1955 دنیاهمسرم
مدیر
عضویت: 1397/08/10
تعداد پست: 6452
عضویت: 1397/03/15
تعداد پست: 1217
عزیزم می تونم بدونم شما چجوری چاق شدین؟ینی دارو مصرف کردین؟منم خیلی دلم میخواد یکم توپر شم
بله زینک پلاس البته ایرانیشو ده تا خوردم فوق العاده اشتهام باز شد اما چون صورتم جوش میزد نخوردم یه هفته ای میشه دیگه نمیخورم،وزن الانم نمیدونم?
داری میای قدمت رو چشمامون کاکل زری مامانو بابا??
عضویت: 1391/10/13
تعداد پست: 6133
خو حمام نمیری موقع عملیات ک میبینه بدنتو. بش بگو تو ارنولد شو منم تغییر میکنم. بعدم ...
بله عزیزم منظورم این بود با اینکه لاغره بابام اینقدر دوستش داره لاغریش به چشمش نمیاد .
موقع عملیات به اندازه ای که ادم تو حموم بایسته مشخص نیست گلم ?
چارلی چاپلین میگوید:پس از سالها فقر به ثروت و شهرت رسیدم و در کهنسالی اموختم با پول میشود خانه خرید ولی اشیانه نه! رختخواب خرید ولی خواب نه! /ساعت خرید ولی زمان نه! /مقام خرید ولی احترام نه/کتاب خرید ولی دانش نه! ادم میشه خرید ولی دل نه! /اما افسوس دیر فهمیدم!!!!!!
عضویت: 1397/01/31
تعداد پست: 5673
ای وای روز عید غدیر اصن تو باید ب اون عیدی میدادی
فرقی نمی کنه کجا باشی می تونی هروقت از شبانه روز پزشکت رو در کنار خودت داشته باشی
عضویت: 1397/09/08
تعداد پست: 2
سلام گروه تل تجربیات زندگی وزناشویی ومادرشوهر وکلا خانواده شوهر زدیم دوست داشتین بیاین
https://t.me/joinchat/G9vp0xJtBglPwoedVLb2Vw
عضویت: 1397/08/23
تعداد پست: 1370
یه بار رفته بودم خونشون بعد شب یه دامن بلنند پوشیده بودم صبح که رفتم دسشویی دامنم از پشت گیر کرده بود بالا یعنی از پشت کاملا پیدا بودم بعد که اومدم بیرون از جلو چشم پدرشوهرم وبرادرشوهرم رد شدم رفتم تو اتاق وقتی خودمو اونطور دیدم خواستم خودمو با همون دامنه دار بزنم?????خیلی زشت بووود از خجالت مردم هنوز هنوزه که یادش میوفتم گریم میگیره??خیلی وضعم خیت بود???خاک تو سرم
1965 __لیانا__
عضویت: 1396/07/18
تعداد پست: 6778
وایی یبار بابای من اسپری فلفل داداشم و برداشت (برادرم دشمن زیاد داره واسه همین مجوز برای حمل اسپری د ...
