عضویت: 1396/10/16
تعداد پست: 4647
من سال ۹۶ اتلیم ۶ و خورده ای شد ولی ارایشگاه ۱و ۱۰۰ فک کنم معقوله
فقط 28 هفته و 1 روز به تولد باقی مونده !
انشالله تا تموم شدن تیکر منم باردار میشم دعا کنید شوهرم راضی بشه???
عضویت: 1394/05/26
تعداد پست: 1251
موهامو خودم باز کردم لباسمم خودم در آوردم شوهرمم سرش تو گوشیش بود حتی وقتی صداش کردم که بیا کمکم کن ...
عزیزم این یه چیزی تو دلم سوخت و خاکستر شد رو قشنگ درک میکنم...
شاید یه روز سرد شاید یه نیمه شب...دلت بخاد بشه برگردی به عقب.
عضویت: 1396/09/23
تعداد پست: 938
من قبلا گفتم، دو شب بعد از عقدم رفتم که شب خونه همسرم بمونم. خواهرم اس دادکه چرا رفتی و گواهی بکارت نگرفتی و اینا، خلاصه کلی ناراحتی برام پیش آورد. اولین شب زندگی مشترکم کلی گریه کردم سر همین قضایا.
با شرکت در قرعه کشی هفتگی در الیت آنلاین
برنده ساعتهای اوریجینال جاست کاوالی باشید.
عضویت: 1396/12/08
تعداد پست: 495
واااااي من یه هفته مونده بود به عروسیم ، با خونواده شوهرم دعوام شد اما خوبيش اینه شوهرم برام بهترین عروسی رو تدارک دیده بود که تا چند وقت حال خواهر شوهر و مادر شوهرم و جاريم گرفته بود،،،،، همه حرصشون در اومده بود شبشم که دیگه نگوووووووو کلی حال داد
خواهر شوهرام نزدیک چهل سالشه و من 21سالمه همش خودشو با من مقایسه میکنن و حسوديشون میشه
عضویت: 1396/10/21
تعداد پست: 509
یکی دیگه هم بود که ۲۱ تیرعروسیش بود...شدیم سه نفر???
من دو سال پیش ۱۸ تیر عروسیم بود.کلا تیرم فرق نداره چه روزی بوده ولی واقعا گرم بود هلاک شدم
1156 هستیم_فعلا
عضویت: 1397/02/18
تعداد پست: 56
به نظرت خیلی شخصی نیست تایپیکت؟
??نــے نــے خـــوشڪــݪــم بـے صـبـرانـه مـنـتظر اومــدنتــیم??
عضویت: 1395/02/11
تعداد پست: 1856
مادرشوهره خواهرم توی یه شهر دیگه زندگی میکنه که فاصله اش با ما یک ساعته..اتفاقا گروه ارکسترمون از همون شهر آورده بودیم ..بعد از تالار اومدیم خونه ورقص و ...تاچهار صبح ...بعد توی اتاقی که تزیین شده و مثلا حجله اس شوهرم داشت شنیون منو باز میکرد ..حالا مادرشوهر خواهرم مگه از کنار ما جم میخورد ..نشسته بود غر میزد که منم همراه ارکستر بفرستین برم شهرمان....من از خستگی می مردم اینقدر که رقصیده بودم ..التماس میکردم یکی بیاد اینو ببره
اگه یه روز بگم ازاین حکایت ..که به تو کردم عادت
عضویت: 1396/08/27
تعداد پست: 1923
عزیزم بذو ببین ترست یه ترس اادبت یا واژی داری ....
عضویت: 1395/04/24
تعداد پست: 1736
بهترین شب بود
۱۸ سال پیش ۴ فرودین عروسیم بود ودو روز قبلش عقد کردم ومراسمش مثل عروسی بود .یه سال ونیم با شوهرم نامزد بودم حتی تو این مدت دست همو نگرفته بودیم .
شب عروسی شوهرم شنیونمو باز کرد و هلاک شد از بس گیره از تو موهام در آورد ولباسمو درآورد و......
