عضویت: 1389/04/22
تعداد پست: 1199
مدیر استارتر
عضویت: 1389/08/18
تعداد پست: 306
وایییییییییی دوست جونا کجایین من احتمالا امروز و فردا باید پری شم کممممممک
عضویت: 1389/10/11
تعداد پست: 778
دوست عزیز من با این کار که سر شوشو تو کلاه بزاری مخالفم چون باید از نظر روحی آماده پذیرش نی نی باشه وگرنه میشه یه بابایی بد اخلاق
اگه می تونی راضیش کن یا علت مخالفتش رو بفهم و اون رو رفع کن
در غیر این صورت می فهمه کلاه سرش گذاشتی
مامانا! می خواستیم این آخر هفته با خانواده بریم سفر، هتل دوست نداشتم برم و دنبال جای باحال تر می گشتم.
از یه سایتی به اسم جاجیگا یه مورد خوب پیدا کردم
تو خیلی از شهرا هستن و همه جور ویلا و کلبه دربست هم دارن
اگه می خواید خانوادگی سفر برید اینجا رو کلیک کنید و یه سر بهش بزنید
عضویت: 1389/07/18
تعداد پست: 1
به نظرم اینکارو نکن. به هر حال بچه هردوتونه و باهم باید تصمیم به داشتنش بگیرین. خدای ناکرده اگر اتفاقی بیفته یک عمر سرکوفت می خوری که ببین من نمی خواستم تو باعث شدی. بهترین راه اینه که زیاد اصرار نکنی. و اصلا تا یه مدت بگی که تو هم نینی نمی خوای. کم کم هول بی بچه ماندن می گیردش و قبول می کنه و شاید اصلا خودش پیسنهادس رو بده. همیشه یادت باشه اصرار زیاد به چیزی عواقب خطرناکی می تونه در پی داسته باشه
1279 هستی898
مدیر استارتر
عضویت: 1389/08/18
تعداد پست: 306
لجبازه عزیزم میگه بزار تا تیر قسط هامون تموم شه منم گفتم اگه الان اقدام کنیم سال دیگه این موقع نی نی بدنیا میاد تازه اگه تا سه ماه باردار شم تو شکم من خرجی نداره
مدیر استارتر
عضویت: 1389/08/18
تعداد پست: 306
شوشو من لجباز تر از این حرفاست دفعه قبل موقع سقط حالم خیلی بد بود و دو روز بستری شدم شایدم ترسیده اخه اونموقع میگفت بچه ای که بخاطرش مادرش و از دست بدم نمیخوام شوشو من یه کم سرد مزاج هم هست ببخشید ها ولی با ماهی یه بار و دو بار 10 ماه طول میکشه باردار شدن
عضویت: 1388/09/08
تعداد پست: 6892
bego gestha tamom shodani nist ganesh kon ama saresh kolah nazar ke badan moshkelsaz mishe
ارکان و رونیکا عشقهای من ❤️????
مدیر استارتر
عضویت: 1389/08/18
تعداد پست: 306
علی اقا مگه میخوام چی کار کنم
عضویت: 1389/01/22
تعداد پست: 797
هستی جون منم مشکل شما رو داشتم اما با اصرار باردار شدم ..........حالا هر وقت به مشکل می خوره .......یا بچه دیر می خوابه و اذیت می کنه ..................می گه من حالا بچه نمی خواستم تو گفتی .............خلاصه همه کاسه کوزه ها الان سر بنده شکسته می شه و منم حرفی ندارم که بزنم .........هر وقتم که از کوره در می رم و جوابشو می دم ...............اخرش به دعوا کشیده می شه!!!
عضویت: 1388/06/25
تعداد پست: 37129
در این مورد خاص باید با رضایت هر دو نفر باشه وگرنه .....
ما با هيچكس اتفاقى آشنا نميشيم.آدمها به يك دليلى هست كه سر راه ما قرار ميگيرند.
