موضوعات وبسایت : سلامت

بارداری در اوج ناامیدی

بارداری در اوج ناامیدی

نویسنده : سمانه KZ | زمان انتشار : 19 اردیبهشت 1400 ساعت 14:33

سلام به همه عزیزان.قبل از شروع صحبتم آرزو میکنم همه دوستان در سایه امن خدا به آرزوهاشون برسن و همواره لبریز از آرامش و شور و زندگی باشن .مامانای منتظر سریعتر باردار بشن. مامانای باردار ، بارداری خوب و سلامت و راحتی داشته باشند و در موعد مقرر نی نی سالم و زیباشونو تو بغل بگیرن و مامانایی که این مراحلو پشت سر گذاشتن ، سایه شون در کنار همسر گرامیشون روی سر بچه هاشون باشه و بچه هاشون بشن چراغ دلشون

من مثل خیلی از دوستان این تاپیک ، خواننده خاموش بودم.درست از وقتیکه انتظار بارداری داشتم ولی خبری نبود!

تا دیماه 93 توسط ک.ا.ن.د.و.م از بارداری جلوگیری میکردیم چرا که هم خودم و هم همسرم به دلایلی آمادگی لازم جهت بچه دار شدن رو نداشتیم. تا اینکه اوضاع روبراه شد و ما برای بارداری اقدام کردیم.اینقدر از خودم و همسرم مطمئن بودم که منتظر بودم همون ماه اول اقدام نتیجه بگیرم.آخه خوشبختانه براساس سونوگرافی ای که همون سال جهت چکاپ انجام داده بودم هیچگونه کیستی نداشتم و رحم و تخمدان وضعیت مناسبی داشتن.پریودهامم منظم بودن.همینطور تخمک گذاری.آخه من ازون دسته از خانوما هستم که نشونه های تخمک گذاریه بارزی دارم.

ولی ماه اول و دوم و سوم و ... گذشت و هیچ خبری نشد . دکتر زنان رفتم و قرص دوفاستون واسم تجویز شد ولی بازم خبری نشد. شروع کردم به تحقیق در اینترنت و چون جراحی آپاندیس داشتم به بسته بودن لوله هام شک کردم. از دکترم خواستم واسم عکس رنگی بنویسه.همینجا خدمتتون بگم از عکس رنگی نترسین . اصلا درد غیرقابل تحملی نداره. تیرماه عکس رو گرفتم.نتیجه عکس نشون از بسته بودن لوله سمت چپ به دلیل هیدروسالپنکس و پیچ خوردگی لوله سمت راست بود.

دکتر که نتیجه عکس رو دید ، گفت برای بچه دار شدن هیچ راهی جز آی.و.آف نداری. و آزمایشهای لازم رو برای من و همسرم نوشت . هنوز اون نسخه دست نخورده تو دفترچه بیمه م هست!

آخه من و همسرم تصمیم گرفتیم از زندگی 2نفره مون لذت ببریم. از نظر ما بدون بچه هم میشد دوران خوشی رو سپری کرد. خلاصه کاملا بی خیال شدیم اگرچه که من گاهی فیلم یاد هندوستون میکرد ولی سعی میکردم حواس خودمو پرت کنم و بهش فکر نکنم.خلاصه ماهها پشت سرهم میگذشت و من طبق روال منتظر بودم اسفند ماه پریود بشم. ولی خبری نبود که نبود! دیگه اون روزا به هرچیزی فکر میکردم جز بارداری. وقتی 5 روز از موعد پریودم گذشت به پیشنهاد همسرم از بی بی چک استفاده کردم و در کمال ناباوری درست در روز سالگرد ازدواجمون دیدیم بعلهههههه. من باردارم. بعدشم آزمایش خون دادم که با بتای 1300 این بارداری تایید شد.

ولی بخاطر وضعیتم دکترم بارداری رو خیلی قبول نداشت و احتمال خارج از رحمی میداد. واسم سونوی واژینال تجویز کرد ولی من از انجامش سر باز زدم!

گفتم من 8هفتگی میرم سونو برای شنیدن صدای قلب. همه از جسارت من تعجب میکردن. سر 8هفته رفتم سونو . چشامو بسته بودم که دکتر اسپیکر سونوگرافی رو روشن کرد و من صدای قلب کوچولومو که تند تند میزد شنیدم. حسی بین زمین و آسمون داشتم . باورم نمیشد یه موجود زنده در وجودم حضور داره.سعی میکردم پیش دکتر جلو ریزش اشکمو بگیرم. دکتر گفت وضعیت بچه در حد عالیه و همه چیز مرتبه . همون روز نتیجه رو بردم پیش دکتر و دکتر متعجب و بهتره بگم خیلی متعجب به من تبریک گفت. چون هنوزم شک داشت من بدون هیچگونه درمانی، بارداری مناسب داشتم.

الان منتظر زمان آزمایشهای غربالگری هستم.واسم دعا کنید این مرحله هم عالی باشه.

در حال حاضر درگیر تهوع وقت و بی وقت بارداری و عوامل دیگه مثه سردرد و خستگی و ... هستم. ولی با خودم عهد کرده بودم یه وقت که حالم بهتره این موضوع رو در این تاپیک و چند تاپیک مشابه دیگه منتشر کنم تا شاید باعث قوت قلب عزیزان باشه.

باور کنید دوستان خوبم ، بهترین درمان بی خیال شدن و تغذیه سالم و توکل به خدا و ادامه به زندگی روزمره بدون فکر و خیالهای منفی هست. چه بسا که اگر من و همسرم برای درمان اقدام میکردیم استرس حاصل از موضوعات درمانی، اجازه نمیداد باردار بشم.

از صمیم قلبم برای همه زوجهای منتظر آرزو و دعا میکنم بدون درمانهای گرون قیمت و ... بصورت طبیعی و عالی باردار بشن.

در پناه خدا باشید




ارسال نظر

نام


ایمیل


نظر