲۰. اگر مسافر قصد کند ده روز در محلّی بماند، چنانچه پیش از خواندن یک نماز چهار رکعتی ادایی از ماندن منصرف شود، یا مردّد شود که در آنجا بماند یا به جای دیگر برود، باید نماز را شکسته بخواند؛ ولی اگر بعد از خواندن یک نماز چهار رکعتی ادایی، از ماندن منصرف شود یا مردّد شود، تا وقتی که در آنجا هست باید نماز را تمام بخواند؛ هرچند مقدار ماندن کمتر از ده روز باشد.
مسأله ۱۶۲۱. مسافری که قصد کرده ده روز در محلّی بماند، اگر روزه بگیرد و بعد از ظهر از ماندن در آنجا منصرف شود، چنانچه یک نماز چهار رکعتی ادایی خوانده باشد، تا وقتی که در آنجا هست روزههایش صحیح است و باید نمازهای خود را تمام بخواند و اگر نماز چهار رکعتی ادایی نخوانده باشد، بنابر احتیاط واجب باید روزه آن روزش را تمام کند و قضای آن را نیز انجام دهد و باید نمازهای خود را شکسته بخواند و روزهای بعد هم نمیتواند روزه بگیرد.
مسأله ۱۶۲۲. مسافری که قصد کرده ده روز در محلّی بماند، اگر از ماندن منصرف شود و شک کند که برگشتن او از قصد ماندن، پس از یک نماز چهار رکعتی ادایی بوده یا قبل از آن، باید نمازهای خود را شکسته بخواند.
مسأله ۱۶۲۳. مسافری که قصد کرده ده روز در محلّی بماند، اگر در بین نماز اولِ چهار رکعتی ادایی از قصد خود برگردد، چنانچه مشغول رکعت سوم نشده باید نماز را دو رکعتی تمام نماید و بقیّه نمازهای خود را شکسته بخواند و همچنین است اگر مشغول رکعت سوم شده و به رکوع نرفته باشد که باید بنشیند و نماز را شکسته به آخر برساند و اگر به رکوع رفته باشد، نمازش بنابر احتیاط واجب، باطل است و باید دوباره آن را شکسته بخواند.
مسأله ۱۶۲۴. اگر به خیال اینکه رفقایش میخواهند ده روز در محلّی بمانند، قصد کند که ده روز در آنجا بماند و بعد از خواندن یک نماز چهار رکعتی ادایی بفهمد که آنها قصد نکردهاند، هرچند خودش هم از ماندن منصرف شود، تا مدّتی که در آنجا هست باید نماز را تمام بخواند.
شرط پنجم: از محلّ اقامت به حدّ مسافت شرعی یا بیشتر خارج نشود و نیز قصد نداشته باشد در بین ده روز به حد مسافت شرعی برود
مسأله ۱۶۲۵. فردی که قصد اقامت ده روز در محلّی کرده و قصد ده روز او با خواندن یک نماز چهار رکعتی ادایی پابرجا شده است، اگر اتّفاقاً در بین ده روز، به حدّ مسافت شرعی رفته و به محلّ اقامت برگردد، قصد ده روز او به هم میخورد؛ هرچند رفتن به حدّ مسافت برای مدّت مثلاً یک ساعت یا کمتر باشد و از آن پس واجب است نمازش را شکسته بخواند؛ مگر آنکه دوباره تصمیم بگیرد ده روز در آن مکان بماند یا اینکه قصد داشته باشد در محلی که در حد مسافت شرعی است ده روز یا بیشتر بماند که در این صورت نماز وی در آن محل تمام است.
مسأله ۱۶۲۶. اگر مسافر بخواهد قصد اقامت ده روز در محلّی داشته باشد ولی از ابتدا قبل از خواندن نماز چهار رکعتی ادایی تصمیم دارد در بین ده روز به مقصدی که در حدّ مسافت شرعی است برود و برگردد یا احتمال عقلایی میدهد که در بین ده روز به مقصدی که در حد مسافت شرعی است برود و برگردد، هرچند در بین ده روز به آن مقصد هم نرود، قصد اقامت او پابرجا نمیشود و نمازش شکسته است.
مسأله ۱۶۲۷. اگر مسافر بخواهد بیشتر از ده روز مثلاً یک ماه در محلّی بماند و تصمیم دارد در ده روز اولِ اقامت، از محلّ اقامت خارج نشود؛ امّا قصد دارد یا احتمال میدهد پس از سپری شدن ده روز اول، در ده روز دوم یا سوم اقامت به مقصدی که در حدّ مسافت شرعی است برود و به محلّ اقامت برگردد، تا وقتی از محلّ اقامت خارج نشده نماز او تمام است و هنگامی که مثلاً روز پانزدهم از محلّ اقامت به حدّ مسافت شرعی خارج میشود، قصد اقامت شرعی او به هم میخورد؛ و نمازش شکسته است و چنانچه دوباره به محلّ اقامت قبل برگردد نمازش شکسته است مگر آنکه دوباره قصد اقامت ده روز نماید و بخواهد ده روز یا بیشتر در آن محل بماند.