عضویت: 1389/06/07
تعداد پست: 3246
سلام . منم سر شوشو کلاه گذاشتم بهش گفتم قرص می خورم در حالی که 6 ماه بود قطع کرده بودم 5 ماه به صورت طبیعی جلوگیری کردم ماه 6 دیگه آزادش گذاشتم البته شوشوی من خیلی فعال اول که بهش گفتم باردارم دو دستی کوبید تو سرش اما الان من دارم می رم تو 8 ماه و اون عاششششششششششششششق بچه شده بیشتر حال نی نی رو می پرسه تا من البته هیچ وقت نفهمید من باعثش شدم ولی الان هر دو خوشحال منتظر نینیمونیم. ما 2 سال ازدواج کردیم و شوهرم می گفت 4 5 سال بعد نی نی می خواد
عضویت: 1389/08/07
تعداد پست: 824
عزیزم مورد من کاملا برعکسه.........یعنی همسری بچه دوم میخواست و حتی با من هماهنگ نکرد.........حالا بچه داری برام شده عذاب و واقعا به خاطر این کار نمیتونم ببخشمش.......هیچ وقت بدون راضی شدنش چیزی رو بهش تحمیل نکن
ای واژه خجسته آزادی ... آیا به عمر من تو تولد خواهی یافت ؟...آیا تو پا به پای فرزندانم رشد خواهی داشت ؟
عضویت: 1389/08/23
تعداد پست: 2321
هستی جونم تا شوهرت نخواد هیچ وقت این کارو نکن چون خودت متضرر میشی عزیزم من الان 4 ساله ازدواج کردم اوایل خیلی دلم بچه میخواست و شوهرم نمیخواست میگفت زوده ولی الان اون میخواد من ناز میکنم میگم نه الان زوده ههه
ثبت احوال در شناسنامه ام همه چیز را ثبت کرده است ......... جز احوالم
مدیر استارتر
عضویت: 1389/08/18
تعداد پست: 306
مرسی دوستای خوبم از راهنمایی هاتون پس باید سعی کنم متقاعدش کنم البته باید بگم بعدا اگه به مشکل خوردم اون مسئولشه چون نی نی تو شکمم خیلی مونده بود یعنی مرده بود و نمیدونستیم عفونت شدید گرفته بودم کلی از دادم و هزینه کردم که بتونم زود باردار شم الانم دارم دارو مصرف میکنم و نمیشه قطع کنمش دکی گفته باید در حین اقدام مصرف شه از این لجم گرفته که قبلش هیچی نگفت و راضی بود حالا که من دارو شروع کردم و خودم و کشتم با کلی رژیم این و میگه البته من لاغرم رژیم بخاط قندم بود که از استرس زیاد و غم و غصه زده بود بالا سقط تو روحیم تاثثیر بدی گذاشت و دچار افسردگی شدید شدم واسه همین تا نینی نیاد اروم نمیشم
1308 دیبیل
عضویت: 1389/12/12
تعداد پست: 1051
منم میخواسم سر شوشو کلاه بذارم واسه مامان شدن اما قبلش باهاش صحبت کردم به صورت غیر مستقیم و احساسات پدرونشو تحریک کردوم و در کمال ناباوریم این ماه پیشنهاد کرد که بیا بچه دار بشیم
عضویت: 1389/12/12
تعداد پست: 1051
میدونی هستی جون مردا از مسئولیت بچه و تربیتش والبته مخارجش میترسن سعی کن راجع به این چیزا باهاش صحبت کنی و یه جورایی بهش آرامش خیال بدی مطمئن باش راضی میشه
عضویت: 1389/07/18
تعداد پست: 3216
یکی از دوستای نی نی سایتی چند سال قبل هیمن مشکل رو داشت
بهش پیشنهاد دادیم ک.ان. رو سوراخ بکنه.یا بگه قرص میخوره و نخوره
و باردار شد.اوایل شوهرش اصرار که برو سقط کن.....دوستم کمی تحمل کرد....الان یه دختر ماه داره و شوهرش برای دخترشون جونش میره
اگر زنها دنیا رو می گردوندن هیچ جنگی وجود نداشت فقط چندتا کشور با هم قهر بودن و حرف نمی زدن!!!
عضویت: 1389/06/29
تعداد پست: 63
بچه ها به من هم بگین چیکار کنم؟ 35 سلامه و در حسرت بچه میسوزم و شوهرم نمیخاد و5ماه پیش ناخواسته باردار شدم که با تهدید اون منو مجبور به کورتاژ کرد و الان مثل سگ پشیمونم و هیچ جوری راضی نمیشه وطبیعی
جلوگیری میکنیم و هیچ جوری نمیتونم گولش بزنم.شما کلکی بلدین؟؟؟
عضویت: 1389/01/22
تعداد پست: 49
نه عزیزم صحبت کن و راضیش کن شاید سقط ترسوندتش
اگه راضی نشه و به زور این کارو بکنی بعدا پشیمون میشی همون حرفی که لنا جون زد میشه
یکم صحبت کنی راضی میشه شایدم اگه دکترت صحبت کنه راضی بشه و بهش بگه الان بهترین زمانه برا بارداری وش اید بعدا چنین زمانی پیش نساد و بترسه از اینکه بچه دار نشه و راضی شه
امیدوارم موفق باشی و با رضایت همسرت نی نی دار بشید تا هر سه تاتون شاد باشید و کنار هم