بر اساس بعضی گمانها جنبش خزینه، مجموعه کوششها و رویدادهایی است که توسط برخی علما و روحانیون در دوره پهلوی اول برای جلوگیری از ورود دوش آب، و با هدف ادامه استفاده از خزینه در حمامها صورت گرفت. این جنبش بخشی از مجموعه تلاش برخی از روحانیون برای مقابله با مظاهر تمدن نوین بوده است که قبلا نیز خودش را با مخالف آنها با قرنطینه، واکسیناسیون، شناسنامه و... نشان داده بود.[۱][۲] در آن زمان مسئولان بهداشتی ایران به این نتیجه رسیده بودند که که خزینهها یکی از مرکزهای اصلی نشر عفونتها و بیماریهای واگیردار خطرناک است و سلامت عمومی جامعه را به خطر میاندازند.[۳]
زمینه[ویرایش]
خزینه حوضچهای در حمام بود که مردم خودشان را در آن میشستند و غسل میکردند. آب خزینهها با توجه به شرایط فیزیکیشان به طبع کثیف بود و منبع پخش انواع میکرب و شیوع بیماریها بهشمار میآمد. بهویژه انواع بیماریهای پوستی مانند تراخم، کچلی و بیماریهای قارچی و آبله. معمولاً حمامیها برای تمیز کردن خزینه فقط بین دو نوبت مردانه و زنانه، با گرداندن چوب درخت زالزالک در آب، مو و چرک و کف صابون را از خزینه جمع میکردند و مقداری آهک درون آن میریختند.[۴]
در مورد اولین دوش حمام در ایران نیز گفته میشود که سرداری از سپاه ناپلئون پس از سقوط وی به ایران میآید، و دیرزمانی از اقامت او در کشور میگذرد، و خدماتی به دولت ایران میکند، و بالاخره در این سرزمین چشم از جهان فرو میبندد. ناصرالدین شاه قاجار به پاس خدمات او، فرزندش کلنل نیکلا سمینو را به ایران دعوت مینماید و اموری را بدو میسپرد. او به این کشور علاقهمند شده و همسری ایرانی اختیار میکند و در ایران ماندگار میشود. سمینو پسر در نیمه دوم پادشاهی ناصرالدین شاه در خیابان لختی (دروازه دولت = سعدی فعلی) حمامی بنا میکند، و برای نخستین بار در این حمام دوش کار میگذارد، و بدین ترتیب بنیانگذار این امر میشود. حمام سمینو تا دوران محمد رضا شاه فعال بود.[۵]
ممنوع شدن خزینه و اعتراض روحانیون[ویرایش]
در اوایل سلطنت پهلوی به فرمان رضا شاه استفاده از خزینه در حمامها برای رعایت بهداشت بهطور رسمی ممنوع اعلام شد. برخی از علما و روحانیون بخصوص روحانیت خراسان به این حکم اعتراض کردند.[۴] در شکل کلیتر، در سده اخیر و در جریان مواجهه جامعه ایران با دنیای جدید، هر پدیده نوظهور و تازه وارد ابتدا با مقاومت برخی از جمله روحانیون مواجه شده است.[۲] پیش از این نیز در سال ۱۲۵۵ خورشیدی و با شیوع طاعون در جنوب ایران، روحانیون محلی بهشدت به مخالف با قرنطینه پرداختند. از زمان آغاز برنامهریزی برای مایهکوبی آبله، مخالفتهای عمومی بهخصوص با تحریک احساسات مذهبی در ایران بسیار رایج بود و این تئوری توطئه منتشر میشد که واکسیناسیون یک برنامه از سوی کفّار است که در پوشش مبارزه با بیماریها اما برای عقیم کردن و کاهش جمعیت امت اسلامی در نظر گرفته شده است.[۱] در مورد شناسنامه نیز برخی از روحانیون فتوا صادر کردند که گرفتن شناسنامه حرام است.[۲]
گسترش اعتراضات[ویرایش]
این روحانیون حزبی به نام «حزب خزینه» تأسیس کردند و استفاده از دوش به جای خزینه را از مظاهر غربگرایی اعلام کردند. این علما تنها آب خزینه را پاک و به اصطلاح «کرّ» میدانستند و غیر از آن را را ناپاک و نجس اعلام کردند. آنها فتوا دادند که منع خزینه «غیرشرعی» است و با آبی که از شیر آب میریزد نمیتوان غسل کرد. بنا براین ممنوع کردن خزینه «عمل خلاف شرع رضا شاه» اعلام شد. آنها آب «کرّ» را آبی میدانستند که «در سه و نیم وجب در سه و نیم وجب در سه و نیم وجب باشد. در چنین آبی میتوان وضو گرفت و غسل کرد ولو در آن حیوانی یا انسانی ادرار کرده باشد. به شرط آنکه عین نجاست در آن دیده نشود و پس از ادرار، آب از خزینه سر زیر شود.»[۴]
بنابراین موضوع خزینه تبدیل شد به یکی از کشاکشهای بین برخی روحانیون و افرادی که میل به مدرن شدن جامعه داشتند و جنگی بر علیه «دوش حمام» آغاز شد. جنبش خزینه و مخالفتهای پیرامون آن شکل گرفت و برخی مؤمنین و متدینین هم تا سالها پنهانی از خزینه استفاده میکردند و نیمه شبها به دور از چشم پاسبانها و با رشوه به حمامی، از خزینه استفاده میکردند. کمکم به زور رضا شاه و به مرور زمان مردم محاسن دوش را پذیرفتند. بعضی علما هم بالاخره فتوا دادند که دوش در حمام عیبی ندارد به شرط آنکه بعد از آن در خزینه غسل کنند. بعدها فعالان جنبش خزینه فتوا دادند که میشود زیر دوش بجای غسل ارتماسی، غسل ترتیبی انجام داد و احکام و مسائل آن را مطرح نمودند.[۴]
نظرات[ویرایش]
• در سال ۱۳۹۳، حسن روحانی رئیسجمهور وقت ایران دربارهٔ مخالفت با ابزار جدید به بهانه دین، گفت: «حمامهایی را که به صورت خزینه بود، میخواستند دوشی کنند، چه بساطی به پا شده بود! عدهای میگفتند اگر لولهکشی شود، نصف دین از بین میرود. بعضیها فکر میکردند فاجعه بزرگی میخواهد اتفاق بیفتد.»[۶][۷][۸]
• سید مهدی طالقانی فرزند سید محمود طالقانی :
قبلا حمامهای خزانه بود که باعث بیماریهای زیادی میشد، از جمله برادر کوچک من که کچلی گرفت. پدر تصمیم گرفت، در روستا حمام دوش درست کند. نمی دانید علما چه کردند که «آب کر نیست» و ... اما آقا پای کارش ایستاد و پولش را هم از خود روستاییها جمع کرد.[۹]