شرط ششم: از اول قصد نداشته باشد در بین ده روز برای مدّتی که با قصد اقامت ده روز سازگاری ندارد به کمتر از حد مسافت شرعی برود
مسأله ۱۶۲۸. مسافری که میخواهد ده روز در محلّی بماند، اگر از اوّل، قبل از خواندن نماز چهار رکعتی، قصد داشته باشد که در بین ده روز به اطراف آنجا که عرفاً جای دیگر به حساب میآید و فاصله آن از چهار فرسخ کمتر است برود، اگر مدّت رفتن و آمدنش به اندازهای باشد که عرفاً با اقامت ده روز سازگاری ندارد -مثل تمام یک روز یا تمام یک شب- باید نماز را شکسته به جا آورد و چنانچه سازگاری داشته باشد - مثل یک یا دو ساعت در هر روز - نماز را تمام بخواند و همچنین اگر از اوّل قصدش این باشد که مثلاً بعد از اذان ظهر، از محلّ اقامت خارج شده و سپس برگردد، هرچند برگشتنش ساعتی بعد از غروب آفتاب و فرا رسیدن شب باشد، باید نماز را تمام به جا آورد و در این مثال در صورتی که از اوّل قصد تکرار آن را دارد، تکرار این امر برای دو یا سه بار اشکال ندارد و بیشتر از آن، محلّ اشکال است و چنانچه از اول قصد دارد این طور خارج شدن را به مقداری تکرار کند که عرفاً بگویند در دو جا یا بیشتر اقامت دارد، قصد اقامت ده روز محقّق نمیشود.
شایان ذکر است اگر فرد بخواهد مثلاً یک ماه در محلّی بماند و تصمیم دارد در ده روز اوّل اقامت، از محلّ اقامت، خارج نشود و در ده روز دوّم یا سوّم اقامت، به کمتر از حدّ مسافت شرعی رفته و به محلّ اوّل برگردد، قصد اقامت او محقّق شده و نمازش تمام است؛ هرچند خروج از محلّ اقامت، در ده روز دوّم و یا سوّم، برای مدّت یک روز یا بییشتر باشد و این کار چند بار هم تکرار گردد.
مسأله ۱۶۲۹. مسافری که قصد کرده ده روز در محلّی بماند، اگر بعد از خواندن یک نماز چهار رکعت ادایی یا بعد از ماندن ده روز، هرچند یک نماز تمام هم نخوانده باشد، بخواهد به جایی که کمتر از چهار فرسخ است برود، چند صورت دارد، از جمله آنها موارد ذیل است:
1. قصد دارد دوباره به محل اقامت اول خود برگردد و در آنجا ده روز یا کمتر از ده روز بماند:
در این صورت در مسیر رفت به سمت مقصد و در مقصد (مکان دوم) و در مسیر برگشت به محل اقامت اول و بعد از برگشتن به آنجا باید نماز را تمام بخواند وفرق ندارد که در مقصد (مکان دوم) قصد اقامت ده روز کرده باشد یا بخواهد کمتر از ده روز بایستد.
2. قصد دارد در مقصد (مکان دوم) ده روز بماند سپس از همان جا به سفر به حدّ مسافت شرعی برود، ولی به محلّ اقامت اول بر میگردد و برگشتن وی به محلّ اقامت اول، فقط از این جهت است که در طریق سفرش واقع شده، در این صورت لازم است در رفتن به مقصد و در مقصد نماز را تمام بخواند و بعد از شروع در سفر جدید و خارج شدن از مقصد، نمازش شکسته است؛ بنابراین در این صورت در مسیر برگشت به محلّ اقامت اوّل و در محلّ اقامت اوّل و بعد از آن در بین سفر، باید نماز را شکسته بخواند.
3. قصد دارد در مقصد (مکان دوم) کمتر از ده روز بماند سپس از همان جا به سفر برود، ولی به محلّ اقامت اول بر میگردد و برگشتن وی به محلّ اقامت اول فقط از این جهت است که در طریق سفرش واقع شده، در این صورت لازم است در رفتن به مقصد و در مقصد و در مسیر برگشت به محلّ اقامت اوّل و در محلّ اقامت اوّل و بعد از آن در بین سفر، نمازش را شکسته بخواند.
مسأله ۱۶۳۰. مسافرى که قصد کرده ده روز در محلى بماند، باید نماز هایش را تمام بخواند و روزه واجب را بگیرد و میتواند روزه مستحبّى را هم بجا آورد و نافله ظهر و عصر و عشا را هم بخواند.