مجوز رو از کجا گرفت؟؟
چجوری باید مجوزش رو بگیریم؟
? کاربرای مرد نه تو تاپیکام پست بذارید و نه لایک و ریپلای بکنید اگر اینکارو کنید با وجود اینکه تو امضا هم هشدار دادم، کاربریتون رو یه راست میفرستم برا نی نی یار به جرم مزاحمت?متنفرم از هر چی مرد خاله زنک که توی سایت زنان و بارداری بین یه عالمه خانوم عضو شدن? ...از جماعت شما منفور تر ، اون زنای متاهلی هستن که با امثال شما بگو بخند میکنن، لایک میکنن، ریپلای میکنن، تگ میکنن و انگار نه انگار شوهر و بچه دارن✋✋?...برا اینکه کار زشتشونو هم بپوشونن الکی همو آبجی و داداش صدا میزنن اووووق?یا مثلا میبینی یه کاربر مرد یه پست بی مزه گذاشته ولی صدتا خانوم ریپلایش کردن خودشونو تیکه تیکه کردن با استیکرای خنده حالا اگه یه خانوم همچین پستی میذاشت یکیشون یدونه لایک هم نمیزدن رو اون پست???? خانوم به اصطلاح محترم اینکار شما دقیقا مصداق خیانت هستش اگه نمیدونستی بدون?..چون قطعا خود شما هم خوشت نمیاد شوهرت با یه زن دیگه چت کنه و بگو بخند راه بندازه?...چجوری میتونین انقدر حال بهم زن باشید??... این حجم از حال بهم زنی واقعا بی سابقه س ?? شما تو همین سایت هم جنس خودتو بهش توهین نکن و مسخره ش نکن نمیخواد برا ما هشتگ نه به خشونت علیه زنان بزنی? یکی یه عکس میذاره از دستاش درمورد انگشترش نظر میخواد یه سری کم شعور میان میگن ببخشید ولی انگشتات چقدر زشته...وای چقدر دستات سیاهه وای چقدر فلان و فلان ووو....این فقط یه نمونه کوچیک از بی شعوری های یه عده خانوم تو این سایته!!! فقط یه چیزی رو شنیدین هی تکرار میکنین که جلوی بقیه ادعای کلاس و فرهنگ کنین در حالی که یه ذره هم معنی اون حرف رو متوجه نشدین? جواب کاربرای عقده ای که از تربیت خانوادگی درست بهره مند نیستن رو نمیدم چون دلم نمیخواد سطح خودمو با جواب دادن به آدمای بی ارزش پایین بیارم? جواب ندادم دلیلشو بدون?
عضویت: 1397/03/15
تعداد پست: 1217
اشتباه میگین گلم این قرتی بازیا فقط مال ایرانه وگرنه همه یه قبل ازدواج دارن یه بعدش دیگه بعد عقدم به ...
عزیزم منم میدونم اینجور چیزارو ولی رسم ما اونجوریه،خلاصه مام ایرونیم دیگه?
داری میای قدمت رو چشمامون کاکل زری مامانو بابا??
عضویت: 1397/05/14
تعداد پست: 6684
منم تا حالا سوتی ندادم?☺☺☺
???ایشالا هیچ وقت سوتی ندیم ???
نه باران میخواهم نه گریه پنهانی،سکوت میکنم نمیخواهم کسی بداند درد دلم را وقتی ک میدانم تو میدانی(: میشه برام دعاکنیدو صلوات بفرستید♥️?
عضویت: 1397/06/13
تعداد پست: 2057
خیلی تعجب کردم از این سوتی های دوستان?برامم جالب بود,هیچ وقت سوتی ندادم توی یک سال نامزدی و 1سال و نیمم هست که ازدواج کردیم?یک شبم تا حالا خونه مادر شوهر نخوابیدیم?خیلی هم باهم خوبیم البته,ولی خوب دیسیپلین ام رو بهم نمیزنم هیچ وقت?
عضویت: 1396/07/07
تعداد پست: 738
1967 کاملیااا
عضویت: 1397/07/07
تعداد پست: 3955
مگه میشه لباس زیر جا بمونه؟ بالاخره بدون لباس زیر برگشتی خونتون و نقهمیدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
لباس زیر که سهله
من یه دفعه کفشام تو پارک جا موند??
نامردم میگفت اگه ضایع نبود به همه می گفتم کفشها جا مونده?
گل آرا حلالت نمیکنم...تاریخ عضویتم??
عضویت: 1397/01/31
تعداد پست: 5673
تو دوران عقد خاک ب سرم با شوهرم رفیم تو ح م و م خونشون... یهو اومدن خونه مامانشو خواهرش.... انقد خ ...
عزيزم اينكه چيزي نيست دو هفته بعد از عقد ما خواهرم شوهرم و شوهرش عقد كردن ٢ ٣ بار پيش اومد رفتم خونه مادر شوهرم ديدم با شوهرش تو حموم هستن تازه پدر شوهرمم بود شوهرمم بود مادرشوهرمم داشت شام درست ميكرد خيلي عادي بود واسشون خيلي عادي من اينطوري بودم? يعني شما غافلگير شدين اما اونا با وجود اينكه ميدونستن همه بيرون نشستن باهم ميرفتن حمام
عضویت: 1397/04/24
تعداد پست: 2908
یه بار رفته بودم خونشون بعد شب یه دامن بلنند پوشیده بودم صبح که رفتم دسشویی دامنم از پشت گیر کرده بو ...
واییی چقد خندیدم از دستت????
فقط 5 هفته و 4 روز به تولد باقی مونده !