خیلی خوش گذشت
خدایا عاقبت به خیرمون کن .آمین
عضویت: 1396/09/07
تعداد پست: 2231
منم عروسیم خوب بود کلا همه چی از یک ماه قبلشم میرفتیم برای عکاسی اسپرت و اینا روز عروسیمم 6رفتم ارایشگاه تا 1 بعدم رفتیم باغ اتلیه تا 7 بعدشم رفتیم باغ برای عروسی خوب بود اما باغمون مردونش فقط قشنگ بود زنونش خیلی تاریک و بد بود همشم تقصیر شوهرمه چون خودش کارای باغو کرده بود...اما خوب بود کلا شبش هم رفتیم مامان باباهامون اومدن باهامون تو خونه عکس گرفتیم یکم بابام حرف زد گفتیم خندیدیم بعد رفتن اونا 4صبح بود ماهم بااینکه تو عقد رابطه داشتیم اما شوهرم بااون همه خستگی نگذشت از سرم ولی خوب بود. چون خودم گفته بودم اخرش شب عروسی ی چیز دیگست...
الهی فداتشم!!!مثلِ یک معجزه ای...علت ایمانِ منی...همه هان و بله اند...شما جااااانِ منی...
1194 غزل71
عضویت: 1396/08/27
تعداد پست: 1923
باریکلا به شما
دوس بودین؟ چون مام دوس بودیم منم خجالت نمیکشیدم از هیچی
عضویت: 1396/08/27
تعداد پست: 1923
نه نه ازچتد لحاظ بده من بعد سیزده سال پشیمونم هنوز ....۱ .یعنی اگر باهم لیلی مجتون باشید توعقد اون ک ...
از همین میترسم
میترسم یه وقت خدایی نکرده نخوام باهاش برم زیر یه سقف اونوقت بیچاره میشم اگه اینکارو کرده باشم
عضویت: 1397/02/23
تعداد پست: 352
اخه نامزدم فکر میکنه رابطه اول حتما خونریزی داره اونو چجوری توجیهش کنم ؟!هوووف
شوهرمن همش ميگفت بايد خون داشته باشى اما من از نوع حلقوى ارتجاعى بودم اصلا خونى نداشتم بعدشم شوهرم گفت چ بهتر ك خون نداشتى اصلا واسش نبود شب اول ك من خون نداشتم بعد من خودم كلى گريه كردم ك چرا خون نداشتم!
عضویت: 1397/01/21
تعداد پست: 116
فردای عروسی شروع شد که چرا انقد همو بوس کردیت؟چرا رقص دونفره بغلش کردی؟چرا انقد رقصیدیت؟
خب راس میگن دیگه من نمیدونم این کارا چیه تو جمع ؟ همه زن و شوهرا همومیبوسن با هم میخوابن چ لزومی داره همه چیتونو ب نمایش بزارین گلم
عضویت: 1396/04/16
تعداد پست: 3737
اخه نامزدم فکر میکنه رابطه اول حتما خونریزی داره اونو چجوری توجیهش کنم ؟!هوووف
1184 چشمات
عضویت: 1397/01/21
تعداد پست: 116
البته خاطره بدمم این بود شوهرم همه خرجای عروسی رو کرد حتی وسایل خونه رو خودش خرید با این که خانوادش ...
کثافطا مثل پدرشوهر من. ازشون متنفرم.
عضویت: 1390/03/21
تعداد پست: 1606
عزیزم این یه چیزی تو دلم سوخت و خاکستر شد رو قشنگ درک میکنم...
منم این حسو داشتم اما نه بخاطر شوهرم بخاطر خیلی چیزهای دیگه
عضویت: 1396/10/26
تعداد پست: 929
شوهرمن همش ميگفت بايد خون داشته باشى اما من از نوع حلقوى ارتجاعى بودم اصلا خونى نداشتم بعدشم شو ...
اخی عزیزم چه خوب که شوهرت بیخیال شد
خدایا مرسی عشقمو آفریدی ❤
عضویت: 1396/09/23
تعداد پست: 938
لباس یکی از ساقدوشا جر خورد مجبور شد عوضش کنه . فیلمبردارم لج کرد ک شبیه نیستن نمیخاد بیان قاطی فیلم ...
عزیزم کار درست رو شما کردی، اون شب، شب شما بوده، پس خوب کردی ?
عضویت: 1397/02/23
تعداد پست: 352
اخی عزیزم چه خوب که شوهرت بیخیال شد
اون بيخيال شد ولى من انقد گريه كردم ك اشك اونم دراوردم كلا كُلى بازو دراوردم شوهرمم بيخياال شد