معرف
اللّهاکبر گفتن در آغاز نماز که از واجبات است
تکبیرةالاحرام ، اللّهاکبر گفتن در آغاز نماز که از واجبات است. سبب این نامگذاری آن است که با این تکبیر در ابتدای نماز، همة کارهای منافی با آن (از قبیل سخن گفتن یا با صدای بلند خندیدن) بر نمازگزار حرام میشود (ابنادریس حلّی، ج 1، ص 216؛ طباطبائی، ج 3، ص 116ـ117؛ جزیری، ج 1، ص 219) و ازینرو آن را «تحریمه» هم نامیدهاند ( رجوع کنید بهابنفَهْد حِلّی، ج 1، ص 359؛ زُحَیلی، ج 2، ص 815). عنوان تکبیرةالاحرام در احادیث نیز به کار رفته ( رجوع کنید به ابنحنبل، ج 1، ص 123؛ حرّعاملی، ج 6، ص 9ـ12) و گاه «تکبیرةالافتتاح» ( رجوع کنید به حرّعاملی، ج 6، ص 16) یا «أَنْفالصلاة» ( رجوع کنید به همان، ج 6، ص 10) خوانده شده است.هر چند در بعضی منابع فقهی اهلسنّت، از برخی تابعین مانند اوزاعی، زُهْری و سعیدبن مُسَیِّب، استحباب تکبیرةالاحرام نقل شده ( رجوع کنید به قرطبی، ج 1، ص 175؛ عینی، ج 2، ص 186)، در فقه امامی و اهلسنّت بر وجوب آن اتفاق نظر وجود دارد ( رجوع کنید به مقدس اردبیلی، ج 2، ص 193؛ جزیری، همانجا).در بارة اینکه آیا تکبیرةالاحرام جزو نماز است یا شرط آن، اختلاف نظر وجود دارد. فقهای بیشتر مذاهب فقهی آن را اولین جزء نماز دانستهاند ( رجوع کنید به ابنقدامه، ج 1، ص 464؛ نجفی، ج 9، ص 201؛ طباطبائی یزدی، ج 1، ص 626؛ جزیری، ج 1، ص 218) و بر این اساس تمام شرایط لازم برای اجزای نماز را، مانند رو به قبله بودن و پوشش داشتن نمازگزار، در تکبیرةالاحرام واجب شمردهاند ( رجوع کنید به بحرانی، ج 8، ص 32؛ طباطبائی، ج 3، ص 120؛ الموسوعةالفقهیّة ، ج 13، ص 218) اما در برابر، فقیهان حنفی تکبیرةالاحرام را، مانند طهارت لباس و مکان، شرط صحت نماز دانستهاند نه جزو آن ( رجوع کنید به جزیری، ج 1، ص 219؛ زحیلی، ج 2، ص 817؛ برای تفاصیل رجوع کنید به عینی، ج 2، ص 189).بسیاری از فقها علاوه بر واجب شمردن تکبیرةالاحرام، آن را از ارکان نماز نیز به شمار آوردهاند؛ ازینرو، بر پایة نظرمشهور در بارة رکن * ، اگر نمازگزار عمداً یا سهواً آن را ترکنماید یا خللی در آن ایجاد کند، نمازش باطل میشود و ملزمبه اعادة آن میگردد (نَوَوی، ج 3، ص 289ـ291؛ علامه حلّی، ج 1، ص 271؛ بحرانی، ج 8، ص 32؛ زحیلی، ج 2، ص 815؛ نیز رجوع کنید بهحرّعاملی، ج 6، ص 13ـ14).