خدایا ممنون بابت معجزه قشنگت.بعد ۶ سال انتظار دوتا بارداری ناموفق .میشه واسه سلامت اومدن پسرم صلوات بفرستین.........از حسین ابن علی هر چه بخواهی بدهد............................... تو زرنگ باش و از او نسل علی دوست بخواه............................
عضویت: 1397/08/24
تعداد پست: 1391
عضویت: 1396/02/25
تعداد پست: 6366
مجوز رو از کجا گرفت؟؟ چجوری باید مجوزش رو بگیریم؟
از آگاهی .البته برادرم دوستان زیادی توی نیروی انتظامی داره و اونا بهش کمک کردن .اخه چند باری دزد به برادرم حمله کرده بود بخاطر اینکه لپ تاپ و گوشی و تبلتش و طلاهاش و بدزدن و حتی یک بارم با قمه تا حد مرگ کتکش زده بودن واسه همین دوستای پلیس داداشم بهش مجوز حمل اسپری و سلاح جهت دفاع دادن
فقط 34 هفته و 5 روز به تولد باقی مونده !
خدایا مرسی که در حقم معجزه کردی??????????
1974 مینوووش
عضویت: 1397/01/15
تعداد پست: 749
من تازه عقد کرده بودم مادرشوهرم اینا خونه نبودن رفتم خونه مادرشوهرم بعد شوهرم رف حموم منم منتظر بودم ...
افرین چه زن فهمیده ای بوده مادرشوهرت
و در روز هفتم.....خداوند عشق را افرید ?????
عضویت: 1397/08/22
تعداد پست: 593
وای چقد خندیدم از خاطراتتون
عضویت: 1397/08/29
تعداد پست: 183
ما همسایه بودیم یه بار که شوهرم منو میخواست ببره خونمون یهو خواست کارای خاک برسری کنیم طبقه پایین خونه ما خالیه بهم گف بریم اونجا منم با هزارتا ترس ولرز قبول کردم آخه خواب مامانم سبک بود میترسیدم به صدای در بیدار بشه خلاصه رفتیم پایین و تا خواستیم عملیات شروع کنیم برقا رفت ... هیچی دیگه با چراغ گوشی لباسامونو جمع و جور کردیم نخود نخود هرکه رود خانه خود.?????
انشاالله همه مامانا با دل خوش و سلامتی نی نی شونو بغل بگیرین. منم همینطور.. آمین❤
عضویت: 1397/08/29
تعداد پست: 183
یه سری هم اتاق خواهرشوهرم طبقه بالا بود با شوهرم رفتیم اتاق اون ک مثلا با کامپیوتر کار داشت درست وسط کار یهو دیدیم خواهرشوهرم اومده یهو شوهرم پرید پشت در چسبید نتونه باز کنه بعد از پشت در داد زد برو واسه من چای بیار بعد بیا خودش قضیه رو فهمید و رفت تا بیاد جمع و جور کردیم.
اتاقشم دستمال کاغذی نداشت شوهرم همیشه از پایین میزاشت جیبش پیبرد اتاق اون زیر فرشا قائم میکرد.خجالت میکشیدبهش بگه اتاقت دستمال بزار ???????
انشاالله همه مامانا با دل خوش و سلامتی نی نی شونو بغل بگیرین. منم همینطور.. آمین❤
عضویت: 1397/08/29
تعداد پست: 183
یه سری هم عید بود خانواده شوهری رفته بودن خونه داییش بعد قرار شد ومنو شوهرم بریم بیرون بعد واسه شام برگردیم خونه دایی بیرون ک زدیم شوهرم گف بیرونو همیشه میریم بریم خونه که خالیه...
بعد آقا ما رفتیم خونه و کارامونو کردیم و داشتیم کم کم جمع وجورمیکردیم یهو برق رفت هواهم تاریک بود با چراغ گوشی دستمال کاغذیا رو جمع کردیم و رفتیم تازشم چون همسایه ایم مامانم ماشینو دیده بود ک کوچه اس الکی گفتم نمیدونم از اتفاق با مادرشوهر حرف میزد کم بود لو بریم ???????
انشاالله همه مامانا با دل خوش و سلامتی نی نی شونو بغل بگیرین. منم همینطور.. آمین❤
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست در حال شمارش افراد آنلاین