مورد سوم (از قطع کنندههای سفر): ماندن سی روز مردّد در مکانی
مسأله ۱۶۳۱. اگر مسافر سی روز مردّد در مکانی بماند، مثلاً در تمام سى روز در رفتن وماندن مردّد باشد، بعد از گذشتن سى روز اگر چه مقدار کمى در آنجا بماند، باید نماز را تمام بخواند.[۱۰]
مسأله ۱۶۳۲. مسافری که میخواهد نُه روز یا کمتر در محلّی بماند، اگر بعد از آنکه نُه روز یا کمتر در آنجا ماند، بخواهد دوباره نُه روز دیگر یا کمتر بماند و همین طور تا سی روز، نماز او شکسته است و بعد از کامل شدن سی روز، باید نماز را تمام بخواند هرچند بخواهد مدّت کمی آنجا بماند.
مسأله ۱۶۳۳. مسافر بعد از سی روز، در صورتی باید نماز را تمام بخواند که سی روز را در یک جا بماند، پس اگر مقداری از آن را در جایی و مقداری را در جای دیگر بماند، بعد از سی روز هم باید نماز را شکسته بخواند؛ ولی اگر آن دو جا از قبیل شهر و اطراف آن باشد که از حدّ مسافت کمتر است، مشابه تفصیلی که در مسأله (1628) ذکر شد، در مورد آن جاری میشود.
مسأله ۱۶۳۴. اگر مسافر سی روز مردّد را در مکانی باقی بماند، سپس تصمیم بگیرد تا کمتر از چهار فرسخ از محل سکونت خارج شود، چنین فردی حکم کسی را دارد که قصد اقامت دهه نموده و ده روز در مکانی مانده است؛ بنابر این احکامی که در مسأله (1629) ذکر شد در مورد او نیز جاری میشود.
احکام دیگر نماز مسافر
مسأله ۱۶۳۵. مسافر میتواند در تمام شهر مکّه و مدینه و کوفه - حتّی در قسمتهای توسعه یافته آنها- و در حرم حضرت سیّدالشهداء(علیهالسلام) تا مقدار 11.5 متر - تقریباً - از اطراف قبر مقدس، نمازش را تمام بخواند، همچنان که میتواند آن را شکسته بجا آورد؛ امّا در سایر قسمتهای حرم امام حسین(علیهالسلام) و شهر کربلا، احتیاط واجب است که نماز را شکسته بخواند.
مسأله ۱۶۳۶. کسى که میداند مسافر است و باید نماز را شکسته بخواند، اگر در غیر چهار جایى که در مسأله پیش ذکر شد عمداً تمام بخواند، نمازش باطل است.
مسأله ۱۶۳۷. کسى که میداند مسافر است و باید نماز را شکسته بخواند، اگر سهواً (از روی غفلت) نمازش را تمام بخواند، چنانچه در بین وقت متوجه شود، باید نماز را دوباره بخواند و اگر پس از گذشت وقت متوجه شود، باید - بنابر احتیاط واجب- آن را قضا نماید.
مسأله ۱۶۳۸. مسافرى که نمیداند باید نماز را شکسته بخواند و از اصل حکم شکسته خواندن نماز در سفر به حد مسافت شرعی، اطّلاع نداشته، یا اینکه نمیدانسته واجب است شکسته بخواند، اگر نماز را تمام بخواند، نمازش صحیح است و دوباره خواندن نماز در وقت یا قضای آن بعد از وقت واجب نیست.
مسأله ۱۶۳۹. مسافری که میداند باید نماز را شکسته بخواند و از اصل حکم وجوب شکسته خواندن نمازها در سفراطّلاع دارد، اگر بعضی از خصوصیات و فروعات احکام مسافر را نداند، مثل آنکه خیال میکرده در سفر ده فرسخی باید شکسته بخواند - نه هشت فرسخی - یا اینکه خیال میکرده اقامت ده روز در دو مکان مثل مشهد و شاندیز، باعث تمام خواندن است، چنانچه نماز را به دلیل این ندانستن تمام بخواند و در وقت بفهمد، بنابر احتیاط واجب باید آن را دوباره بخواند و اگر دوباره نخواند، قضا نماید؛ ولی اگر بعد از وقت بفهمد قضای آن بر او واجب نیست.
مسأله ۱۶۴۰. مسافری که میداند باید نماز را شکسته بخواند، اگر به دلیل اشتباه در مطابقت دادن حکم مسأله به وضعیّت خود، نماز را تمام بخواند، مثل اینکه خیال میکرده سفر او تا مقصد معیّن کمتر از هشت فرسخ است و نمازش را در آن سفر تمام خوانده، چنانچه در وقت متوجه اشتباه خود شود، یعنی در مثال فوق بفهمد که فاصله تا آن مقصد هشت فرسخ یا بیشتر بوده است، باید دوباره نماز راشکسته بخواند واگر بعد از وقت متوجه اشتباهش شود قضای آن واجب نیست.