در بارة اینکه آیا تکرار تکبیرةالاحرام موجب بطلان نماز میشود یا نه، فقهای امامی اختلاف نظر دارند. این امر به تفسیر آنان از واژة رکن باز میگردد. بنا بر نظرِ مشهور فقهای امامی در بارة رکن، چنانچه نمازگزار برای شروع نماز «اللّهاکبر» بگوید و سپس آن را به قصد تکبیرةالاحرام تکرار کند، نماز باطل میشود و برای شروع نماز باید تکبیر سوم را بگوید. به همین ترتیب تکبیر چهارم آن را باطل میکند و به تکبیر پنجم نیاز است ( رجوع کنید بهمحقق کرکی، ج 1، ص 433؛ شهیدثانی، ص 258؛ طباطبائی یزدی، ج 1، ص 626؛ امامخمینی، ج 1، ص 146؛ برای مفهوم «رکن» در فقهامامی رجوع کنید به ابنفهد حلّی، ج 1، ص 356ـ357؛ نراقی، 1375 ش، ص 784ـ789 و در فقه اهلسنّت رجوع کنید بهالموسوعة الفقهیّة ، ج 23، ص 109ـ120).بر پایة نظری دیگر، افزودن تکبیر موجب بطلان و اعادة نماز نمیشود. مستند این نظر فقهی، فقدان دلیل شرعی بر بطلان نماز در این مورد و نیز مفهومِ رکن بودن تکبیرةالاحرام است، زیرا واژة رکن اصطلاحی است که فقها آن را به کار بردهاند و در قرآن و احادیث به کار نرفته است؛ ازینرو، رکن را باید به معنای لغوی آن (پایه و ستون) دانست (مقدس اردبیلی، ج 2، ص 195؛ نراقی، 1375 ش، ص 788ـ789؛ بروجردی، ج 3، ص 104).صحت تکبیرةالاحرام شروطی دارد که اهمّ آنها عبارت است از: تقارن آن با «نیتِ» نماز (نراقی، 1417، ج 11، ص 256؛ نجفی، ج 9، ص 174؛ الموسوعةالفقهیّة ، ج 13، ص 219؛ نیز رجوع کنید به نیت * )، ایستادن (قیام) در هنگام ادای تکبیرةالاحرام (ابنقدامه، ج 1، ص 463؛ نووی، ج 3، ص 296؛ موسوی عاملی، ج 3، ص 322؛ طباطبائی یزدی، ج 1، ص 628)، و گفتن اللّهاکبر به همین صورت؛ ازینرو، الفاظ دیگر ــ هر چند با آن هم معنا باشند ــ کفایت نمیکند و چه بسا که موجب بطلان نماز میشود (مالکبن انس، ج 1، ص 62ـ63؛ طوسی، ج 1، ص 102؛ نجفی، ج 9، ص 205ـ 206؛ جزیری، ج 1، ص 226؛ شافعی، ج 1، ص 100).ابوحنیفه ذکر هر تعبیر حاکی از تعظیم و تجلیل خداوند (مانند «اللّه اعظم» و «الحمدللّه») را به جای «اللّهاکبر» جایز دانسته است ( رجوع کنید به عینی، ج 2، ص 197؛ جزیری، ج 1، ص 220؛ زحیلی، ج 2، ص 815 ـ 818؛ برای شروط دیگر رجوع کنید بهابنادریس حلّی، ج 1، ص 116؛ ابن قدامه، ج 1، ص 461؛ طباطبائی، ج 3، ص 117؛ نجفی، ج 9، ص 213؛ طباطبائی یزدی، ج 1، ص 627).جز ابوحنیفه ــ که ادای تکبیرةالاحرام را به فارسی، حتی در صورت توانایی شخص بر تکلم به زبان عربی، جایز دانسته ( رجوع کنید بهعینی، ج 2، ص 202؛ ابنعابدین، ج 1، ص 452ـ453؛ زحیلی، ج2، ص818) ــ بیشتر فقیهان بر لزوم ذکر آن به زبان عربی، فتوا دادهاند ( رجوع کنید به طوسی، ج 1، ص 102؛ ابن قدامه، ج 1، ص 462؛ نووی، ج 3، ص 301؛ طباطبائی یزدی، ج 1، ص 627). شافعیان و حنبلیان ذکر آن را به زبان دیگر تنها در صورتی جایز دانستهاند که شخص قادر به ادای الفاظ تکبیرةالاحرام به عربی نباشد ( الموسوعةالفقهیّة ، ج 13، ص 220ـ221).