این تجربه دوست منه. ممکنه به درد خیلیها بخوره. میدونم کار خیلی سختیه ولی دوست من که موفق شد.
ماجرا از این قراره که دوستم متوجه میشه شوهرش با یه خانوم از طریق تل...گرام در ارتباطه. و شوهرش به اون خانم خیلی ابراز علاقه میکنه و از زندگی با دوستم گله میکرده و میگفته که دیگه دوستش ندارمو به خاطر بچم دارم باهاش زندگی میکنمو این حرفا...
دوست منم بعد از خوندن این پیامها دنیا رو سرش خراب میشه و اونقدر عصبانی میشه که میره ساک لباساشو میبنده که بره. اونموقع هم به خواهرش زنگ میزنه و همه چی رو میگه.
اما خواهر دوستم کلا خیلی خیلی با سیاسته و من خودم خیلی ازش یاد گرفتم. به دوستم میگه اره تو حقته که نخوای این زندگی رو تحمل کنی. اما سریع بازی رو به اون دختره نباز. نذار این همه سال زندگی و جوونیت که توی خونه این مرد گذاشتی اینقدر راحت هدر بشه. تو دو هفته دیگه هم میتونی همین کاری رو که امروز میخوای بکنی انجام بدی. بیا و به حرف من گوش بده و یکبار برای همیشه برای حق خودت بجنگ و نزار اون دختره راحت به خواستش برسه.
خلاصه دوستم با اینکه خیلی به هم ریخته بود قبول میکنه. بر طبق توصیه خواهرش دو هفته به خودش زمان میده تا ببینه میتونه چکار کنه. توی این دو هفته حسابی به خودشو زندگیش میرسه مخصوصا به شوهرش خیلی محبت میکنه ( البته بگم اینکار بی نهایت براش سخت بوده ها) و خلاصه هر کاری که فکر میکرده اون دختره برای شوهرش میکنه که اینطور شوهرشو عاشق خودش کرده انجام میده. اینم بگم که توی این مدت در جریان مکالمات این دو نفر هم بوده. خودش میگفت که باورم نمیشد 7 روز نگذشته بود که یک شب که شوهرم فکر میکرد من خوابم شروع کرد به چت کردن. من دیگه میدونستم داره با دختره چت میکنه. بعد یکی دوساعت که چتش تموم شد و خوابید رفتم گوشیشو چک کردم دیدم که ظاهرا دختره گله کرده که دیگه چرا مثل قبل نیستی و یه مقدار بحث کردن. جالبه شوهره به دختره نوشته بوده که الان که فکر میکنه میبینه چقدر زنشو دوست داره و میخواد که با دختره کات کنه. همونجام دختره به شوهره و دوستم کلی بدو بیراه گفته و تموم کرده.
خلاصه اینکه اگرچه خیانت بدترین جرم جهانه ولی یادمون باشه که همیشه یه طرف خیانت شوهره و یک طرف دیگش یک زن خائنه. شاید جدایی از همچین مردی بهترین کار باشه و حتی ممکنه شوهر هم پشیمون بشه. ولی اون زنه خائن قطعا از این جدایی لذت می بره. واسه همین شاید بشه برای اتیش زدن دل همچین زنی یه چند روزی بجنگیم.