مسأله ۱۶۴۱. اگر فراموش کند که مسافر است و نماز را تمام بخواند یا فراموش کند که نماز مسافرشکسته است و تمام بخواند، چنانچه در وقت یادش بیاید، باید شکسته بجا آورد و اگر بعد از وقت یادش بیاید، قضاى آن نماز بر او واجب نیست.
مسأله ۱۶۴۲. کسى که باید نماز را تمام بخواند، اگر شکسته بجا آورد، در هر صورت نمازش باطل است؛ البته این حکم در مورد مسافرى که قصد ماندن ده روز در جایى داشته و به جهت ندانستن حکم مسأله نماز را شکسته خوانده، بنابر احتیاط واجب است.
مسأله ۱۶۴۳. اگر مشغول نماز چهار رکعتى شود و در بین نماز یادش بیاید که مسافر است، یا متوجه شود که سفر او هشت فرسخ است، چنانچه به رکوع رکعت سوم نرفته، باید نماز را دو رکعتى تمام کند و اگر رکعت سوم را تمام کرده نمازش باطل است و اگر به رکوع رکعت سوم رفته، نیز نمازش - بنابر احتیاط واجب - باطل است و در صورتى که به مقدار خواندن یک رکعت هم وقت داشته باشد، باید نماز را دوباره شکسته بخواند و اگر وقت نیست، نماز را شکسته قضا کند.
مسأله ۱۶۴۴. اگر مسافر بعضى از خصوصیّات نماز مسافر را نداند، مثلاً نداند که اگر چهار فرسخ برود و چهار فرسخ برگردد باید شکسته بخواند، چنانچه به نیّت نماز چهار رکعتى مشغول نماز شود و پیش از رکوع رکعت سوم مسأله را بفهمد، باید نماز را دو رکعتى تمام کند و اگر رکعت سوم را تمام کرده نمازش باطل است و اگر در رکوع متوجه شود، نمازش - بنابر احتیاط واجب - باطل است و در صورتى که به مقدار یک رکعت هم از وقت مانده باشد باید نماز را شکسته بخواند و اما اگر بعد از گذشتن وقت، مسأله را یاد بگیرد لازم نیست قضای نماز را بخواند.
مسأله ۱۶۴۵. مسافرى که باید نماز را تمام بخواند، اگر به دلیل ندانستن مسأله به نیّت نماز دو رکعتى مشغول نماز شود و در بین نماز مسأله را بفهمد، باید نماز را چهار رکعتى تمام کند و احتیاط مستحب آن است که بعد از تمام شدن نماز دوباره آن نماز را چهار رکعتى بخواند.
مسأله ۱۶۴۶. مسافرى که نماز نخوانده، اگر پیش از تمام شدن وقت به وطنش برسد، یا به جایى برسد که میخواهد ده روز در آنجا بماند، باید نماز را تمام بخواند و کسى که مسافر نیست، اگر در اول وقت نماز نخواند و مسافرت کند، در سفر باید نماز را شکسته بخواند.
البتّه فرد مسافر میتواند پس از فرا رسیدن وقت نماز، آن را در سفر بخواند؛ هرچند بداند قبل از گذشتن وقت، به وطن یا مکانی که میخواهد ده روز در آنجا بماند، میرسد و اگر اینطور عمل کند، لازم نیست پس از رسیدن به وطن یا جایی که میخواهد ده روز در آنجا بماند، نمازش را دوباره بخواند.
مسأله ۱۶۴۷. اگر مسافرى که باید نماز را شکسته بخواند نماز ظهر، یا عصر، یا عشاى او قضا شود، باید آن را دو رکعتى قضا نماید؛ اگر چه در غیر سفر بخواهد قضاى آن را بجا آورد و اگر از کسى که مسافر نیست یکى از این سه نماز قضا شود، باید چهار رکعتى قضا نماید، اگر چه در سفر بخواهد آن را قضا نماید.
مسأله ۱۶۴۸. مستحب است مسافر در تعقیب هریک از نمازهای شکسته، سى مرتبه بگوید: «سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُ للّهِ وَلا اِلهَ إلَّا اللّهُ وَاللّهُ اَکْبَرُ» و این ذکر که در تعقیب هر نماز واجب، برای مسافر و غیر مسافر مستحب است، برای مسافر در تعقیب نماز ظهر و عصر و عشاء - که آنها را شکسته میخواند - بیشتر سفارش شده است، بلکه بهتر است مسافر در تعقیب این سه نماز این ذکر شریف را شصت مرتبه بگوید.