فقهای امامی فراگرفتن زبان عربی را برای شخص ناتوان از تلفظ «اللّهاکبر» واجب شمرده و نماز چنین فردی را، در صورت وسعت وقت و امید داشتن به یادگیری، بدون تکبیرةالاحرام باطل دانستهاند. از نظر آنان، اگر فراگیری آن به دلیل کمبود وقت یا مأیوس بودن از یادگیری، برای شخص ممکن نباشد، وی باید تکبیرةالاحرام را با تلقین فردی دیگر، حرف به حرف بیان کند و اگر این کار هم ممکن نباشد، ادای آن به صورت نادرست ــ به گونهای که عرفاً به آن تکبیر گفته شود ــ بر ترجمه کردن رجحان دارد (انصاری، ج 1، ص 288ـ289؛ طباطبائی یزدی، ج 1، ص 628؛ برای حکم فرد اَخْرَس یا گنگ رجوع کنید به انصاری، ج 1، ص 290ـ293؛ زحیلی، ج 2، ص 816).در منابع فقهی برای تکبیرةالاحرام برخی امور مستحب ذکر شده است، از جمله: 1) بالابردن دستها تا مقابل گوش هنگام گفتن آن (نووی، ج 3، ص 304ـ 305؛ عینی، ج 2، ص 193؛ موسوی عاملی، ج 3، ص 324؛ نجفی، ج 9، ص 229) اما سیدمرتضی ملقب به علمالهدی (ص 147ـ 148) این کار را واجب دانسته است. 2) ذکر هفت تکبیر، که تکبیرةالاحرام یکی از آنهاست و با نیت به جا آوردن نماز واجب از تکبیرهای دیگر متمایز میشود (ابن ادریس حلّی، ج 1، ص 237؛ حرّ عاملی، ج 6، ص 20؛ طباطبائی یزدی، ج 1، ص 629). فقهای امامی در این باره که نمازگزار کدامیک از این تکبیرها را باید تکبیرةالاحرام قرار دهد، اختلاف نظر دارند و طبق فتوای مشهور، نمازگزار در تعیین آن مختار است (موسوی عاملی، ج 3، ص 321؛ طباطبائی، ج 3، ص 122). برخی فقها نخستین تکبیر (مثلاً رجوع کنید بهبحرانی، ج 8، ص 21) و شماری دیگر (برای نمونه رجوع کنید به الفقه المنسوب للامام الرضا علیهالسلام ، ص 105) آخرین تکبیر را تکبیرةالاحرام دانستهاند. مجلسی (ج 81، ص 357ـ 358) نظری دیگر نقل کرده و آن را به پدرش نسبت داده است (برای تفصیل بیشتر رجوع کنید بهکاظمی خراسانی، ج 2، ص 57 ـ60). همچنین مستحب است که امام جماعت تکبیرةالاحرام را چنان بلند بگوید که اقتدا کنندگان آن را بشنوند اما شش تکبیر دیگر را آهسته ادا کند (ابنقدامه، ج 1، ص 460؛ بحرانی، ج 8، ص 36؛ زحیلی، ج 2، ص 871، 936؛ امام خمینی، ج 1، ص 147؛ نیز رجوع کنید به حرّعاملی، ج 6، ص 33). تکبیرةالاحرام احکام دیگری نیز دارد که در کتب فقهی، در مبحث نماز، ذکر شده است (برای نمونه رجوع کنید به طباطبائی یزدی، ج 1، ص 631ـ632).