نپرداختن مهریه : مدتی پس از تصویب این قانون، رئیس قوه قضائیه با اصلاح بند ج ماده ۱۸ آئیننامه نحوه اجرای محکومیتهای مالی بخشنامهای صادر کرد مبنی بر این که چنانچه توانایی مالی محکوم علیه نزد قاضی دادگاه ثابت نباشد از حبس وی خودداری و چنانچه در حبس باشد آزاد میشود.
نپرداختن مهریه مانع مجازات نیست
با توجه به شرایط کنونی نمیتوان گفت صدور بند ج ماده۱۸ آئیننامه نحوه اجرای محکومیتهای مالی در آزادی زندانیان بدهکار بخصوص در مورد مهریه بیتأثیر بوده است چرا که پس از ابلاغ این بخشنامه بسیاری از زندانیان مهریه آزاد شدند. به گفته وی، طبق این بخشنامه چنانچه ناتوانی محکوم نزد قاضی دادگاه ثابت شده باشد از حبس وی خودداری و چنانچه در حبس باشد آزاد میشود.یعنی اگر قاضی تشخیص دهد فرد در پرداخت بدهی ناتوان است وی زندان نمیرود یا اگر در زندان باشد آزاد میشود.اما اگر مردی مدعی شود معسر است و دادگاه نیز حکم اعسارش را صادر کند و بعد معلوم شود دروغ گفته علاوه بر پرداخت بدهی مجازات دیگری نیز در انتظارش خواهد بود. در واقع علت زندانی بودن بیشتر کسانی که در حال حاضر در زندان هستند فرار از پرداخت مهریه بوده است.
شرط زندانی نشدن مردان به خاطر مهریه
در این لایحه آمده تا ۱۱۰ سکه طلا از مهریه تعیین شده ضمانت اجرایی برای اعمال ماده ۲ نحوه اجرای محکومیتهای مالی را دارد. یعنی زن میتواند در صورت پرداخت نشدن مهریهاش تا این میزان -۱۱۰ سکه- مرد را به زندان بیندازد.
البته بحث پرداخت مهریه یک موضوع شرعی و قانونی است و مهریه، دینی است که همیشه بر گردن مرد بوده و هر زمان توانایی پرداخت آن را داشت باید بپردازد. در غیر این صورت از اموال او به میزان مهریه برداشت و توقیف خواهد شد، یعنی ناتوانی مرد در نپرداختن مهریه دلیل بر منتفی شدن این حق از زن نخواهد بود.
طلاق پایان زندگی نیست
به طور قطع بعد از عقد و ازدواج یک اتفاق بزرگ میافتد و آن اتفاق این است که زن بسیاری از حقوقی که قبل از عقد داشته را از دست میدهد. ازجمله حقوق فردی همانند سفر به خارج از کشور- بدون اجازه همسر- ، حقکار، حق مسکن، حضانت فرزند و غیره. چرا که این حقوق به مرد واگذار میشود. یعنی زن برای انجام این کارها باید از همسرش کسب تکلیف و اجازه کند. پس حالا که زن بخشی از حقوق خود را از دست میدهد بهترین اهرم برایش مهریه است تا بتواند اندکی و گاه تا حد زیادی همسرش را نسبت به رفتار در زندگی مشترک و تأمین آیندهاش محک بزند.
با این حال متأسفانه روز به روز شاهد ازدواجهای ناموفق و زندگیهای شکستخورده هستیم چرا که بخشی از ازدواجها از پایه اشتباه است. زن برای آن که تضمینی داشته باشد مهریهاش را اهرمی در دستش میبیند. مرد نیز برای فرار از پرداخت این مهریه حاضر است تمام اموالش را به نام پدر، مادر و خواهر و برادرش کند تا حق و حقوق همسرش را ندهد.
برای ایجاد یک رابطه دوستانه و زندگی مشترک رضایت دو طرف لازم است. هنگام عقد هم عروس و هم داماد بله میگویند اما برای قطع یک رابطه، درخواست یک نفر کافی است در صورتی که در جامعه و عرف ما نارضایتی و درخواست زن برای قطع رابطه زناشویی کافی نیست و «نه»گفتن او اثرگذار و سرنوشتساز نیست مگر آن که از تمام حق و حقوق قانونیاش بگذرد و به قول معروف بگوید «مهرم حلال جانم آزاد» با این وجود تأکید میشود که طلاق پایان زندگی نیست بلکه پایان ازدواج نادرست است که از روز نخست نباید رخ میداد. تجربه و سابقه کاری بنده نیز نشان میدهد زندگی آنگاه بین دو نفر شکل میگیرد که بد و خوبها بین آنها یکی باشد و خوشبختی آنگاه صورت میگیرد که بد و بدتر و خوب و خوبتر بین دو نفر و ملاک و معیارها یکی باشد. اما طلاق آنگاه رخ میدهد که ملاک بد و خوب بین دو نفر متفاوت باشد.
در چنین شرایطی به نظر میرسد شانس بزرگ ما انسانها این است که رفتارمان برپایه و اساس یادگیری است پس همیشه میتوانیم رفتارمان را اصلاح کنیم. تولستوی نویسنده معروف میگوید: «آدمها پیوسته در حال تلاش برای تغییر جهان هستند اما ای کاش کمی به فکر تغییر خودشان بودند.»
فرار از دین به دلیل نپرداختن مهریه
برخی از مردان برای نپرداختن مهریه اموال را به نام فرد دیگری منتقل میکنند، مثلا مردی برای اینکه که نپرداختن مهریه را به همسرش نپردازد اموال خود را به نام برادر یا یکی از دوستان خود می کند و ممکن است از چاله به چاه بیفتد چرا که ممکن است فردی که حالا اموال به نام او شده از دادن آن به صاحب واقعیاش خودداری کند و این وضعیت برای مرد مشکلاتی را به همراه دارد؛ جای تاسف دارد که برخی مردان حاضر میشوند اموالشان به دست هر کسی بیفتد جز همسرشان!
اگر زنی قبل از نپرداختن مهریه خود یا بعد از آن متوجه انتقال اموال از سوی همسرش به فرد دیگری شد، برای شکایت باید به دادگاه حقوقی مراجعه کند. در چنین شرایطی اول باید ثابت کند که انتقال اموال غیرواقعی و صوری بوده است بعد از اثبات صوری بودن مورد معامله، دادگاه طی نامهای به اداره ثبت یا راهنمایی و رانندگی اعلام میکند که نقل و انتقال آن مال به دلیل بدهکاری صاحب آن ممنوع است. این نامه در سوابق فرد ثبت میشود. اگر هم او آپارتمان یا زمینی داشته باشد، با نامهای که از سوی اداره ثبت اسناد و املاک برای دادگاه ارسال میشود، اعلام میشود که پلاک ثبتی فوق از نقل و انتقال به دلیل بدهی ممنوع است. اگر هم فرد بدهی داشته باشد اموال او را بابت بدهیها توقیف میکنند.
طبق قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی، حتی اگر مرد اموال خود را به طفل صغیرش منتقل کند، جرم او کلاهبرداری است. در چنین شرایطی کسی که میداند طرف مقابل او قصد دارد معاملهای صوری به قصد فرار از دین انجام دهد نیز در صورت حضور در این معامله ، مجرم تلقی میشود.
امتیاز دهی کاربران
3.5 (2 رای)