منابع: ابنادریس حلّی، کتاب السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی ، قم 1410ـ1411؛ ابنحنبل، مسندالامام احمدبن حنبل ، بیروت: دارصادر، [ بیتا. ] ؛ ابنعابدین، حاشیة ردّالمحتار علی الدّر المختار: شرح تنویر الابصار ، چاپ افست بیروت 1399/1979؛ ابنفهد حلّی، المهذبالبارع فی شرحالمختصر النافع ، چاپ مجتبی عراقی، قم 1407ـ1413؛ ابنقدامه، المغنی ، بیروت: عالم الکتب، [ بیتا. ] ؛ مرتضیبن محمد امین انصاری، کتابالصلاة ، ج1، قم 1415؛ یوسفبن احمدبحرانی، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة ، قم 1363ـ1367 ش؛ مرتضی بروجردی، مستندالعروةالوثقی ، تقریرات آیةاللّه خوئی، ج3، قم 1413؛ عبدالرحمان جزیری، کتابالفقه علیالمذهبالاربعة ، استانبول 1404/ 1984؛ حرّعاملی؛ روحاللّه خمینی، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، تحریرالوسیلة ، بیروت 1407/ 1987؛ وهبه مصطفی زحیلی، الفقهالاسلامی و ادلّته ، دمشق 1418/1997؛ محمدبن ادریس شافعی، الاُمّ ، چاپ محمد زهری نجار، بیروت [ بیتا. ] ؛ زینالدینبن علی شهیدثانی، روضالجنان فی شرح ارشاد الاذهان ، چاپ سنگی تهران 1303، قم 1404؛ علیبن محمدعلی طباطبائی، ریاض المسائل فی تحقیق الاحکام بالدلائل ، قم 1418ـ1421؛ محمدکاظمبن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروةالوثقی ، بیروت 1404/1984؛ محمدبن حسن طوسی، المبسوط فی فقهالامامیة ، ج 1، چاپ محمدتقی کشفی، تهران 1387؛ حسنبن یوسف علامهحلّی، قواعدالاحکام ، قم 1413ـ1419؛ علیبن حسین علمالهدی، الانتصار ، قم 1415؛ محمودبن احمد عینی، البنایة فی شرحالهدایة ، بیروت 1411/1990؛ الفقه المنسوب للامامالرضا علیهالسلام، و المشتهر ب فقهالرضا ، مشهد: موسسة آلالبیت، 1406؛ محمدبن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن ، بیروت 1405/1985؛ محمدعلی کاظمی خراسانی، کتابالصلاة ، تقریرات درس آیةاللّه نائینی، قم 1411؛ مالکبن انس، المدونةالکبری ، قاهره 1323، چاپ افست بیروت [ بیتا. ] ؛ مجلسی؛ علیبن حسین محقق کرکی، جامع المقاصد فی شرح القواعد ، قم 1408ـ1411؛ احمدبن محمد مقدساردبیلی، مجمع الفائدة والبرهان فی شرح ارشادالاذهان ،چاپ مجتبی عراقی، علی پناه اشتهاردی، و حسین یزدی اصفهانی، ج 2، قم 1362 ش؛ الموسوعة الفقهیة ، کویت: وزارت الاوقاف و الشئون الاسلامیة، ج 13، 1408/ 1988، ج 23، 1410/ 1990؛ محمدبن علی موسوی عاملی، مدارک الاحکام فی شرح شرائعالاسلام ، قم 1410؛ محمدحسنبن باقرنجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائعالاسلام ، ج 9، چاپ عباس قوچانی، بیروت 1981؛ احمدبن محمدمهدی نراقی، عوائد الایام ، قم 1375 ش؛ همو، مستندالشیعة فی احکامالشریعة ، ج 11، قم 1417؛ یحییبن شرف نووی، المجموع: شرحالمهذب ، بیروت: دارالفکر، [ بیتا. ] .
مولفان | محمدتقی کرمی , |
گروه | فقه وحقوق , |
رده موضوعی | |
جلد | 8 |
تاریخ | 93 |
وضعیت چاپ |
|